#خاطرات_یک_سفیر
معمای چهار دست مردد
و اما اولین روز دانشگاه! خانم فراندون ، منشی لابراتوار که یه خانم فرانسوی سبزه
با چشم و ابروی سیاه و موهای کوتاه و سیخ سیخی بود و قبلا اومده بود توی
ایستگاه قطار دنبالم ، تصمیم گرفته بود من دو به بقیه معرفی کنه. توی راه پله ها
همه ش به این فکر می کردم که چند تا مرد اینجاست و لابد می خوان بامن دست
بدن و من باید چطور رفتار کنم که نه اونا کنف بشن و ناراحت بشن و بهشون بر
بخوره نه من حرامی انجام داده باشم.......خانم فراندون دربارهی طبقاتی دپارتمان
ها برام توضیح می داد ومن ، همین طور که سرم رو براش تکون می دادم، بدون
اینکه بفهمم چی داره میگه ، پیش خودم جملات رو برای توضیح دادن درباری
نوع رفتار با آقایون پایین و بالا می کردم.
اول رفتیم اتاق رئیس لابراتوار، سیمن غشیغ که مدیر تز من هم بود خانم فراندون
اول وارد اتاق شد.
سیمن این هم دانشجوی ایرانی مون !
آقای غیشیغ اومد جلو سلام کردم سلام کرد دستش رو آورد جلو که دست بده
پارت5
ادامه دارد.......😍
رفتی کلاس اول
این شعر را عوض کن:
آن مرد تا نیاید.....
باران نخواهد آمد .......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°
روی شبکه زنده خارجی دعوا شد؛ سرِ خانمهای ایرانی🤭
اعتراف کردن به آمار و ارقام حضور خانمها🧕🇮🇷
با دقت و البته همراه با افتخار ببین و به بقیه نشون بده😉😎💪🏻
💛| #امید
🇮🇷| #ایران_قوی
📲| #نشر_حداکثر
#پیشنهاد_دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش کار با ابزار ادیت بالا 😍
#ادیت
ابزار ادیت برای عاشقای ادیت 😍
#ادیت
ابزار ادیت برای عاشقای ادیت 😍
#ادیت
#عمل_به_قول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش کار با ابزار ادیت بالا 😍
#ادیت
#عمل_به_قول