اینکه کره ای ای در کار نبود هم حس عجیبی* بود!
از یه جایی به بعد حس میکردم کمیک غربیه ولی در عین حال، حال و هوا و فضا و مکان و همچی همخوانی صد در صد با کره داشت
مغزم توقع داشت کرهای بشنوه یا متن کرهای ببینه
بخاطر همین گفتم عجیب*
جعبه کمک های اولیه
خیلیییییی جالب بود
اینجا هم عملکرد ناخودآگاه مغزم خیلی ملموس بود (مشابه چیزایی که اشاره شد)
و همچنین اولین اسکای روم مدرسه ایم
به قول کیم آوف
جه گوم نگرانش بودم ^^
بعضی وقتا یسری درست کاری ها به نظرم مشکل دار میان
مثلا امشب یه بنده خدایی یه خاطره یه شهیدی ( شهید صیاد) میگفت
میگفت 3 تا قطار پر دانشجو میبردن سفر زیارتی بعد وقت نماز نزدیک میشه بعد شهید این بنده خدا رو بیش از 3، 4 بار میفرسته پیش لوکوموتیو ران که برای نماز اول وقت نگه داره هر سری هم لوکوموتیورانه میگفته بابا اتوبوس نیست که همینجوری نگه دارم! نمیشه و اینا
جعبه کمک های اولیه
بعضی وقتا یسری درست کاری ها به نظرم مشکل دار میان مثلا امشب یه بنده خدایی یه خاطره یه شهیدی ( شهید ص
خب 3 تا قطار
قطار
این همه اصرار؟
نمیدونم
هدایت شده از زوددد باشید چککک کنیدددد
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا