فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نبین توی خرابه هام
آسمونا جای منه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببار،ایآسمونجایِرقیه :))💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمیرم برا دخترت حسین:)))
سفر اینقدر طولانی؟ نگفتی دختری داری؟
نمی دانی چقدر از عمه پرسیدم كجا بودی
عمه بابام كجاست
یه جوری آزارش دادن دیگه شب تو خرابه گفت یا بابام بیاد یا منم همینجا میمیرم
یه جوری آزارش دادن شبِ آخر تو خرابه هر کاری کردن صدا گریهش رو قطع کنه نتونستن؛ تا سر بریده رو دید آرام شد 💔
چقد شکل هم شدیم بابا
بابا من که چشمام درست نمیبینه تو منو نگاه کن
ببین لبم داره عجب شکافی
نمیشه موی سوختمُ ببافی
هر دفعه گفتم که بابامُ میخوام
بهم زدن یه سیلیِ حسابی
از کوچه ها نگو ،راستی خبر نداری از عمو
بگو اگه دیدیش ،سر رقیه سوخته مو به مو
نگاه نکنید دستاش کوچیکه ؛
به خدا بزرگترین گریه های عالمُ باز میکنه
اینقدر اون شب بهانه گرفت زینب هر جور بود آرومش کرد تا گفت بابات رفته سفر گفت عمه میگی بابا رفته سفر میگم باشه ، میگی عمو رفته سفر میگم باشه ، میگی علی اکبر رفته سفر میگم باشه ، اما مگه شیرخواره بی مادر سفر میره پس چرا رباب هی دستاشُ تکون میده
من بابامُ میخوام بزن ولی من بابامُ میخوام من دلم برا بابام تنگ شده :))💔
همچین که این سر رو آوردن بغل کرد؛ بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم برام لالایی میخوندی برام قصه تعریف میکردی ؟
حالا منم پاهامُ دراز میکنم سرتو رو پاهام میذارم میخوام برات لالایی بخونم
لالا لالا ، گلم لالا
بابای خوشگلم لالا