eitaa logo
فرشتگان سرزمین من تهران
1.7هزار دنبال‌کننده
625 عکس
418 ویدیو
28 فایل
﷽ °ما اینجاییم تا حس خوب #ریحانگی را باشما به اشتراک بزاریم 🌱☺️° °زیر نظر کانال دختران چادری 🧕🏻✨:‌ ° @clad_girls ° جهت ثبت نام و ارتباط با پویش تهران💕😍: ° @fereshtegane_tehrann °حرفتو ناشناس بزن 📜👇🏻° https://6w9.ir/Harf_9481316
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊|کمی از سخنان مادرت بگویم... فائزه با فرهنگ دفاع مقدس عجین بود و ارادت زیادی به شهدا داشت. او از نمایشگاه کتاب تعداد زیادی کتاب با موضوع دفاع مقدس و شهدا تهیه کرد. کتاب‌هایی نظیر: جهاد مقدس، روایت سوم و کتاب تنها‌گریه‌کن که حضرت آقا بر آن تقریظ نوشتند و تأکید زیادی بر مطالعه این کتاب داشتند. فائزه کتاب «خون دلی که لعل شد» نوشته حضرت آقا و کتاب «هواتو دارم» را به من هدیه داد و گفت: مادر من فرصت نکردم هنوز کتاب هواتو دارم را مطالعه کنم، شما این‌ها را بخوان که بسیار عالی است. خیلی روی خواندن این کتاب تأکید داشت. من وقتی کتاب «خون دلی که لعل شد» را خواندم به فائزه گفتم: مادر جان چقدر این کتاب خوب است، چقدرحضرت آقا زحمت کشیدند تا به اینجا رسیدند، فائزه گفت: مامان من این کتاب را خوانده‌ام، واقعاً مردم نمی‌دانند که حضرت آقا چه سختی‌ها و چه شکنجه‌هایی را تحمل کرده‌اند. ایشان مدت‌ها از خانواده دور بوده‌اند. مردم این‌ها را نمی‌دانند. او علاقه زیادی به شهدا داشت. اتاق فائزه پر از عکس‌های شهدا و حاج‌قاسم است؛ شهدایی که یا از خود او کوچک‌تر یا هم‌سن و سال خودش بودند. عکس حضرت آقا و سردار سلیمانی زیبایی اتاقش را دوچندان کرده است. 📜|نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani
🕊|مادرت کمی از فعال بودنت برایمان میگوید... فائزه خادم حسینیه امامزاده‌ای در غرب تهران بود. در دوران کرونا در امامزاده فعالیت جهادی انجام می‌داد، من هم برای کار‌های اجرایی در زمان تزریق واکسیناسیون در امامزاده کنارش بودم. الحمدلله آمار کرونا که نزولی شد، فائزه کنکورش را داد و با رتبه ۳ هزار وارد دانشگاه فرهنگیان شد. او در حوزه بسیج عمار یاسر کار می‌کرد. مسئول فضای مجازی پایگاه شهید آوینی بود و به محض ورود به دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمد و فعالیت‌های خودش را آغاز کرد. فائزه دو مرتبه به راهیان نور رفت و بعد در اردو‌های جهادی شرکت کرد و در این رابطه دو مرتبه هم به مشهد رفت. یک هفته قبل از اینکه برای چهارمین سالروز شهادت حاج‌قاسم به کرمان برود، به دماوند رفت و سه روزی در دماوند بود. آنجا در کلاس‌هایی که برای روایتگری برگزار می‌شد، شرکت داشت. مرداد امسال هم ۲۰ روزی برای گذراندن دوره‌های روایتگری به کردستان رفت؛ رفت تا بتواند حقیقت آن روز‌های پرحماسه و مجاهدت مردان غیور کشور برای نسل جوانی که به راهیان نور می‌آیند، روایت کند. تمام عکس‌هایی که شما امروز در رسانه‌ها می‌بینید، مربوط به زمانی است که او برای گذراندن دوره روایتگری به کردستان رفته بود. او برای روایتگری به سنندج و برای کار‌های جهادی به سیستان‌وبلوچستان رفته بود؛ و اربعینی که نرفت. 📜|نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani
🕊|مادرت از حسرت شهادتت میگوید... مادر می‌گوید: فائزه در مورد شهادت خودش با من صحبتی نمی‌کرد، اما بعد‌ها متوجه شدم مقاله‌ای به نام «حسرت شهادت» نوشته بود که در دانشگاه مقام آورده بود. ما از دلنوشته‌های فائزه تا زمان حیاتش بی‌اطلاع بودیم. در مورد آن‌ها صحبتی با ما نمی‌کرد. بعد از شهادتش وقتی رفتم و کمد فائزه را نگاه کردم، دیدم لوح تقدیر زیادی دریافت کرده است. لوح‌ها متعلق به دوره‌های مختلف تحصیلی‌اش بود. درسش عالی و همیشه نمراتش ۲۰ بود. من هم خیلی به نمره فائزه اهمیت می‌دادم. خودش می‌دانست من حساس هستم، بنابراین برای ۲۰ درس می‌خواند، نمی‌خواست آنطور باشد که فقط واحد‌های درسی‌اش را در دانشگاه قبول شود و به ترم بالا‌تر برود. الان فقط افسوس می‌خورم که چرا من از این همه لوح و تقدیرنامه‌ها و مقام‌هایی که دخترم در مقاطع مختلف کسب کرده بود، بی‌اطلاع بودم و فرصتی نشد یک بار از او قدردانی کنم. بعد از شهادتش متوجه شدم فائزه ۵/۱ سال در کلاس‌های «طرح ولایت» شرکت یا در «سفیر سعادت» مشارکت داشته است. اگر دو ترم دیگر زبان می‌رفت، تافلش را هم می‌گرفت. او در کلاس‌های نویسندگی حوزه هنری مشارکت داشت. خیلی در گمنامی کار و فعالیت می‌کرد. برای دیده‌شدن کار انجام نمی‌داد. 📜|نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani
🕊|کمی سخت است اینبار از تو بگویم... «سخت است از کیفی بگویم که هنوزم دست نخورده است. سخت است از گوشی روشنت بگویم که، هنوزم به امید پاسخ دادنت باهاش تماس میگیرند. سخت است از تماسی بگویم که قرار بود با مادر حرف بزنی.» پیام تبریک روز مادر مادر پیام تبریک روز مادر را از زبان فائزه می‌خواند و می‌گوید: روز ۱۳دی ماه فائزه به من پیام تبریک روز مادر را فرستاد که هنوز آن را هم به یادگار نگه داشته‌ام. پیام این بود: (هدایت شده از طرف فائزه): ‏مادرم تو نبض خانه ما هستی، بدون تو و حضورت قلبی نمی‌تپد. اینجا همیشه بمان برای‌مان، روزت مبارک عزیزتر از جانم. قرار بود من روز ۱۳ دی ماه حدود ساعت ۵/۳ بعدازظهر به کلاس فاطمه بروم. قبل از حادثه به فائزه زنگ زدم و او نتوانست صحبت کند و به من گفت: مادر من به شما زنگ می‌زنم. 📜|بخش اخر،نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani
50M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حضور پویش دختــرانــه به مناسبت ولادت حضرت علی (علیه السلام) و دهه فجر، در ۱۵ ایستگاه مترو به صورت هماهنگ. ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر حجاب ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی👇🏻 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
قرار هفتگی امام حسنی ها به میهمانی شهدا دعوتید... در بزرگترین گلزار شهدای جهان مراسم شهادت امام جعفر صادق (ع) بزرگداشت روز معلم سالگرد شهادت مربی شهید حاج حسن اکبری یاد بود شهیده معلم فائزه رحیمی با کلام حجت الاسلام شیخ کریم احمدپور با نوای حاج امیر عباسی از ساعت ۱۷ پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ قطعه ۲۸ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) 🆔 @fereshtegan_tehran
🕊|کمی از گفته های نویسندگان بگویم... در نویسندگی یک اصل مهمی داریم به اسم:«نگو! نشان بده!» یعنی برای نویسنده ها بهترین حالت این است که بدون اشاره مستقیم و در لفافه مقصودشان را برسانند به مخاطب. باید در استفاده بی پرده از واژه ها خسیس باشی. باید دست مخاطب را بگیری و قدم به قدم هر آن چیزکه در ذهن داری نشان بدهی. باید به جای اینکه بگویی«هوا سرد بود»، بگویی:«دست هایش را چپانده بود در جیبش و شانه های لرزانش را به تو جمع کرده بود.» فائزه نویسنده بود. می گفتند: چند روز قبل رفتنش نوشته ای با موضوع «حسرت شهادت» نوشت. و چه زیبا حسرت شهادت را نه تنها نوشت، بلکه نشان داد. 🆔 @fereshtegan_tehran
🙂|اینبار به تنهایی پی بردم که... یاد حرف استاد بزرگوارت افتادم؛همان جمله ای که در دانشگاه در حضور مادرت گفت:«اینکه میگن در باغ شهادت باز است برا همه نیست! انتخاب میشن و خوش به سعادتشون» قبلش داشتم کلیپ پویش فرشتگان من رو مشاهده میکردم. همون سالگرد سال ۱۴۰۱که اجرا را به مناسبت سالگرد سردار در مترو اجرا کردید. داخل هر کلیپی که مشاهده کردم و مخصوصا این کلیپ واقعاا میشود از کلیپ ها دغدغه مندی ات و فعال بودنت را فهمید. چرا یاد جمله استادت افتادم؟ چون عکس هایی که داخل کلیپ ها از تو هست؛ قطعا بی دلیل نبودند. پی بردم که: تمام ان عکس ها برای الآنی که با شهادت رفتی، به یادگار گذاشته شده است که برای نوشتن و گفتن و حتی نشر ان برای کسانی که قسمتی از حسرت زندگیشان شده ای در داخل این کلیپ ها بدنبال عکس هایت باشیم. 🆔 @fereshtegan_tehran
1627856641_397155945.mp3
7.11M
فائزه جان هوامونو رو داشته باش تو این روزای سخت آخر الزمانی💔😭 🆔 @fereshtegan_tehran
-773644544_-1364429000.mp3
9.98M
❲‌ شهیده‌ے‌ دانشجومعلمے‌ معلم مکتب حاج‌ قاسمے‌ ❳ 🎵 ‹ شهیده رحیمی › 🎙 با اجرای گروه نسیم رحمت ◈ | شعر: قاسم صرافان ◈ | تنظیم: منصور دیناروند ◈ | نوا: عرفان نظری 🆔 @fereshtegan_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من قطره ام، بیایی و دریا کنی مرا💔 ای کاش لحظه ای ، بغلت جا کنی مرا💔 کور شد دو چشم من زه فراق و نبودنت💔 پیراهنت کجاست؟! که بینا کنی مرا💔 🆔 @fereshtegan_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹آخرین دغدغه شهیده فائزه رحیمی چه بود؟🤍🕊 در خواب از دوستش چه درخواستی کرد؟🥺 مادر تعریف می کند..✨🌷 🆔 @fereshtegan_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئله اول اسلام... 🔻12اردیبهشت سالروز شهادت استاد مطهری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 روز معلم را به فائزه تبریک میگم فـائزه‌ای که فـــائـــزه‌ شُــد !! چرا؟... چون تمام زوایاے روحی این دختر عجیب و قابل پرداخت است معلم است ! دختر است ! نجیب است ! جامعه را دوست دارد ! وطن را دوست دارد ! پیشتاز علم و رتبه برتر کنکور است ! دختران سرزمینش را دوست دارد ! او هم می‌توانست تقی به توقی خورد عزم رفتن کند، اما مانده بود و زیر هزاران نگاه سنگین تبلیغ حجاب و حیا، مهربانی و عطوفت می‌کرد. پیشه تربیت را گزیده بود و تماما درگیر دختران سرزمینش بود. تک تک شهیدان، ویژه‌اند اما... دغدغه‌هاے فائزه، گمشده دختران امروز‌ے است و فتح البابی است برای خودشناسی‌هاے دخترانه ! روحت‌شاد .. ماراهم‌دعاکن💔 ‌‌ 🆔 @fereshtegan_tehran
❌فردا فراموش نکنید ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_خانم اجازه؟ ☝️🏻 امروز روز معلم است وتمامی بچه ها منتظر شما تا برایتان جشن بگیرند! _خـــانم؟ اجازه! ☝️🏻 امروز نیامدید! شما که خوش قول بودید... "روز معـــــلم مــــــبـــــارک❤️‍🩹✨" ⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دانشجو معلم تراز انقلاب 🔹فائزه رحیمی، دانشجو معلم ۲۰ سالۀ رشتۀ امور تربیتی دانشگاه فرهنگیان بود که در حملۀ تروریستی کرمان در تاریخ ۱۳ دی ماه سال گذشته به شهادت رسید. ⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون
ان شاءالله قصد داریم به نیابت از این دوشهید گمنام بزرگواری که دیروز در مسجد مقدس جمکران پیکرمطهرشان به خاک سپرده شدن قصد داریم از امروز دوتا زیارت عاشورا به نیت این دوشهید عزیز به مدت چهل روز متوالی خوانده شود و هدیه شود به روح مطهرشان که ان شاءالله شفیع و دعاگوی ما باشند متن زیارت عاشورا داخل کانال فرشتگان سرزمین من قرار میگیرد مارا از دعای خوبتون محروم نفرمایید التماس دعا یاعلی مدد ⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
🕊|حتی موقع پر کشیدنت هم شیطنت داشتی... خانم موسوی، زندایی صمیمی فائزه خانم که نوزده سال است عروس این خانواده است و با فائزه خانم ارتباط خیلی قوی داشته است میگوید: »در فامیل پدر و مادری فائزه را به شیطنت های دوران کودکی میشناسند. فوق العاده شیطنت داشت و یک جا بند نمیشد. امروز هم موقع تشییع به فائزه میگفتم ببین فائزه باز اینجا هم شلوغ کردی، شیطنت کردی و یک شهر را که هیچ، یک کشور را به هم ریختی. نگذاشتی باز هم َجو آرام باشد. اما اینبار چقدر قشنگ شلوغ کرد. اینبار آن جوری که دلش میخواست شد. فائزه با وجود همه شیطنتهای دوران کودکیاش، از حدود هفده سالگی انگار که یک نردبانی را خیلی سریع رفت باال و رسید به نقطه اوج و عطف زندگیاش. خانمی و متانت توی رفتار و گفتار و کردارش موج میزد.« 📜|نقل از زندایی شهیده ‌‌ 🆔 @fereshtegan_tehran
🕊|حالا چی بپوشیم؟ شوخ طبعی های فائزه هم در ذهن اطرافیان خوب مانده است. مثال آنجا که نیش جانی را به جای نوش جان نثار دوستش کرده بود. دوستش میگوید: »یک بار در مراسمی یک خوراکی پذیرایی به من دادند ولی به فائزه نرسید. تعارف کردم که بخور، گفت: نمیخواهم. وقتی که خودم کامل خوراکی را خوردم، فائزه گفت: تموم شد؟ نیش جان!« اما آخرین شوخ طبعی که زندایی از فائزه به یاد دارد باز هم چشمان او را بارانی میکند. میگوید دوازدهم بهمن قرار بود عروسی پسر خاله فائزه باشد. فائزه این یک ماهه اخیر در هر برخوردی به محض اینکه من را میدید به شوخی میگفت: زندایی حالا لباس چی بپوشیم؟ من از موقع تشییع هی به فائزه میگویم: فائزه هر چند ما را سیاه پوش کردی، اما خودت خوب لباس سفیدی تنت کردی و چقدر قشنگ رفتی. »همینجا ادامه بغضش را قورت میدهد و میگوید: »راستی برای جهیزیه دیدن که دعوت کرده بودند فائزه گفت: آخه زندایی این چه کاریه؟ واقعا ما چی کار داریم چی خریده چی نخریده؟ برای منی که خودم تحصیلات حوزوی دارم و این حرف را از استادمان شنیده بودم که جهاز دیدن و سیسمونی دیدن رسم درستی نیست و هر کس به خودش فقط ربط دارد که چی خریده و چی نخریده است، این حرف فائزه تازگی نداشت. اما شنیدن این حرف و این تفکر از زبان یک جوان دهه هشتادی دانشگاهی برایم شیرین و دلچسب بود، چراکه این تفکر را خودش به دست آورده بود. « 🆔 @fereshtegan_tehrani