دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع) یک عمر غریب شهر خود ماند علی وقتی که شکافت فرق او درمحراب گفتند مگر نماز میخواند علی 🏴 با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر ،برای ظهور فرزندش، دعا کنید. «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi

▪️پيامبرصلي الله عليه وآله : ▪️مَن أحيي لَيلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ إلَي السَّنَةِ القابِلَةِ ▪️هر كس شب قدر را احيا بدارد ، تا سال آينده عذاب از او بر داشته مي‏شود اقبال الأعمال ، ج ۱، ص ۳۴۵ «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi

◾️ روضه امشب من این باشد: «بوی سجاده خونین کسی می آید...» «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi

خدایا ازبس که مهربونی تو دلیل این اشکهامو میدونی تو..‌ عمر داره میشه تباه،خدایا ببخش خدایا ببخش... خدایا ببخش... هربارصدات کردم، به دادم رسیدی به دادم رسیدی... به دادم رسیدی... 🎙محمود کریمی/ «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi

🌹 مدار جاودانگی ▪️ سردار قاسم سلیمانی: هر كس به مدار مغناطيسی علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) نزدیک‌تر شد، اين مدار بر او اثر می‌گذارد؛ او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمان پاک می‌شود. ۹۵/۰۲/۱۴ 🆔 @YjcNewsChannel

◾️ یک حدیث خوب «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi

◾️ دعای روز #نوزدهم ماه مبارک رمضان «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi

◾️صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت ◾️آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت ◾️بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت ◾️یک نفس گفت ؛ ولی آینه را آه گرفت ◾️ راه افتاد میسحا که نفس تازه کند ◾️زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت ◾️خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد ◾️اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت ◾️سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد ◾️و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت ◾️درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت ◾️روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت ◾️باز هم روضه دیوار و در و یک مادر... ◾️باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت ◾️لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد ◾️"اشکِ بر فاطمه" را توشه  این راه گرفت ◾️وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود ◾️پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت ◾️ رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش ◾️رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت ◾️ بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد ◾️آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت ◾️ مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد ◾️آنچنان که دل محراب  و دل ماه گرفت ◾️آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت ◾️خم شد و  دست به پهلوش به ناگاه گرفت ◾️ پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت ◾️عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت 🏴 شاعر: رحمان نوازني «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi