eitaa logo
فرشته های قرآنی فدک🌴
2.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
287 فایل
✅ اول یه مادرم بعد معلم آینده کودکان حال کنونی ماست🌱🍃 🌱{همراه با مربیان قرآن،پیش دبستانی و معلمان مقطع ابتدایی} 🌱تقدیم به مــــولایم حضــرت مـهدی عجّل الله تعالی فرجه🌟 کنارتان هستیم تادرخشش بیشتر🥰 جهت ارتباط با استاد: @FADAK414
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣📢 قابل توجه مربیان قرآنی مهد و پیش دبستانی و مقطع ابتدایی آمــــــــوزش های تخصـــــــــــــصی کــــــــــــــــــــانال 👇🏻👇🏻👇🏻 حـــــــــــــــفظ♥روخــــــــــــــوانی ♥الـــــــــــــــفبا جهت مشاهده محتواها کلیک کنید👆🏻 لطفا با مشاهده محتواها،گزینه پیوستن را بزنید☺️ ⛔️❌ انتشار فقط به صورت فورواردی جایز هست. https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا زینب کبری سلام الله علیها سلام الله علیها تسلیت🥀 👇👇👇 ╭~~❁❤ 🍃🌻🍃❤❁~~ ╮ https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524 ╰~~❁❤ 🍃🌻 🍃❤❁~~ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها یادش بخیر روز و شبم با حسین بود🥀 ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود🥀 👇👇👇 ╭~~❁❤ 🍃🌻🍃❤❁~~ ╮ https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524 ╰~~❁❤ 🍃🌻 🍃❤❁~~ ╯
🌸 ❣ فرشته های قشنگم می دو نستید: حضرت زینب علیها السلام به برادرشون امام حسین علیه السلام علاقه خاصی داشتند.🌷 طوری که با شنیدن صدای برادرشون آرام می شدند.🌷 حضرت زینب سلام الله علیها همیشه همراه برادرشون بودند و ایشون رو تنها نمی گذاشتند.🌷 روز ۱۵ رجب، روزی هست که آسمون به خاطر وفات آن حضرت رنگ ماتم به خودش گرفت.🥀 این روز رو به همه شما فرشته های قشنگم تسلیت میگم. 👇👇👇 ╭~~❁❤ 🍃🌻🍃❤❁~~ ╮ https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524 ╰~~❁❤ 🍃🌻 🍃❤❁~~ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام الله علیها🏴 مامان برای رحلت حضرت زینب(س) توی خانه روضه گرفته بود. ليلا خيامي- خيلي وقت‌ها مامان‌ها توي خانه روضه مي‌گیرند. خانم‌ها می‌آیند و به روضه گوش می‌کنند. مامان هم برای رحلت حضرت زینب(س) توی خانه روضه گرفته بود... مامان آهسته توی آشپزخانه سرک کشید و گفت: زینب جان دیس خرما را هم بیاور. با عجله دیس بزرگ خرما را از توی یخچال برداشتم و بردم توی اتاق. خانم‌های چادری توی اتاق نشسته بودند و خاله جان زری داشت به همه چای تعارف می‌کرد. یکی از خانم‌ها هم داشت با صدای قشنگی زیارت عاشورا می‌خواند. از یک گوشه‌ي اتاق شروع کردم به پذیرایی و ظرف خرما را دور اتاق چرخاندم و به همه خرما تعارف کردم. بیشتر خانم‌ها لبخند زنان یکی دو تا خرما بر‌می‌داشتند و لبخندی به من می‌زدند. بعضی‌ها هم خرما بر مي‌داشتند و زیر لب دعا می‌خواندند. هنوز داشتم به چند نفری که آخر اتاق نشسته بودند، خرما تعارف می‌کردم که آقای روحانی از راه رسید و روی صندلی‌اش نشست و شروع کرد به حرف زدن. درباره حضرت زینب(س) گفت. درباره خواهر شجاعی که خیلی مهربان بود. درباره عاشورا گفت و درباره اسارت اسیران کربلا، بعد هم شروع کرد به روضه خواندن. مامان رفت و برق اتاق را خاموش کرد و خانم‌ها هم چادر‌های‌شان را روی صورتشان کشیدند. دلم مي‌خواست بدانم خانم‌ها زیر چادرشان چه حسی دارند، برای همین دیس خرما را گذاشتم روی میز اتاق و خودم هم رفتم کنار خاله جان که تازه یک گوشه نشسته بود، نشستم و چادر عربی قشنگم را که مامان برایم دوخته بود، روی صورتم کشیدم. همه جا تاريک شد. از پشت چادرم همه جا را نگاه کردم. همه‌ي خانم‌ها گریه می‌کردند. اما من گریه‌ام نمی‌گرفت. کمی ناراحت شدم و بلند شدم و رفتم توی آشپزخانه. روضه که تمام شد، مامان آمد توی آشپزخانه و لبخندی به من زد و گفت: چی شد دخترم، چرا آمدی توی آشپزخانه نشستی. لب‌هایم را آویزان کردم و گفتم: چون گریه‌ام نگرفت. نتوانستم مثل بقیه‌ي خانم‌ها گریه کنم! مامان لبخندی زد و با مهربانی دستش را روی سرم کشید و گفت: عیبی ندارد دخترم. اصلاً قرار نیست که همه توی عزاداری و مجلس روضه گریه کنند. می‌توانند به حرف‌های روحانی مجلس گوش کنند و چیزهای تازه‌ای درباره امامان معصوم یاد بگیرند. تازه تو کار مهم‌تری هم انجام دادی که حتماً حضرت زینب(س) حسابی از تو خوش‌حال است. با تعجب گفتم: چه کاری مامان جان؟! مامان لبخند زنان گفت: تو از مهمان‌های حضرت زینب(س) پذیرایی کردی. تو به همه خرما تعارف کردی. لبخند روی لب‌هایم نشست و گفتم: چه عالی، یعنی کار من این‌قدر مهم بوده؟! مامان همان‌جور که دستم را می‌گرفت، تا من را با خودش ببرد توی اتاق، گفت: خیلی مهم، خیلی خیلی مهم. با خوش‌حالي بلند شدم و همراه مامان رفتم توي اتاق. همين موقع خاله زري که داشت مي‌رفت توي آشپزخانه تا براي خانم‌ها دوباره چايي بريزد، اشاره‌اي به من کرد و گفت: خاله جان بي‌زحمت يک بار ديگر ديس خرما را بردار و به خانم‌ها تعارف کن. شايد چاي با خرما دوست داشته باشند. با ذوق دويدم سمت ديس خرما و گفتم: چشم خاله جان، چشم. کپی با ذکر صلوات🌼 👇👇👇 ╭~~❁❤ 🍃🌻🍃❤❁~~ ╮ https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524 ╰~~❁❤ 🍃🌻 🍃❤❁~~ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗣📢 قابل توجه مربیان قرآنی مهد و پیش دبستانی و مقطع ابتدایی آمــــــــوزش های تخصـــــــــــــصی کــــــــــــــــــــانال 👇🏻👇🏻👇🏻 حـــــــــــــــفظ♥روخــــــــــــــوانی ♥الـــــــــــــــفبا جهت مشاهده محتواها کلیک کنید👆🏻 لطفا با مشاهده محتواها،گزینه پیوستن را بزنید☺️ ⛔️❌ انتشار فقط به صورت فورواردی جایز هست. https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹چه كنیم تا روح ما بزرگ و ظرفیّت ما زیاد شود؟ 🌱اگر سوار هواپیما شدیم هرچه هواپیما بالاتر برود، این قطعه زمین براى ما كوچك‏تر مى‏شود. 🌱اگر توجهى به پولهاى موجود در بانك بكنیم، سرمایه خود را ناچیز خواهیم دید. 🌱اگر به تسبیح گفتن همه موجودات توجه داشته باشیم، گفتن چند «سبحان اللّه» را چیزى نمى‏دانیم. 🌱اگر به كتابخانه‏ هاى بزرگ و مهم دنیا نگاه كنیم، مطالعه چند كتاب ما را مغرور نخواهد كرد. ☝️آرى،اگر به پشت سرنگاه كنیم و راه رفته راببینیم مغرورمى‏ شویم، 👌باید به راه نرفته نظر دوخت تا به فكر رفتن بیفتیم. بازارسال یادت نره☺️ https://eitaa.com/tamthilgheraati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛎 خدایی خنده هاشون ،خنده به لب آدم میاره🥰 فقط لحظه ای که اون فِسقلی بر می گرده و نگاه می کنه به عقب😂 ✅ دوستانتون رو به جمع فرشته های کانال دعوت کنید. کانال فرشته های قرآنی فدک👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ کپی و نشر فقط با لینک کانال فرشته های قرآنی فدک👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524