🔰چطوری موبایل بچهام را چک کنم که ناراحت نشود؟!
🔰تقوا یعنی یاد بگیریم از قدرت و حق انتخابمان سوءاستفاده نکنیم
#ارزش_حق_انتخاب
🔻این قدرت تصمیمگیری، قدرت اراده و «قدرت انتخاب» است که انسانها را برجسته میکند و استعدادهای آنها را شکوفا میکند. خانمها باید این حرفها را یاد بگیرند تا بدانند چطور بچهها را تربیت کنند.
🔻یکی از مادرها پرسید: من چطوری موبایل بچهام را چک کنم که ناراحت نشود؟ گفتم: نباید موبایل بچهات را چک کنی! بچۀ شما باید بلد باشد (باید به او یاد داده باشی) که از حق انتخابش درست استفاده کند.
🔻تقوا یعنی اینکه یاد بگیریم از قدرت و حق انتخابمان سوءاستفاده نکنیم. تقوا یعنی رعایتِ یک ناظر پنهان؛ ناظری که فوری پاداش و جزا نمیدهد و یقۀ آدم را نمیگیرد بلکه به او قدرت و حق انتخاب داده است.
🔻وقتی این قدرت را به کسی دادیم و او احساس کرامت، شرافت و انسانیّت پیدا کرد، سوءاستفاده نکردن از قدرت را تمرین میکند. اما وقتی همیشه مجبورش کردیم، یکجایی که فرصتی پیدا کند، از زیر کار در میرود، خلاف میکند و کِیف میکند که همه را سرِ کار گذاشته است!
🔻اینکه یک کسی قدرت داشته باشد و خراب نشود، ارزش دارد. اوج زیباییها آنجاست که انسان قدرت دارد ولی میبخشد، یا قدرت دارد که خیانت کند، ولی خیانت نمیکند.
👤استاد پناهیان
👈🏻متن کامل:
Panahian.ir/post/5392
@formooleRahaee
#تربیت_فرزند #تقوا
#رمان_کوتاه_ویروس
#پارت_چهاردهم
آقای شریفی مدیر مدرسه برنامه ی امتحانی کلاس ها را آماده کرده. برنامه ی امتحانی به تعداد اعضای کلاس ها چاپ شده و بین دانش آموزان پخش می شود.
امتحانات آرمین از سه هفته ی دیگر آغاز می شود. هر طور که شده نباید کم بیاورد. امسال هم باید نفر اول کلاس شود. اما قبلش باید از پس این ویروس مرموز برآید. اول باید تکلیف او را روشن کند.
زمان آمدن ویروس معلوم نیست و قابل پیشبینی هم نیست. او از قبل خبر نمی دهد و یکباره جلوی آرمین ظاهر می شود. اما مکان آمدنش معمولا ثابت بوده. ملاقات های آرمین با این ویروس در اتاق خودش بوده.
آرمین نمی تواند منتظر آمدن او باشد. پس تصمیم می گیرد ایندفعه خودش به استقبال ویروس رود.
به اتاق می رود. از داخل، درب را قفل می کند. روی صندلی می نشیند. به دنبال این است که چگونه می تواند دوباره با ویروس ملاقات کند. یاد یک جمله از ویروس می کند که گفته بود :« من از جایی دیگه نیومدم که بخوام به اونجا برگردم. من از کشور وجودی تو اومدم.». به خود می گوید اگه تو بیرون از من نیستی، پس من حتما می تونم بهت دسترسی داشته باشم. نمیدونم چجوری. باید یه راه پیدا کنم.
آرمین با اطمینان چشمهایش را می بندد. اتاق ساکت است. فقط صدای عقربه های ساعت دیواری شنیده می شود. تصویر ویروس را در ذهنش مجسم می کند. بدنش منقبض می شود. چشم هایش را به هم می فشارد. دست هایش را روی میز میگذارد و سرش را بر روی دستانش می گذارد. از تصویر ویروس در ذهنش به تصویر خودش منتقل می شود. در خلال این فکرها بود که متوجه سرما در ناحیه ی قلبش می شود. چشمانش را باز می کند. ویروس به اتاق آمده بود و دستش را از پشت به سمت قلب آرمین برده بود. آرمین بلند می شود و چند قدمی از او دور می شود.
+می بینم که ایندفعه تو اومدی سراغم.
_ باید دوباره می دیدمت.
+ آماده ی شنیدنم.
_ تو حرفای جالبی بهم زدی. میدونم عجیبه ولی من بهت علاقه مند شدم. نمیدونستم دوباره کی میای، بخاطر همین خودم تصمیم گرفتم بیارمت.
#رمان_کوتاه_ویروس
#پارت_پانزدهم
آرمین ذوق زده شده. شور خاصی در چشمانش دیده می شود. در ذهنش سوالاتی زیادی دارد که از ویروس بپرسد.
+می خوام بیشتر باهات حرف بزنم.
_ تو از من نمی ترسی؟
+سوالام فرصتی برای ترسیدن باقی نداشته
ویروس سری تکان می دهد و از این حرف آرمین احساس رضایت می کند.
+یه دنیا سوال توی ذهنمه.
_ عجله نکن. من حالا حالا ها با تو هستم. برای همه سوالاتت وقت هست
+ بگو ببینم تو هیچ اسمی داری؟ اگه آره، اسمت چیه؟
_ همون ویروس صدام کن
+ تو واقعا چی هستی؟ واقعا یه جور ویروس هستی؟
_ چرا نباشم ؟
+ آخه به هیچکدوم از ویروس هایی که توی کتاب زیست مون خوندیم شباهت نداری. می دونی من به درس زیست خیلی علاقه دارم. همه ی ویروس ها یا باکتری ها یا چیزای از این قبیل که توی کتابمون هست رو حفظم.
_ آرمین همه چیزها که توی کتاب ها نیست.
آرمین سکوت می کند. حرف ویروس شبیه معلم ها بود. معلم پرورشی مدرسه هم ادعا داشت که چیزهایی که می گوید در کتاب ها نیست. آرمین مطمئن بود که ویروس نمیتواند جایگاه معلم را برایش داشته باشد. معلم به آرامش متعلم کمک می کند اما ویروس ضد آرامش بود.
+بقیه هم می تونن تو رو ببینن؟
_ نه. من فقط ویروس تو ام. کسی جز منو نمیبینه و منم نمیتونم روی کسی اثر بذارم جز تو.
+ به نظرت من خیالاتی نشدم؟
_ داری از من اینو می پرسی؟ خودِ من موضوع سوال تو ام. من که نمی تونم جوابِ خودم باشم.
+ معلومه که خیالاتی نشدم. اگه خیالات بود، زود تموم میشد نه اینکه الان چند هفته س درگیرم. این حس ها، دردها و ناراحتی هایی که باعثش شدی همش واقعیه.
آرمین خمی به ابرویش می اندازد و صدایش را کمی بالاتر می برد و می گوید:
+ بگو از جون من چی میخوای؟
_ هنوز زوده به این سوال جواب بدم. خودت بعدا متوجه میشی من چی می خوام
#رمان_کوتاه_ویروس
#پارت_شانزدهم
+ دیگه باید برم آرمین
_ کجا بری؟ هیچکدوم از سوالامو جواب ندادی. چجوری می تونم دوباره ببینمت؟
+ من از تو دور نیستم. خودم به موقعش میام پیشت. ولی تا وقتی من بیام، هر وقت با من کار داشتی به یه جای آروم و ساکت برو، چشم هات رو ببند، و به من فکر کن، نباید به هیچ چیز دیگه ای فکر کنی، در این صورت من ظاهر میشم برات.
این آخرین جمله ی ویروس در این گفتگو بود. بعد از گفتن آن، مستقیم به سمت آرمین می رود و با ساطع کردن اشعه ی خود به قفسه ی سینه ی آرمین، در یک چشم به هم زدن محو می شود.
امروز برای آرمین روز سنگینی بود. دیگر انرژی ای در بدن نداشت. پاهایش سست شده بود و از ناحیه ی سینه احساس درد می کرد. روی تخت دراز می کشد. موبایلش را در دست می گیرد. چرخی در فضای مجازی می زند. به گروه های تلگرامی و ایتا سر می زند اما حال چت کردن ندارد و فقط چت های دیگران را می خواند.
گوشی را کنار می گذارد. حواسش به اطراف نیست. در ذهن خودش گفتگویش با ویروس را دوباره مرور می کند. سوالاتی که وقت نکرده بود بپرسد را در ذهنش ردیف می کند.
+ این دفعه حتما باید بیشتر باهاش حرف بزنم. نمی دونم حرفاش راسته یا دروغ. اما فعلا چاره ای جز این ندارم که باهاش حرف بزنم.
حرف زدن یکی از مهم ترین ویژگی های انسانهاست. خیلی از مشکلات در اثر حرف نزدن ها به وجود می آید. آرمین این شجاعت را داشت که ویروسش را به حرف بکشاند. و این نظر دانشمندان که حرف زدن مختص انسان است را به چالش بکشد.
او توانسته بود با یک ویروس حرف بزند. اگر با ویروس حرف نمیزد، بیماری اش ناشناخته باقی می ماند. الان احساس بهتری نسبت به قبل دارد. جهل و تردید، عذاب آور است و علم و یقین، امید آفرین است.
سلام گلای تو خونه، اینم لینک ناشناس برا اونایی که به هر دلیلی نمیتونن مستقیم با ما در ارتباط باشن😉منتظرتونیم، 😜🌹🌷🌹🌷👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16680105754657
تو نمی خوای گناه کنی، اما اون تو رو هل میده به سمت چشم چرونی. به سمت تحریک شدن.
حذفش کن از گوشیت و خیال خودتو راحت کن.
هر چیزی که باعث میشه ناخواسته بری سمت گناه. بری سمت شهوترانی. بری سمت ضربه زدن به پاکیت.
ابزار گناه رو حذف کن رفیق.
همین حالا.
حتی اگه فکر می کنی این راهکار، راهکار خوبی نیست. یه مدت تستش کن. بهش ایمان میاری.
دمت گرم
✍مهدوی
#اینستاگرام
#فیلترشکن
#ابزارگناه
@formooleRahaee
کنترل شهوت 18.mp3
3.04M
#کنترل_شهوت ۱۸
خلوت ها، و تنهایی ها،
مهمترین عامل در تحریکات جنسی، و ابتلا به بیماری #خودارضایی هستند...
برای خلوت هايمان برنامه ریزی کنیم.
@formooleRahaee
#راهکار
سلام مهربونا، خوبییییید؟
عصر آدینتون بخیر و شادی
اینم لینک ناشناس برا اونایی که به هر دلیلی نمیتونن مستقیم با ما در ارتباط باشن😉منتظرتونیم، 🌹🌷🌹🌷👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16680105754657
دوستان گلم، بنا به اصرار برخی از شما لینک ناشناس گذاشتیم، اما ترجیحا در ایتا پیام بدین، میدونید چرا؟
👈پیام با لینک ناشناس رو نمیشه ویرایش کرد👈نمیشه تو کانال بزاریم تا همه استفاده کنن😢
👈نمیشه بهش پاسخ داد، چون مخاطبش مشخص نیست
🌹🌹🌹پس خواهش میکنم، اگه قراره پیام پاکی بفرستید، سوالی بپرسید، و....... بدونید که تو فضای مجازی کسی شما رو نمیشناسه و لازم نیست خجالت بکشید🤦🏼♂️
کافیه به آیدی زیر پیام بدین،
@hasan110135
کنترل شهوت 19.mp3
5.43M
#کنترل_شهوت ۱۹
همه کششها و تمایلات نفسانی
از جمله التهابات جنسی،
با ریسمان ایمان، قابل مهارند!
وقتی هدف بزرگ باشد؛
قدرت انسان نیز، عظیم میشود.
@formooleRahaee
#هدف #راهکار
سلام دوستان گلم
صبحتون بخیر
ببخشید اگه کمتر مطلب میزاریم، مشغول پاسخگویی به سوالات دوستان عزیزمون هستیم🌷🌹😉
فقط ی توصیه به دوستانی که نااامید شدن و یا کم امید شدن😕
حافظ میگه:
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
👈اگه دستمون تو دست خدا باشه، مقابله با ترس و غم و شهوت و..... ممکن و راحت میشه، به قول داش مشتیا👈الله یار باشد، دشمن هزار😉
یاعلی
سلام دوستان عزیز
میخوام یه انیمیشن عالی معرفی کنم
حتما انیمیشن «لوپتو» رو نگاه کنید
الکی توی نت سرچ نکن پیداش نمیکنی 😊
تازه رفته روی پرده سینما 😉
از همه عزیزانی که برای ساخت این انیمیشن زحمت کشیدند تشکر میکنم
«خدا قوت»
کنترل شهوت 20.mp3
3.35M
#کنترل_شهوت ۲۰
🔻نمازتو شروع کن...
این بیماری؛
نباید تو رو از خدا بگیره 😊
به کمک خدا؛
ميتوني بربیماری ات غلبه کنی!
🔻خودت رو آلوده نبین... پاااشو 😍
@formooleRahaee
#راهکار #نماز
سلام دوستان
صبحتون بخیر
برا کسایی که میخوان ی کار رو ترک کنن و ی کار یا فعالیت رو ایجاد کنن، شاید قدم اول کسب آگاهی باشه، درست میگم؟🧐🤫
مثلا اگه قراره نماز بخونم، و هنوز با نماز خوندن مسئله دارم، بهتره ی کتاب بخونم تا هم گره های ذهنیمو باز کنه، هم بهم انگیزه بده
یا اگه میخوام ترک گناه کنم اما هنوز درک درستی از گناه ندارم، به نظرتون بهتر نیست یکی دوتا کتاب گناه شناسی و در مورد گناه بخونم؟
برا همه شما دوستانی که میخوایید ی گناه رو ترک کنید و به نماز به عنوان مهمترین سلاحتون نیاز دارید، چنتا کتاب توصيه میکنم:
👈گناه شناسی _آقای قرائتی
👈رهایی از گناه_علیرضا پناهیان
👈چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ _ آقای پناهیان
به نظر این حقیر چنتا کتاب بالا حکم واجب رو داره برا کسی که میخواد تو مسیر ترک گناه قدم برداره، خوشحال میشم اگه خریدید وخوندید و نتیجه گرفتید، نتیجه رو با ما به اشتراک بزارید تا بقیه هم استفاده کنن
یاعلی