جنگل نمی خواهد بمیرد.
بریم که داستان بری هورن رو ادامه بدیم از اینجا ماجراجویانه تر هم میشه
بری هورن به همراه کیث مان و دنی آتوود یک گروهک کوچیک از جبهه آزادی بخش حیوانات بودن( که بعدتر با این گروه هم آشنا میشیم)
حالا بری هورن و دوستاش دیگه چکار کردن؟
حملههه!
اونا به هارلان اینترفاونا که حیوان آزمایشگاهی داشت و روشون آزمایش میکرد حمله کردن
این بخشی از حرفاش از اون موقع است:
«حیوانات همچنان میمیرند و شکنجه کماکان بیشتر و بیشتر میشود. پاسخ مردم چیست؟ مصرف برگرهای گیاهی و آبجو بیشتر و بیتفاوتی. دیگر هیچ جنبش آزادیبخش حیواناتی وجود ندارد. مدت هاست که مردهاست. تمام چیزی که باقیمانده، تعداد کمی فعال است که اهمیت میدهند و عمل میکنند… اگر عمل نکنید، یعنی این جنایات را بخشیدهاید؛ اگر نجنگید، پیروز نخواهید شد و اگر پیروز نشوید، مسئول مرگ و زجری خواهید بود که ادامه مییابد.»
جنگل نمی خواهد بمیرد.
هورن ازاد شد ، باز هم از رو نرفت. به عنوان یک گروهک مخفی تک نفره شروع به کار کرد، بری مرد کم حرفی بو
انفجارهای آتش زای شبانهٔ زیادی
در دو سال بعدی در شهرهای آکسفورد، کمبریج، یورک،هروگیت، لندن و... توسط این آقا صورت گرفت
جنگل نمی خواهد بمیرد.
پلیس که حدس می زد اینا همش به بری هورن بر میگرده دائم اونو تحت نظر داشت. هورن هم میدونست که سرانجا
پلیس سرانجام یک سری مدارک پیدا کرد و اونو دستگیر کرد
و بله باز هم بری هورن زندانی شد
این دفعه ۱۸ سال!
(بلندترین حکم تعیین شده برای یک معترض حقوق حیوانات)