مث بقیه نبودن،
ینی خودساخته بودن💪
ینی
دنیا زده نشدن😎
ینی
چشم بستن رو هممممه اون چیزای الکی ای که مردم رو به خودش مشغول کرده☺️
مث بقیه نبودن
ینی
یه طوری باشی
که بقیه نیستن🤔
ضعفای اونارو نداشته باشی😃
قوتایی که ندارن رو داشته باشی!✌️
🦋@fedayeenLeader🦋
هدایت شده از فاطر فاطر
هدایت شده از فاطر فاطر
هم چنان منتظر نظرات شما هستیم.....
https://harfeto.timefriend.net/862806324
تشریف بفرمایید
☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺
#طنز_جبهه😁
خرمشهر بوديم !
آشپز وكمك آشپز ، تازه وارد بودند و با شوخي
بچه ها ناآشنا😅آشپز ، سفره رو انداخت وسط
سنگر و بعد بشقاب ها رو چيد جلوي بچه ها .رفت نون بياره كه عليرضا بلند شد و گفت : (( بچه ها ! يادتون نره !😉 )) آشپزاومد و تند و تند دوتا نون گذاشت جلوي هر نفر ورفت🚶بچه ها تند نون هارو گذاشتند زير پيراهنشون😄كمك آشپز اومد نگاه سفره كرد، تعجب كرد😳تند و تند براي هرنفر دوتا كوكو گذاشت ورفت🚶 بچه ها با سرعت كوكوها رو گذاشتند لاي نون هائي كه زير پيراهنشون بود😅 آشپز و كمك آشپز اومدن بالا سر بچه ها 🤔زل زدند به سفره 😐بچه هاشروع كردند به گفتن شعارهميشگي :(( ما گشنمونه ياالله ! )) . كه حاجي داخل سنگر شد و گفت: چه خبره ؟🤔 آشپز دويد روبروي حاجي و گفت : حاجي ! اينها ديگه كيند ! كجا بودند! ديوونه اند يا موجي ؟!! . فرمانده با خنده پرسيد چي شده 😅؟ آشپز گفت تو يه چشم بهم زدن مثل آفريقائي هاي گشنه هرچي بود بلعيدند😳 !! آشپز داشت بلبل زبوني ميكرد كه بچه ها نونها و كوكوهارو يواشكي گذاشتند تو سفره 😁حاجي گفت اين بيچاره ها كه هنوز غذاهاشون رو نخوردند ☺️! آشپز نگاه سفره كرد😳 كمي چشماشو باز وبسته كرد . با تعجب سرش رو تكوني داد و گفت : جل الخالق😳 !؟ اينها ديونه اند يا اجنه ؟! و بعد رفت تو آشپزخونه ...هنوز نرفته بود كه صداي خنده ي بچه ها سنگرو لرزوند😂😂😂
_|.❁.|_________
❀•┈• @fedayeenLeader🍃🌼🕊