مهیار : فقط یهجور میخواستم بَرش گردونم ممرضا رو ، دلم تنگ شده بود باهاش بشینم پشت موتور بریم تهران و بچرخیم .
هدایت شده از 𝑪𝘭𝘰𝘶𝘥 .
هیما دختری با چهرهای هنری و روحی خلاق است، چشمانش همچون دریا عمیق و براق هستند و هر رنگی را در خود منعکس میکنند . موهای قهوهای رنگش همیشه به شکلی طبیعی و بدون زحمت بر روی دوشهایش میافتد، او علاقه زیادی به هنر دارد و اوقات فراغتش را به نقاشی و نوشتن شعر میگذارد . لبخند گرم و مهربانش به دیگران آرامش میدهد و این ویژگی باعث میشود که همه در کنارش احساس راحتی کنند .💙
https://eitaa.com/foorme
سر جمع دو روز دیگه سال تموم میشه .. امسال سال عجیبی بود برام ؛ خیلی عجیب .. هم خوب بود هم بدی ، ولی انگار قسمت بديش یکمی بیشتر بود .. ولی نمیخوام بدیاشو بگم ؛ امسال کلی خوبی هم داشت واسم ! دوستای جدیدِ مجازی که همهی جونم شدن ، بیرون رفتنامون با اکیپمون ، خندیدنای تو مدرسه ، استرس امتحانا ، شب بیداریا ، حرفای قشنگی که چنتا دوستای جدیدم بهم زدن و کلی ذوق ذوقیم کردن ؛ حرف زدن درمورد مهیار و شایع و ذوق کردن تا حد مرگ با اون دختره تو کلاسمون که بهترین بخش مدرسه بود 😭 . سناریو چیدن واسه آینده با رفیقم و کلی اتفاقای دیگه که حالمو واقعا خوب کردن ..
امیدوارم تو سال جدید کلی اتفاق خوب واسه هممون بیفته و به هیچ وجه رنگ غم و ناراحتی رو تو زندگیمون نبینیم .. از ته دلم آرزو میکنم هممون به هدف و آرزو هامون برسیم و بعد از کلی سختی یه نفس راحت بکشیم 🤍 ..