🔻درست بعد از اعلام شکست داعش و نامه حاج قاسم به حضرت آقا از خبر سیما پخش شد اما از فردای آن روز، جلوی پخش این سرود و انتشار آن در فضای مجازی گرفته شد و الان کمتر کسی این اثر را دیده است کدام جریان فکری جلوی نشر این اثر اقای گلریز را گرفت؟!!
@iranni_news
🖼🔺طبع بدن شما چگونه است⁉️
🍃نشانه های طبع ها :🔰🔰
🍃 #گرم_و_خشک(صفرا)
✍🏻مزه دهان تلخ،رنگ زبان زرد،تشنگی،زبری پوست،زردی چشم،کدری ادرار،عصبی شدن،سیاهی رفتن چشم،سرگیجه،گرمی بدن ،دیدن خوابهای بد،یبوست،تندخویی،بهانه جویی
🍃 #طبع_گرم_و_تر(دم)
✍🏻مزه دهان شیرین،رنگ زبان قرمز،لزج بودن اب دهان،خارش بدن،بروز جوش در بدن،سنگینی سر،خمیازه کشیدن،چرت زدن
🍃 #طبع_سرد_و_تر(بلغم)
✍🏻مزه دهان ترش،رنگ زبان سفید،سردی پوست،دیر هضم شدن غذا،میل به خواب زیاد،جاری شدن اب از دهان،رقیق بودن اب بینی،درد کمر،دردبدن،درد پاها،ضعف بینایی،تپش قلب،تولید کرم در انتهای روده بزرگ، حجم زیاد ادرار
🍃 #طبع_سرد_و_خشک(سودا )
✍🏻مزه دهان شور،لاغری،پژمردگی،رنگ زبان سیاه،خستگی،افسردگی،خودخوری،سوزش هنگام بول کردن،رنگ تیره ادرار،بوی بد دهان،تاریکی چشم،سوزش معده،فکر زیاد،خواب اشفته،دلتنگی،بی قراری،مشکلات عصبی،رنگ تیره مدفوع.
✨﷽✨
🌼داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه
✍نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر #شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در #اصفهان از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است.
وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم:
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این #سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص 158
❗️معمولا چه نوع #بیماریهای_قارچی ای آقایان را تهدید می کند؟
تینه آکروریس، یکی از شایع ترین عفونت های #قارچی پوست است و به صورت عفونت سطحی و خارش ناحیه کشاله ران و پوست خود را نشان می دهد.
این بیماری بیشتر از طریق استفاده از حوله های آلوده و مشترک و ملحفه ها ای از سایر مناطق آلوده بدن مانند ناخن دست و پا به کشاله ران منتقل می شود.
چاقی و پوشیدن لباس های زیر تنگ یا خیس از عوامل مستعدکننده این نوع #عفونت هستند و معمولا هم شیوع این بیماری در آقایان 3 برابر خانم هاست.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
در وابستگی زیاد، فرد سعی داره طرف مقابل را تحت کنترل و نفوذ خودش قرار بده، و به دلیل ترس از طرد و رها شدن گاهی مانند یک قربانی هر گونه تحقیری رو تحمل میکنه.
این شخص تنهایی براش غیرقابل تحمله و مدام دچار اضطراب میشه.
خوبه که بدونیم ریشه های وابستگی، ترس از تنهایی و یا احساس بی ارزشیه؛
ریشه های سستی که دوامی نخواهند داشت و دیر یا زود باعث پوسیدگی درخت رابطه میشن.
بر عکس وابستگی، ریشه های دلبستگی حس ارزشمندی ، اعتماد و خود باوریه،
ریشه هایی که درخت رابطتون رو در خاک عشق استوار می سازه.
👰
✨
#متن_بسیار_زیبا
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...
"مهربان خدایم دوستت دارم"..