وقتی سخت به هیجان می‌آمد از مثنوی شعر می‌خواند... این درختانند همچون خاکیان...

کتاب‌دوست بود. انسان‌دوست بود. مالش را وقف مردم کرده بود. عمرش را هم. نیت عالی و همت بلند داشت. سازنده بود.

تکاپوگر

 بود

.

از فعالیت هاش میتونیم به 🌼تاسیس بیمارستان دکتر بسکی 🌼تأسیس مدرسه تیز هوشان گنبد کاووس و خانه ریاضی گنبد کاووس و سرای گاندی (تیز هوشان فقیر در روستاها) 🌼ساخت باغ انگور با روش آبیاری از فاضلاب اشاره کنیم

بابا بسکی زمانی یار طبیعت بود ، که فعال حقوق محیط زیست شدن و گیاهخواری مد نبود!

اون این آینده غمناک رو پیش بینی کرده بود و پیوسته به مردم هشدار می‌داد می‌گفت « باید به جای هر کاری درخت بکاریم » به رییس جمهور اون زمان توصیه می کرد به جای یارانه دادن به مردم ، درخت بکاره! «درخت که بکاریم باران میاد ، باران آمد، نان داریم ، آب داریم.»

بابا بسکی همیشه سر تا پا سپید میپوشید سپید میپوشید و می‌گفت نشونه صلحه، نشونه صلح انسان با طبیعت ، با حیوانات ، با گیاهان ، و صلح انسان با تمام مخلوقات خداوندی

جالبه بدونید بابا بسکی با مشکلات سلامت دست و پنجه نرم می‌کرده و از چندین بیماری رنج می‌برده

اون سرطان خودش را با خام گیاهخواری و بودن در کنار طبیعت درمان می‌کنه!

در این باره یک ویدیو دیدم که هم ویدیو هم صداش رو براتون می‌فرستم ایتا لج کرده و ویدیو نمیاد ولی توی آپارات هست

از سال ۱۳۴۹ بابا بسکی تصمیم میگیره به طبیعت بره و زندگیش رو در جنگل های گلستان ادامه بده ، اون از شهر و انسان های ماشینی گریزان بود.

آشکارا فریاد می زد «مردم به طبیعت برگردید!»