هدایت شده از کانال حمید کثیری
مجله تایم زنان ایرانی را «قهرمانان سال» نامیده و مثل همیشه آن طرفیها شروع به پروپاگاندا برایش کردهاند! اما حتی چند نفرشان هم مقاله را نخوانده!!!
از اساتیدشان گرفته تا نوچهها!
چه متنهای رسایی برای تایم و زنان ایرانی نوشتهاند! طرف متن نوشته با عنوان «ارابهی ایزدبانو» و چه رپرتاژی برای تایم رفته!!
اما همین مقاله تایم، یک مقالهی کاملاً نژادپرستانه است. زنان ایران را یک مشت «بَربَرِ وحشی» معرفی کرده که الان در حال نزدیک شدن به سفید پوستان هستند!! زنانی که خود را آنقدرها هم ایرانی نمیدانند ...
👈 جلد تایم به صورت فلهای استوری و پست و توییت شد اما نمیدانند غربیها اگر اعتباری به خاورمیانهایها (غرب آسیاییها) میدهند، آن هم از سر لطف و ترحم است نه اینکه ما را همشأن و همجنس خودشان بدانند ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
#اعدام_نکنید
صبح پنجشنبه که برای شرکت در کلاس از خانه بیرون رفتم، فکر نمیکردم، تا چند ساعت دیگر، دیدن دوباره مادرم، آروزی دست نیافتنی باشد که برای رسیدن به آن به آب و آتش بزنم.
نیم ساعت بعد از اذان ظهر کلاس ادامه پیدا کرده بود. بعد از کلاس نگاهی به صفحهی گوشی انداختم. هجده تماس بیپاسخ از مامان و خانواده، در همین نیم ساعتی که گوشی را نگاه نکردم.
عجیب بود، سابقه نداشت، مامان در نیم ساعت با گوشی لمسی که تازه خریده و خیلی هم به آن تسلط ندارد، پانزده بار زنگ بزند. سه بار دیگر هم کار خواهر بزرگم بود.
نشاط کلاس و بیخبری از اخبار گوشی هم اجازه نداد، استرس نگیرم. قلبم تند تند میزد، چهخبر شده بود؟! فکر میکردم اتفاقی برای مامان یا یکی از اعضای خانواده افتاده.
به مامان زنگ زدم. صدای هق هق گریههای مامان، نگرانیام را بیشتر کرد. وسط گریههای مامان فهمیدم، در همین ساعتهایی که سرکلاس بودیم، کرج ناامن شده. مامان صدایش میلرزید و میگفت؛ (چه طور میایی خونه؟! کاش نمیرفتی؟!)
و من از همه جا بیخبر، دل داریش میدادم که خبری نیست و نگران نباش. بادمجان بم آفت ندارد. صحیح و سالم میرسم.
گوشی را که قطع کردم، نگاهی به گروه مجازی کلاس بعد انداختم. فیلمهایی که فرستاده بودند، باز نشده هم بوی خون و خونریزی و وحشت میداد. با سنگ و قمه اتوبان کرج را بسته بودند و به جان مردم افتاده بودند.
فیلم کشتن شهید عجمیان، دست به دست میشد و من هیچ وقت دل باز کردنش را پیدا نکردم.
بچهها رفتند و چون فکر نمیکردم کلاس بعد برگزار نشود، توی موسسه تنها ماندم.
بچههای کلاس بعد یکی یکی زنگ میزدند و میگفتند، به خاطر ناامنی خیابانها نمیآییم.
یکی از بچهها تا نزدیکی موسسه آمده بود و چون پدرش دل نگران بود، برگشت. تنها توی موسسهای که نزدیک ناامنیها بود، مانده بودم و به این ماجرای عجیب و غریب فکر میکردم.
کوچه پس کوچههایی که نیمساعت قبل امن بود، حالا در سالگرد چهلم همشهری که رسانهها سنگش را به سینه میزدند برای هزاران دختر دیگر ناامن شده بود.
سایهای را پشت در شیشهای موسسه دیدم. شیشه ابری بود و دقیق هویت شخص مشخص نبود. عرق روی پیشانیام نشست. صدای قلبم را میشنیدم. دلم میخواست وصیتم را داخل گوشی ضبط کنم. منتظر بودم، همین الان در موسسه باز شود و فردی با قمه داخل بیاید.
تمام صحنههای ترسناک این روزها که در شبکههای مجازی دیده بودم، در ذهنم مثل یک فیلم تند مرور شد.
در موسسه باز شد. نفس راحتی کشیدم، یکی از بچهها امده بود. دوست داشتم سفت بغلش کنم. دوستی که شاید هیچ وقت فکر نمیکردم روزی محتاج در آغوش کشیدنش باشم. دوستی که شاید تا دقایقی دیگر برای از دست دادنش داغدار میشدم.
کلاس کنسل شد هرچند استاد، خودش را با هر زحمتی بود رسانده بود اما برگزاری کلاس بدون بچهها امکان پذیر نبود.
استاد هم دل نگران دختر نوجوانش بود که رفته بود آخر هفته، پارک، کمی قدم بزند.
کارهای عادی که هر روز بخشی از زندگی ما بود حالا دور از دسترسترین کار ممکن تلقی میشد. حال و روز ما از شنیدن خبر تکه پاره شدن مردم، خوب نبود.
از موسسه بیرون آمدم، دوستم و همسرش تا خانه همراهم آمدند و مامان برای سلامتیشان پانصد بار دانههای تسبیح چوبی را بالا و پایین کرد.
به خانه که رسیدم، مامان سفت بغلم کرد. انگار از جنگ برگشته بودم. فشارش بالا رفته بود. سعی کردم آرامش کنم. چندبار هم را بغل کردیم و توی بغل هم گریه کردیم. مگر کجا رفته بودم؟!
یکی یکی به خواهرها خبر دادم که رسیدم از یک کلاس ساده که هر هفته میرفتم و راحت برمیگشتم.
بعدتر خبری شنیدم که حالم را بدتر کرد.
همان روز توی همان اتوبان کرج، یکی از آشنایان، دستش زیر این ناامنی شکست. مرد جوانی که در یک روز معمولی داشت سرکار میرفت. مرد جوانی که کارگر بود و هنوز هم که هنوز است از جیب هزینههای درمان دستش را میدهد. معلوم نیست، دست این کارگر دیگر دست شود. به چه جرمی؟! به جرم عبور از اتوبان، برای رفتن سرکار. بیگناه کتک خورده بود. هزینه درمان، هزینه اجاره خانه، بدون رفتن سر کار، برای یک کارگر روز مزد، اگر ناامنی نیست، چیست؟
باورم نمیشد، چند ساعت ناامنی، خانواده کوچکم را اینگونه درگیر کرده باشد.
حالا بعد گذشت چند هفته، خبری دیدم که مجبورم کرد، اتفاقهای آن روز کرج را بنویسم.
میگویند اعدام نکنید. راست میگویند، اعدام نکنید، چون آنها هیچ وقت طعم ناامنی را در برجهای مجللشان مثل ما مردم عادی کف کوچه و خیابان، نچشیدند. چون همیشه، خون ما مردم عادی فدا شده تا آنها در امنیت، پول روی پول بگذارند.
اعدام نکنید! تا دیدن عزیزانمان بزرگترین آرزویمان شود.
اعدام نکنید! تا سلبریتیها و رسانهها از خون ما مردم عادی، زالو وار بخورند و زنده بمانند.
#رسانه_بهشت
#سواد_روایت
🆔 @behesht_media
📝رسانه شناسی اعتراضات و تکنیکهای شناختی
🔸انسانهای نخستین برای تأمین غذایشان بسیار اهل سفر بودند و چون مثل انسان امروزی یخچال نداشتند «آزادی» بیشتری در مسافرت داشتند. آنها در زمستانها حوالی استوا سکونت میکردند و در تابستان
به مناطق نزدیک قطبها مهاجرت می کردند.
🔹وقتی به استوا میروید توقع گرما دارید و وقتی به قطب میروید توقع سرما دارید و قاعدتا کاپشن تنتان میکنید حالا تصور کنید همه چیز به هم بریزد و قطب گرم شود و در استوا برف ببارد. در این حال یک #اختلال_ذهنی و استرس در مخاطب ایجاد میشود. این روایت یک شیوه رسانه ای است که اصطلاحاً به آن #استوای_سرد_و_قطب_گرم می گویند.
🔸قاعدتا وقتی که #گرانی میشود مردم باید #اعتراض کنند وقتی که اعتراض می کنند باید #کف_خیابان بیایند وقتی کف خیابان می آیند؛ یعنی زدوخورد و هزار مسئله دیگر رخ میدهد. این حالت استوا گرم و قطب سرد است؛ اما ناگهان رسانه میگوید باید محیط را برعکس کنیم، یعنی زمانی که همه چیز آرام است با یک مسئله ساده مردم را به کف خیابان می آورند برای مثال رسانه ها تلاش میکند به خاطر یک مؤسسه مالی و اعتباری کوچک، همه مردم را به کف خیابان بیاورند و آن را معضل همگانی کنند.
🔹نتیجه این تکنیک تلاش برای پیوستن به #شورشهای_حداقلی میباشد و فرد احساس میکند اگر همراه جمعیت و محیط معکوس سازی شده، همراه نشود یا به عبارتی در استوا کاپشن نپوشد دچار استرس خواهد شد.
🔸امروزه آنچه تبدیل به #گزارش_رسانه_ای میشود نوعی صحنه پردازی برای روشن نگه داشتن آتش اعتراضات در بستر #رسانه است.
🔹رسانه از شهرهای مختلف به عنوان #استودیوهای_اصلی ساخت کلیپ و فیلم اغتشاشات استفاده می کند؛ و مکرر مشخص شده که این بازداشت شدگان از ساکنین همان شهر نبوده و برای اجرای پروژه شان #دوره_گردی کرده اند.
🔸بخش تأسف انگیز ماجرا اینجاست که این فیلم ها اغلب با نقش آفرینی واقعی برخی #جوانها ساخته میشود.
در واقع خیلی ها نمیدانند در حال بازی در یک صحنه از پیش طراحی شده هستند. همه چیز برایشان مثل فیلم #نمایش_ترومن به نظر میرسد. ستاره این فیلم نقش مردی را بازی میکند که بدون آنکه بداند از همان زمان تولد در یک نمایش تلویزیونی شبیه سازی شده، زندگی میکند.
🔹رسانه امروز، بیانگر فیلمی است که در صحنه ی نمایش و فیلم برداری جمعیت حداقلی میخواهند با #کشتار_سازی، #تظاهرات کوچک، #عملیات_های_ایذایی، استوای گرم و قطب آرام کشورمان را دستخوش #تغییر کنند!!!
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
📣دعوای ضدانقلاب دوباره بالا گرفت؛ «فرخنژاد» پول گرفته است
🔺گفتوگوی تلویزیونی حمید فرخنژاد با شبکه تلویزیونی اینترنشنال وابسته به عربستان سعودی موجب شد تا بار دیگر اختلافات و دعواهای ضدانقلاب نمایانتر شود.
🔺کیوان عباسی مدیر شبکه تلویزیونی منوتو وابسته به سلطنتطلبها که اختلافات عمیقی با اینترنشنال دارد، در توئیتی نوشت: «یک سلبریتی معروف اول گفت با هیچ رسانه ایرانی مصاحبه نمیکنه بعد از کجا سر درآورد!»
🔺وی پیش از این در توئیتی اینترنشنال را «سیمای ریاض» نامیده بود و در واکنش به خبر راهاندازی بخش فارسیزبان تلویزیون ترکیه (تیآرتی) نوشت: «رقابت سیمای ریاض با سیمای آنکارا برای هدایت افکار عمومی ایرانیان؛ گویا ترکیه هم قراره برای ایرانیان شبکه تلویزیونی فارسیزبان دولتی راه بندازه. بیچاره مردم ایران.»
🔺همچنین تلویزیون منوتو در یک برنامه به تجزیهطلبی اینترنشنال واکنش نشان داد و در صوتی که از سالومه سیدنیا مجری آن شبکه منتشر شده بود، درخصوص مصی علینژاد افشاگری و تجارتی که با اعتراضات میکند، افشاگری کرد.
🔺شهرام همایون از ضدانقلابها نیز در یک برنامه تلویزیونی واکنش تندی به حضور فرخنژاد در شبکه اینترنشنال نشان داد و گفت که او برای گفتگو، پول گرفته است.
🔺همایون گفت: «حرف میخواهید بزنید در یوتیوب بزنید و جایی نروید. این جهل سیاسی تا کجا؟ همه اینها به پول برمیگرده؛ به این کارها مزدوری گفته میشه، مزد میگیره کار انجام میده.»
🔺علاوه بر منوتو و برخی از شبکههای ضدانقلاب، بیبیسی فارسی نیز در ماجرای فایل صوتی لو رفته رعنا رحیمپور با شبکه اینترنشنال اختلافات جدی پیدا کرد. رحیمپور در آن فایل گفت که شبکه اینترنشنال ماموریت دارد تا با تجزیهطلبان گفتگو کند. اینترنشنال هم پاسخ داد: بیبیسی و رعنا رحیمپور عمّال ایران هستند! مشرق
@Dr_bavir
هدایت شده از عصر زنان
21.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ این کلیپ حاوی خاطرات ناگواری از دختران ایزدی است که در چنگال داعش اسیر بودند!
🛑 درمرداد ۹۳ شهر شنگان واقع در استان موصل هدف قتل عام گروه تروریستی داعش قرار گرفت و پنج هزار زن و کودک ربوده شده و به عنوان برده درمناطق تحت سیطره داعش و کشورهای عربی فروخته شدند.
🛑 سرانجام سنجار(شنگال) در آذر ۹۳ با ورود مستقیم سردار #سلیمانی و #ابومهدی المهندس و به درخواست مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق از محاصرهی نیروهای د.ا.ع.ش خارج شد و بسیاری از زنان ایزدی که به اسارت ایشان درآمده بودند آزاد شدند.
📥 متن یادداشت
#جان_فدا
🔻 پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
هدایت شده از رحا مدیا
🖼#پوستر
مردم پر افتخار و سربلند ایران جان من هزاران بار فدای شما...
✍🏻#حاج_قاسم_سلیمانی
#جان_فدا
🆔@resalathozehenghelabi
هدایت شده از رحا مدیا
❗️سانسور حاج قاسم در رسانههای اصلاحطلب
🔻 مسئولان فرهنگی مدام از اینستاگرام مینالیدند که چرا نسبت به تصاویر حاج قاسم حساسیت دارند و از صفحات اینستاگرام حذفش میکنند.
🔹لازم است که مسئولان فرهنگی در سالروز شهادت حاج قاسم به صفحات اول برخی از روزنامههای اصلاح طلب نیز سری بزنند و ببینند که هیچ نام و نشانی از حاج قاسم نیست.
💢 البته برخی حوزویان نیز که در این دو سه ماه برای دفاع از اغتشاشگران هر روز تریبون داری میکردند و بیانیه میدادند، در ایام منتهی به شهادت سردار دلها نیز همین مسیر سانسور حاج قاسم را دنبال میکنند.
#جان_فدا
#رحا_رسانه_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi