💢👈 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:
👈 یکی از کارهای مهم باقی مانده، و آن خارج کردن همیشگی سامرا از غربت راهزنان است❗️
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۱)
💢👈 افشاگری سعید قاسمی
💢👈 این افراد برای براندازی نظام از ملک عبدالله وام گرفتند
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۲)
💢👈 افشاگری سعید قاسمی
💢👈 این افراد برای براندازی نظام از ملک عبدالله وام گرفتند
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۳)
💢👈 افشاگری سعید قاسمی
💢👈 این افراد برای براندازی نظام از ملک عبدالله وام گرفتند
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
💢👈 اثر لقمه حرام و حلال در تفاوت فرزند❗️
👈 یکی در مقابل دشمن💥
👈 دیگری پشت سر و حامی دشمن💥
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
💢👈 کرونا اگر چه برای مردم خیری نداشته اما کاسبی و درآمد خوبی برای دولت حسن روحانی داشته‼️
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
💢💥۲۰ سال حبس برای رییسجمهور فاسد
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار کرودیکن لردگان چهارمحال و بختیاری، یکی از بلندترین، پرآب ترین و زیباترین آبشارهای تنگ زندان، سبزکوه و در نهایت ایران است. "کر" در زبان محلی های این دیار به معنای مه،"دی" به معنای دود و کن به معنای ساختن است. کرودیکن یعنی آبشار دود و مهی که دود غلیظی بوجود آورده است نامی که تمام و کمال برازنده این شگفتی حیرت انگیز است. در دل کوهی که آبشار از دل آن به بیرون جوشیده و سرازیر می شود غارهای کوچک و بزرگ متعددی قرار دارد که از دل هر کدامشان چندین چشمه پرآب می جوشید و چنین آبشار حیرت انگیزی را بوحود می آورد. خنکای اطراف آبشار نیز بسیار دلچسب است. آب آبشار در قالب رودخانه ای جاری شده و در نهایت به رودخانه سبزکوه و کره بس می-پیوندد. به دلیل طبیعت کوهستانی و خشن این منطقه اواسط فصل تابستان تا ابتدای پاییز بهترین زمان برای بازدید این آبشار زیبا است.
💢👈 آقای روحانی از گذشته درس نگرفته‼️
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
💢👈وزیر بهداشت: مدارس باز نشود.
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
💢👈 وزیر آموزش و پرورش: بازگشایی مدارس تصمیم ستاد کروناست‼️
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
💢👈 اثر بخشی واکسن ایرانی در برابر جهشهای ویروس کرونا
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ۶ دقیقه شنیدنی نظرات آقایان روحانی، ظریف، صالحی، سیف، عراقچی و ولایتی درباره برجام
💥به این میگویند دیپلماسی و سیاست
همهچیز تان را به برجام بند کردند و هشت سال هشتاد میلیون ایرانی را سرکار گذاشتند❗️
هشت سال گفتگوی نافرجام در اوج قدرت جمهوری اسلامی 🇮🇷 و هشت سال هم ایستادگی در برابر جنگ تحمیلی با دستهای خالی
در کدام هشت سال، بیشترین خسارت به جمهوری اسلامی وارد شد و حیثیت پاسپورت ایرانی به باد رفت⁉️💥‼️
مردم باید خائنین و کسانی را که عامل بدبختیهای جامعه شدند را به محاکمه بکشانند‼️
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غرش موشکهای بالستیک و نمایش اقتدار جمهوری اسلامی در برابر استکبار جهانی برای احقاق حقوق ملت ایران
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
روحانی، ۵ سال پیش!!
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
مرتاضی که توان مقابله با علامه طباطبائی (ره) را نداشت .
آیة الله العظمی سید موسی شبیری (حفظهالله):
مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت؛ مانند این که میگفت میتواند انسان را با نیروی روحیاش از زمین بلند کند؛ و راست هم میگفت و چند تن را از زمین بلند کرده بود.
روزی به جمع ما آمد. دوستم، آیة الله سید موسی صدر- که آن زمان اول جوانیاش بود- به وی گفت: «اگر میتوانی مرا از زمین بلند کن.» مرتاض گفت: «درون آن سینی بزرگ بنشین!.» ما با خود فکر کردیم سید موسی صدر حالا وردی یا ذکری میگوید و جادوگری این مرتاض را باطل میکند اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد.
وقتی قضیه تمام شد، ما سید موسی را سرزنش کردیم که چرا این کار را کرد و آبروی ما را برد؟!
سید موسی گفت: «میخواستم طلسمش را بشکنم اما هر چه تلاش کردم، گویی مرا بسته بودند و نمیتوانستم از سینی بپرم.»
مرتاض را نزد علّامه طباطبائی بردیم. ما- که جمعی از شاگردان علّامه بودیم- بعضی خود را باخته بودیم و برخی با کمال آرامش و اطمینان نفس به همراه آن مرتاض به خانه علّامه وارد شدیم.
جناب علّامه با روی خوش از شاگردان استقبال کرد و خود در گوشهای از اتاق نشست. گفتیم: «این مرتاض از هند آمده و کارهای خارقالعاده میکند و نمونههایی از آن را ما دیدهایم.»
علّامه پرسید: «مثلاً چه کارهایی؟»
گفتیم: «مثلاً انسان را روی هوا بلند میکند.» هیچ تعجبی در علّامه ایجاد نشد و فرمود: «خوب نشان بدهد!»
مرتاض گفت: «به ایشان بگوئید آیا میخواهد ایشان را بلند کنم؟»
وقتی به علّامه گفتیم، ایشان فرمود: «انجام بدهد؛ من همینطور که مشغول نوشتن بودم، به نوشتنم ادامه میدهم و او هم کار خودش را بکند.»
مرتاض هندی مقداری دم و دستگاهش را درآورد و وردهایی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علّامه نیز همچنان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود. مدتی گذشت؛ یک دفعه علّامه سرش را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پائین انداخت و مشغول نوشتن شد؛ مرتاض درهم شد اما دوباره ادامه داد. وردهایی میخواند که ما نمیفهمیدیم و اداها و اطوارهایی هم درمیآورد.
مدتی که گذشت، دوباره علّامه لحظهای سرش را بالا آورد و نگاهی به چشمان مرتاض انداخت و باز مشغول نوشتن شد.
مرتاض- که از ناتوانی خود عصبانی شده بود- باز ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علّامه بار سوم نگاهی به او کرد و اندکی طول داد. ناگهان مرتاض برخاست و وسائل خود را جمع کرد و با سراسیمگی بیرون رفت!
برخی از ما در پی او رفتیم و از او پرسیدیم: «چه شد؟! چرا نتوانستی؟!»
او با عصبانیت گفت:« من همه نیروی خود را به کار گرفتم تا روح او را تسخیر کنم و سپس او را از زمین بلند کنم و در نهایت، ایشان نگاهی به من کردند و همه وردهایم باطل شد؛ به علاوه نفوذ نگاهش به گونهای بود که کم مانده بود قبض روح شوم؛ مانند این که کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود، خفه شوم!
دفعه دوم تلاش بیشتری کردم. اما او با یک نگاه کوتاه، دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد!
دفعه سوم همه تلاشم را برای تسخیر او به کار انداختم اما او طوری نگاهم کرد که احساس خفگی و فشار گلویم از دو دفعه پیش، بیشتر بود. این بود که فهمیدم این فرد را نمیتوان تسخیر کرد و او خیلی عظمت دارد.»
آن مرتاض هندی- که از شکست خود ناراحت بود- همان شب از قم رفت و ارادت ما هم به علّامه طباطبائی بیشتر شد.
📚 منبع: زِمهر افروخته، تالیف سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص209-207.
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
*✍🏻بازنشر*
✅شکار احمقداخلی توسط باهوشخارجی
لطفا مطلب زیررا که درخصوص پاسخ سفیرسوئد به صادق زیباکلام است بصورت گسترده منتشرکنید.
رسانههای اصلاحطلب نمیخواهند این افتضاحسیاسی منتشرشود
صادق زیباکلام نامهرا به سفیرسوئد مینویسد و درآن میخواهدکه سوئد نام علیمطهریرا بعنوان نامزدهای جایزنوبل درج نماید (درصورتیکه نوبل مربوط به کشور نروژ است) وبعد سفیرسوئد پاسخی قاطع به وی میدهد.(اینمدعی دکترایسیاسی هنوز نمیداند جایزهنوبل برای کشور نروژ است).
تو دهنیسیاسی سفیرباشعور سوئد به زیباکلام بیبصیرت
وقتی سفیرسوئد به زیباکلام تذکر میدهد و اعتراف میکند سردارسلیمانی مستحق جایزهنوبل هست نه علیمطهری:
پاسخ سفیرسوئد به نامه زیباکلام:
زیباکلام عزیز
سلام و ابراز دوستی و آرزوی موفقیتتان برای اعلیحضرت کارل گوستاو شانزدهم دریافت شد. به جنابعالی اطمینان میدهمکه جامعه نهمیلیون و هفتصدهزار نفری سوئد، همچون نیمقرن گذشته، در آرزوی صلحجهانی برایهمه ـ از جمله مردمان تمدنباستانی و بزرگ ایران ـ است.
دریافت پیشنهاد آناستاد علومسیاسی دانشگاه، برایما شگفتانگیز بود. باید اعتراف کنم درابتدا این فرضیه را بررسی کردیم که با یک شوخیسیاسی بزرگ رو به رو هستیم و به دنبال سناریوهایی برای واکنش به شوخطبعی تاریخیایرانیان بودیم اما آنگاه که مطمئن شدیم جنابعالی کشورما را با کشور همسایهمان نروژ، اشتباه گرفتهاید، این فرضیه رد شد. بسیاری از مردم اروپا «ایران» را با«عراق» اشتباه میگیرند و حالا یک استاد دانشگاهایرانی،«سوئد»را با «نروژ» اشتباه گرفتهاست. ضربالمثلی در زبان فارسی است که میگوید: "این به آن در!"
هر چند پیشنهاد جنابعالی برای قرار گرفتن نام آقای علیمطهری در فهرست نامزدهای جایزهصلح نوبل، به کشور متبوع من مرتبط نیست اما از دیدگاه شخصی، ثابتکننده نظریه جنابعالی در کتابتان به نام «ماچگونه ما شدیم»است. مهمترینعلت عقبماندگی ایران در دوره معاصر خود شما هستید.
خواهشمندم اینجمله را یک اهانت ارزیابی نکنید. اگراز مردمسوئد بپرسند مهمترینایرانی دارایصلاحیت برای گرفتن جایزهصلح نوبل کیست، پاسخ بسیاری ازآنها، نامزد پیشنهادی جنابعالی نخواهدبود. شاید شما مانند خودما درهنگام دریافت نامهتان ـ شگفتزده شوید وقتی بشنوید مردم سوئد، ژنرال «قاسم سلیمانی»را شایستهترین فرد خاورمیانه برای دریافت جایزهصلح نوبل میدانند. او مهمترین فردی استکه توانسته در چندسال اخیر، مقابل جنایات گروه تروریستی داعش بایستد، کشتارها را متوقفکند و جان انسانهای غیرنظامی بسیاری را نجات دهد.
بهعنوان یکفرد علاقمند به کشور بزرگایران، به جنابعالی پیشنهاد میکنم با کمک دیگراستادان دانشگاههایخاورمیانه، برای معرفی ژنرالسلیمانی به آکادمی جایزهصلح نوبل درسالجاری بکوشید و افتخاریدیگر را بهنام کشورتان ثبت کنید.
با احترام پیتر تیلر
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
چگونه زیستن!
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید.
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند.
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند: این عقاب احمق را می بینی!؟ بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد!
اگر بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند. حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت:
عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد. آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب، چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.
زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم! مهم این است که به بهترین
شکل انسانی زندگی کنیم. *انسان زیستن مهم است.*
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
❤️احترام به خانواده همسر❤️
🌹انتقادى كه نسبت به رفتارهاى خانوادهی همسرتان انجام ميدهيد تخريب كننده رابطه است.
🌹 شريك زندگيتان نميتواند پدر يا مادر، خواهر يا برادر خود را تغيير دهد.
حتی اگر آدمهاى بدی هم باشند، آنها خانوادهاش به حساب مىآيند و بايد به آنها احترام بگذاريد!
🌹همچنان که اگر او به بستگان شما بیاحترامی کند حس خوبی به شما دست نخواهد داد!
🌹پس طوری با خانواده همسرتان برخورد کنید که دوست دارید همسرتان با خانواده شما برخورد کند.
✅ تیم مشاوره دکتر واشیان 09127540362
@drvashiyana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی مرحوم موذن زاده در محضر امام خامنه ای مدظله العالی
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢👈💥 پرواز موشکهای مقتدر ایران تا قلب اقیانوس هند🇮🇷🇮🇷
فاصله جبری دشمن تا ۲۰۰۰ کیلومتر از کشورمان
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطمه، من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم!
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
🔴 هر چه از غرب ضربه بخورند، باز از آنها تعریف میکنند!
💬 امام خمینی:
این آقایان انسان دوست! دواهائی که میخواهند بفهمند که آیا مفید است یا مضر است می فرستند پیش ما، صادر می کنند به شرق.
همان طور که اطباء یک #موش را، یک خرگوش را برای بعضی دواها تجربه می کنند و [ آزمایش] می کنند که بفهمند که این دوا چه جوری است، این ها ماها را تجربه میکنند و مع الاسف در بین این #روشنفکرهای ما [...] باز از اینها تعریف می کنند! برای اینکه مغز عوض شده است.
یک کسی که پنجاه سال مغزش را آنها تربیت کردهاند و از مغز انسانی بیرونش کردند، یک #مغز_غربی روی آن گذاشتند، این هر چه هم که ضربه از غرب به این مملکتش بخورد، به این کشورش بخورد باز از آن ها تعریف میکند، باز هم دنبال این است که برگرداند!
صحیفه امام؛ جلد ۱۱؛ صفحه ۲۲۵
صحیفه نور؛ جلد ۱۰؛ صفحه ۲۸۰
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢👈💥 تمرین هدف گیری ناوهای دشمنان کشور با پرواز موشکهای بالستیک مقتدر ایران تا قلب اقیانوسها🇮🇷🇮🇷
دشمن تا ۲۰۰۰ کیلومتر از کشورمان دور شود.
💢👈دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
*آقازادهٔ خوش نام*👉
👈 *یا*👇
👈 *آقازاده های بد نام👉*
👈🏼 "هارون الرشید را چندین پسر بود.
میان آنها یکی بنام 🌺 *قاسم موتمن*🌺دست از دنیا و ریاست و جاه و جلال پدر شسته و دل به آخرت و پرستش خدا بسته بود، بطوری که شباهتی از لحاظ پوشاک و وضع ظاهری با پسر سلاطین نداشت.
🔹روزی از جلو هارون رد شد.
یکی از خواص خلیفه ، قاسم را که به آن هیئت دید خنده اش گرفت.
هارون از سبب خنده پرسید. گفت: این پسر، شما را مفتضح و رسوا کرده و با این لباسهای ژنده و کهنه که در میان مردم رفت و آمد می کند آبروی شما را برده است!!.
هارون در جواب گفت: *علت این است که تا کنون ما برای او منصبی معین نکرده ایم.*
آنگاه او را خواست و شروع به نصیحت کرد، که با این ظاهر خود، مرا شرمنده می کنی، حکومت یکی از ولایات را برای تو مینویسم در آنجا وزیرى شایسته براى تو قرار مىدهم تا اکثر امور منطقه را به دست گیرد و تو هم به عبادت و طاعت مشغول باشى.
قاسم گفت: *پدرجان تو را چندین پسر است دست از من بردار و مرا پیش دوستان خدا شرمنده مکن.*
آنقدر هارون اصرار ورزید که قاسم در مقابل او سکوت نمود.
🔹 هارون سپس اشاره کرد تا حکومت مصر را بنام او بنویسند و فردا صبح به طرف مصر حرکت کند؛ 👈ولی قاسم شبانه از بغداد به طرف بصره فرار نمود. صبحگاه هر چه دنبال او گشتند او را نیافتند، تا اینکه بر اثر رد پا فهمیدند قاسم تا کنار دجله آمده است.
*قاسم همان شب فرار کرد و خود را به بصره رسانید.*
*🔹 عبدالله بصری میگوید:* دیوار خانهٔ ما خراب شده بود و احتیاج به یک کارگر داشتم. به بازار آمدم تا کارگری پیدا کنم، جوانی را مشاهده کردم کنار مسجدی نشسته و قرآن میخواند.بیل و زنبیلی هم جلوی خودگذاشته است،
*پرسیدم: آیا کار میکنی؟*
گفت: چرا نکنم؟! *خداوند ما را برای همین خلق کرده که زحمت بکشیم و برای خود نان تهیه کنیم.*
گفتم: پس برخیز و با من بیا.
*گفت: اول اجرت مرا تعیین کن.*
من یک درهم اجرت برایش تعیین کردم و به خانه رفتیم. تا شامگاه به اندازه دو نفر کار کرد، شب به او خواستم دو درهم بدهم راضی نشد و گفت: همان مقدار را که قرار گذاشتیم بیشتر نمیگیرم.
اجرت خود را گرفت و رفت.
🔹 فردا صبح به محل روز گذشته رفتم تا او را بیاورم ولی در آنجا نبود. از کسی پرسیدم. گفت او روزهای شنبه فقط کار میکند و بقیه هفته را *به عبادت و پرستش میگذراند.* پس صبر کردم تا روز شنبه دیگر او را در همان مکان یافتم و برای انجام کار به خانه بردم. مشغول کار شد و مقدار زیادی کار کرد. هنگام نماز ظهر دست و پای خود را شست و وضو گرفته به نماز مشغول شد. بعد از نماز بر سر کار خود رفت و تا غروب کار کرد. شامگاه اجرت خود را گرفت و بیرون شد.
🔹 شنبه دیگر چون کار دیوار تمام نشده بود به بازار رفتم ولی او را نیافتم.
پس از جستجو گفتند: دو سه روز است که مریض شده است👈 از محل او سؤال کردم مرا به خرابهای راهنمائی کردند. بر سر بالین او رفتم و سرش را بر دامن گرفتم. همین که چشم باز کرد. پرسید تو کیستی؟ گفتم همان کسی که دو روز برایش کار کردی من عبدالله بصریم.
گفت شناختم تو را،👈آیا تو میل داری مرا بشناسی؟ گفتم آری. گفت: (فقال انا قاسم بن هارون الرشید) من قاسم پسر هارون الرشید هستم.
🔹 تا این حرف را از او شنیدم بدنم به لرزه افتاد از تصور اینکه اگر هارون بفهمد من پسر او را به عنوان عملگی بکار واداشته ام با من چه خواهد کرد.
قاسم فهمید من ترسیدم. گفت: هراس نداشته باش. تاکنون کسی در این شهر مرا نشناخته، اکنون هم اگر آثار مرگ را در خود نمی دیدم، نامم را نمیگفتم. اما از تو خواهشی دارم وقتی که از دنیا رفتم این بیل و زنبیل را به کسی بده که برایم قبر میکند و این قرآن را که مونس من بود به شخصی بسپار که آنرا بخواند و به او انس گیرد.
🔹 انگشتری از انگشت خود بیرون کرد و گفت به بغداد میروی، پدرم هارون روزهای دوشنبه بار نشسته عام دارد و هر کس بخواهد میتواند با او ملاقات کند. آن روز داخل میشوی و انگشتر را در مقابل پدرم میگذاری.او انگشتر را میشناسد چون آنرا خودش به من داده است.
. میگویی پسرت قاسم در بصره از دنیا رفت و این انگشتر را وصیت کرد برای شما بیاورم و گفت به شما بگویم که: *پدر! جرأت،طمع و حرص تو در جمع آوری مال مردم زیاد است! این انگشتر را هم بر اموال سرشارت اضافه کن.که مرا طاقت حساب روز قیامت نیست.*
🔹 *در این هنگام ناگاه خواست حرکت کند ولی نتوانست از جای برخیزد.*
*برای مرتبه دوم خود را حرکت داد باز نتوانست.*
*به من گفت: بازویم را بگیر و مرا حرکت ده که مولایم*👇
🌹 *علی بن ابی طالب علیه السلام*🌹 *آمده است.*
*تا او را حرکت دادم روحش از آشیانه بدن پرواز کرد؛ گویا چراغی بود که برای همیشه خاموش شد.*
👈 *تلنگر✊*
👈 *چه مسؤلانی که قبل از انقلاب هیچ نداشتند و امروز خود و آقازاده هایشان از بیت المال که ماحصل خون شهدای دفاع مقدس و👇