هدایت شده از کلاس اولی من
5641590594.mp3
1.62M
"شعر مادر"❤️
❤️مامان جونم چه ماهی
❤️قوربونت برم الهی
❤️مامان بالا بالا خیر ببینی ایشالا
❤️برام زحمت کشیدی
❤️نتیجشو ببینی
❤️سالم باشی تومادر
❤مریض نشی تو مادر
❤️کلاغ پر گنجشک پر
❤️اگه گفتی چی چی پرپر
❤️اخم مامان جونم پر
❤️،رنج مامان جونم پر
شعر و آهنگ روز مادر 👆
ازالان تمرین کنن بزارید گوش بدن❤️😍
بصورت بازی کلاغ پر باهاشون بازی کنید❤️
@firststudent
کلاس اولی من
و حس آخرین لمسها هیچگاه از خاطر دستها نمیرود. ❤️
امشب چقدر هوا براىِ دوست داشتَنت
خوب است ...!
❤️
شعر و داستان نشانه ن نـ
(نرگسِ قصه ی ما)
نرگس یه دختری بود که خیلی نازنازی بود
یه روزِ تعطیل نرگس ناراحت و پریشون
نشست تو کنجِ ایوون
نمیدونست چیکار کنه تا مشکلش رو حل کنه
مشکلِ نرگس این بود اون هرچقدر تلاش کرد
تو الفبایِ فارسی حرف ن رو حفظ نکرد
دنبال چاره می گشت یه چند دقیقه گذشت
به فکرِ چیزی افتاد
یادش اومد معلّم یه شعرِ ن بهش داد
باعجله با شتاب رفت به سراغِ کتاب
کاغذ رو ازتوش برداشت جلویِ چشم هاش گذاشت
شروع به خوندش کرد:😍
نـ نـ نـ هستم نـ غیراخر هستم
اول،وسط،هرجایی غیراز آخر نشستم
اول شبیهِ نرگس وسط مثلِ مهندس
نقطه ی ریزی دارم رویِ سرم میزارم
ازاین که تنها نیستم خیلی زیاد خوشحالم
برادرم هم اینجاست همین جاپیش شماست
اسمِ برادرم است ن ن ن آخر
آخر شبیهِ داستان آخر مثلِ زمستان
ن آخر نیم دایره یه نقطه رو سر داره
آخر میاد همیشه به غیرازاین نمیشه
نرگسِ قصه ی ما دیگه ناراحت نبود
چون از همیشه بهتر نون رو یاد گرفته بود
داستان ن کوچولو
ن کوچولو جلو دوید و گفت: “ نان، نان! مامان، نان”!
مامان ن یک نان پخت و به او داد.
ن کوچولو نان را خورد و دوباره گفت : “ نان، نان! مامان، نان”!
مامان ن هر چه نان پخت، ن کوچولو خورد.خمیر نان تمام شد.
آتش تنور خاموش شد.
اما ن کوچولو هنوز گرسنه بود.
مامان ن به ن کوچولو گفت: “ نان تمام شد.
حالا بیا بغلم تا قصهی نان را برایت بگویم”.
ن کوچولو پرید بغل مامانش و گفت: “ بگو…بگو…”!
مامان ن گفت:” یکی بود، یکی نبود.
ن کوچولویی بود که همیشه به مامانش میگفت :
“ نان، نان! مامان، نان”!
ن کوچولو قصه را شنید و زود خوابش برد، مثل همیشه.