👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۱۱
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 آقای ب: وحدت و کثرت برای ما جز انتزاع و فهمی ریاضی نیست. وحدت ما همان کثرت و توهم عددی است.
🔹 البته فکر مرگ هم خیال است ولی باعث میشود انسان از محبت به برخی خیالها، منصرف بشود.
🔸 درمان بعدی جارو کردن کلیت خیال است.
اینکه مرحوم قاضی میفرمایند تا فکر منفی بر ذهن تو خطور کرد سه بار نفست را پشت بینی حبس کن، برای این است که آن فکر منفی بواسطه اشتغال شما به یک عمل دیگر دفع میشود.
🔹 نکته: اینکه من این کار را به دلیل آنکه مرحوم قاضی گفتهاند انجام بدهم خیلی فرق دارد تا اینکه کاری را به صلاحدید خودم انجام بدهم. چون ایشان گفتهاند اثرش فرق میکند. خیال بسیار لطیف است و شما مادامی که به آن توصیه عمل میکنید، خود مرحوم قاضی هم حاضر میشود. چون ایشان به من فرموده خودش هم در این موضوع رخنه میکند.
🔸 گفته اند به حدی نفس آیت الله کشمیری قوی بود که صرف اینکه ایشان ذکر میدادند اثرگذار بود.
🔹 وقتی شما ذکری را از استادی دریافت میکنید بیش از هرچیزی حاضر شدن نزد آن استاد است وگرنه شما آن ذکر را هزار مرتبه بگو، مهم این است که چه کسی این ذکر را به شما گفته است. ظهور آن غیب فقط بواسطه انسان است.
🔸 ملقِی ذکر بسیار مهم است. اصلا آن است که شما را وارد آن فضا میکند. همه کاره آن انسان است که شما را میبرد. تا وقتی که ما وصل به آن آدم نباشیم، هیچ اتفاقی نمیافتد.
🔹 کار به جایی میرسد که هر آیه ای نزد امام صادق علیه السلام میگذارند، میفرمایند این ولایت امیرالمؤمنین است...
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۱۲
••••••••••••••••••••••
ادامه بیان آقای ب...
🔸 تا شما به یک انسان وصل نباشی هیچچیزی پیش نمیرود. در تاریخ صدر اسلام از یک دورهای به بعد تصور اینکه میتوان بدون امام دینداری کرد رواج پیدا کرد. ما نیز الان دقیقاً همان فکر را داریم که میتوانیم بدون امام دینداری کنیم هرچند که مبانی اهلسنت را نقد کنیم.
🔹 سؤال: اینکه یک استادی میگوید فلان ذکر را بگو دارد با ما چکار میکند؟
🔸 آقای ب: بگذار مقدمتاً جواب را با این مثال ساده بیان کنم. برخی از این جن گیرها هنگامیکه شخصی برای حل مشکلشان به آنها مراجعه میکند به او میگویند اگر میخواهی مشکلت حل شود مثلاً زیرپوشت را برعکس بپوش و فردا پیش من بیا.
🔹 علت اینکه این دستور را میدهد این است که میخواهد ببیند فرد مقابل این کار را انجام میدهد یا نه؟ چون با انجام دادن این کار بهنحوی اجازه ورود آن جنگیر را به شخصیت خود میدهند یعنی به نوعی از او او تبعیت کرده و همین تبعیت باعث میشود اجازه تصرف به آن جنگیر بدهد.
🔸 ما فکر میکنیم که اختیار تام داریم درحالیکه ما وسط یک جریان واقع شدهایم یا از طرف ملائکه داریم خط میگیریم یا از طرف شیاطین القاء میشویم و یا از طرف افراد و موارد دیگری که به آنها توجه میکنیم دائم در حال القاء شدن هستیم ولی فکر میکنیم که انتخابهایمان را خودمان با اختیار صددرصدی انجام میدهیم
🔹 فردی خدمت آیتالله کشمیری آمد و دستوری خواست ایشان ذکری با عدد بالا به او گفتند آن فرد با تعجب پرسید این ذکر را با این عدد بسیار زیاد بگویم! آیتالله کشمیری فرمودند دیگر نمیخواهد... (یعنی الان هم اگر بخواهی نمیتوانی بگویی)
🔸 این یعنی اینکه همینکه تو استبعاد کردی از این دستور، راه ورود من را که از طریق این ذکر به خودت میگشودی بر من بستی. همینکه شک کردی به تشخیص من، راه ورود من را به خودت بستی.
🔹 فردی خدمت آیتالله بهاءالدینی رسید و برای شفای مریضش درخواست کرد که ایشان دعایی کنند آیتالله بهاءالدینی تکه نباتی به ایشان داد و گفت این را به مریض ات بده تا بخورد و خوب شود آن شخص با تعجب گفت آقا لااقل یک دعایی، سوره حمدی، چیزی بر این نبات بخوانید تا وقتی مریض میخورد خوب بشود. آیتالله بهاءالدینی نبات را پس گرفتند و گذاشتند دهن خودشان.
🔸 منظور این است که تو فکر میکنی از آن الفاظ بدون اینکه انسانی پشت آن باشد کاری برمیآید؟ وقتی من به تو میگویم این نبات را به آن بده یعنی کار او حلشده و مریض شفا پیدا کرده است چرا فکر میکنی حتما باید الفاظی گفته شود اگر هم الفاظی در میان باشد بهخاطر اینکه از نفس انسانی نشأتگرفته است ثمره میدهد.
🔹 درواقع حتی همین نباتی هم که ایشان میخواستند تعارف کنند یک نوع بازی بودهاست، اصل کار را ایشان در جای دیگری بسته بوده، این یک نمایش است برای مخاطب اگر هم میبینید فردی برای شفای مریضی مثلاً الفاظی را ذکر میکند اصل همان نفس انسانی اوست که کاری از آن برمیآید باقی صرفاً شبیه یک بازی است.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
آیت الله قاضی: هر کس در شب ۲۳ ماه رمضان در حال سجده، ۲۲۵ مرتبه بگوید: 《یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ》ملائکه بر او نازل شوند و او را طهارت بخشند.
@fotuhat
حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند:
" لَوْ قَرَأَ رَجُلٌ لَیْلَهَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ أَلْفَ مَرَّةٍ"
کسی که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان هزار مرتبه سوره قدر بخواند
"لَأَصْبَحَ وَ هُوَ شَدِیدُ الْیَقِینِ"
اگر چنین کرد، مسلما با حالتی که حالت یقینی هست صبح خواهد کرد
"بِالاعْتِرَافِ بِمَا یَخُصُّ بِهِ فِینَا"
با حالت یقین اعتراف می کند به آن چیزی که مخصوص ما اهل بیت است. یعنی راجع به امر ولایت هست.
این یقین بر "بِما یَخْتَصُ فینا"، چه طور دریافت می شود؟
"وَ مَا ذَلِک إِلَّا لِشَی ءٍ عَاینَهُ فِی نَوْمِهِ"
حضرت فرمودند: کسی که شب بیست و سوم، هزار مرتبه سوره قدر را بخواند، (البته باید بسترش هم فراهم باشد؛ یعنی باید آمادگی های روحی فراهم شده باشد، برای هر کسی اتفاق نمی افتد) چنین کسی، در خواب چیزی به او نشان می دهند که اثرش می شود "یقین بر حقیقت مختص بر ولایت ما".
(بحارالأنوار ج٩۵ ص١۶۵)
@fotuhat
هوالحق
🔶دستور اولیاء الهی: در شب قدر بین الطلوعین هم بیدار باشید!🔶
💐مرحوم آية الله شيخ عبّاس قوچانى، شاگرد سلوكى و وصىّ عارف بالله سيّد على قاضى- رضوان الله عليهما- نقل میکردند:
✨«شب بيست و سوّم ماه مبارك رمضانى بود كه ما خدمت مرحوم قاضى رسيديم و ايشان تأكيد بليغ نمودند كه تا صبح، يعنى طلوع خورشيد بيدار بمانيم.»
🔻مرحوم قوچانى می فرمودند: «براى اينكه در بين الطلوعين خوابم نبرد گفتم به صحن مطهّر أميرالمؤمنين عليه السّلام بيايم و در آنجا گوشه اى بنشينم تا خورشيد طلوع كند.
به صحن مطهّر آمدم و همينطور در ميان صحن قدم می زدم، ولى چون خسته بودم در گوشه اى نشستم و به تفكّر و تأمّل پرداختم امّا غافل از اينكه خستگى ناشى از بيدارى شب مرا به خواب فرو برد.
⚡️يك مرتبه از خواب بيدار شدم و ديدم خورشيد طلوع كرده است و پاسى از آن گذشته است. بسيار متأسّف شدم و بر اين إهمال و كوتاهى، خود را سرزنش نمودم و به خانه مراجعت كردم.
🔻 هنگامى كه طبق معمول خدمت مرحوم قاضى رسيدم، تا چشم ايشان به من افتاد فرمودند:
✅مگر نگفتم مواظب باشيد كه خوابتان نبرد! به واسطه اين غفلت از فيض بزرگى محروم گشتيد.
🔶 @fotuhat
💠 روز شب قدر را از دست ندهیم
🔅 ابن عمیر از هشام بن حکم از امام صادق نقل میکند که فرمودند «شب قدر در هر سال وجود دارد و روز آن مانند شب آن است؛ لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی كُلِّ سَنَةٍ وَ یَوْمُهَا مِثْلُ لَیْلَتِهَا.» (وسائل الشیعة، ج10، ص359)
🔸 یا در جایی دیگر فرمودند «صبح روز شب قدر مثل شب قدر است؛ پس عمل کن و تلاش و کوشش کن؛ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: صَبِیحَةُ یَوْمِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِدْ.» (الأمالی( للصدوق)، النص، ص654)
@fotuhat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 آیت الله قاضی: هر کس در شب ۲۳ ماه رمضان در حال سجده، ۲۲۵ مرتبه بگوید:
《یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ》
ملائکه بر او نازل شوند و او را طهارت بخشند.
@fotuhat
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از جلسات گفتگو
پیرامون نحله عرفانی نجف اشرف
@fotuhat
ضمیمه شماره ۱ (از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف اشرف)
یادداشت حقیقت
🔻قسمت اول:
eitaa.com/fotuhat/315
🔻قسمت دوم:
eitaa.com/fotuhat/316
🔻قسمت سوم:
eitaa.com/fotuhat/317
📎 ضمیمه شماره ۱
از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف
▪️یادداشت (#حقیقت #واقعیت #نفس_الامر #انسان #کشف #فهم)
▪قسمت ۱
••••••••••••••••••••••
🔸 حقیقت چیست؟ مطابق سنت فلسفی حقیقت عبارت است از «مطابقت» با "واقع" یا "نفسالامر"؛ بهعبارتدیگر حقیقت خصوصیت «گزارهها» یا «حکمها» است، خصوصیتی که آنها زمانی واجد آن قلمداد میشوند که با «واقعها» مطابق یا برابر باشند.
🔹 اما پرسشی که میتوان مطرح کرد از این قرار است که نفسالامر یا واقعها چه هستند که گزارهها باید برای مطابقت با آنها مقایسه شوند!
🔸 شاید بگویید پاسخ روشن است: تنها نظاره کنید تا «واقعها» به چنگ شما افتد. برای نمونه اگر کسی بگوید که «علی قد کوتاهی دارد» شما با نگاه کردن به علی که در خارج است میتوانید ببینید که آیا قد او کوتاه است یا نه.
🔹 اکنون اجازه دهید این رویه ساده را کمی بررسی کنیم. من درحالیکه به یک اسب اشاره میکنم میگویم «آن خیلی پیر است» اما شما که میدانید آن یک کرّه اسب جوان است گمان میکنید که من چیز نادرستی را بیان داشتهام. اما درواقع آنچه که من قصد اشاره بدان را داشتم (به دلایل محرمانه خودم) آن اسب نبود بلکه محوطه فرسودهای بود که آن اسب آن را اشغال کرده بود.
🔸 این مثال دور از ذهن است، باوجود این نشان میدهد که صرف تضایف واژهها با اجزای واقعیت، برای تعیین مرجع، کفایت نمیکند. البته بهطور معمول مکالمه به روانی و بدون آنکه ما از بدفهمیهایی از این دست که در مثال نشان داده شد رنجیده خاطر شویم، جریان دارد.
🔹 اما روانی مکالمه تنها به این خاطر است که ما در "پیشزمینهای" -معمولاً مغفول واقع شده- از «فهم» درباره موجوداتی که درباره آنها سخن میگوییم مشترک هستیم.
🔸 برای نمونه، ما عموماً در این فرض مشترک هستیم که چیزهایی که به نامی خوانده میشوند و مورد اشاره قرار میگیرند عبارتاند از تمامی چیزهای طبیعی و نه سطحها یا فضاهایی که آنها به اشغال خود درمیآورند. تنها بدلیل چنین "فرض پیشزمینهای" است که ما میدانیم چه نوعی از موجودات و ازاینرو چه نوعی از «واقعها» مورد بحث ما هستند.
🔹 این "پیشزمینه فهم" را «افق» مینامیم. افقی از ناپوشیدگی یا ظهور.
ما منکر این نیستیم که حقیقت، مطابقت با واقع یا نفسالامر است. اما ازآنجاییکه امکان صادق یا کاذب بودن گزارهها (یا به بیان بهتر امکان فهم پذیر شدن واقعیت و نفسالامر برای ما) وابسته به این مطلب است که چیزهایی وجود داشته باشد که این گزارهها بدانها اشاره کنند و یا واقع و نفسالامری دربارهی آن چیزها باشد که آن گزارهها بتوانند با آن مطابقت پیدا کنند؛ و ازآنجاییکه تشخیص چنین قلمرویی از واقعها و نفسالامر، به «افقی از ناپوشیدگی» وابسته است که صرفاً این افق آن را ممکن میسازد، باز حقیقت بهعنوان مطابقت به چیزی اساسیتر وابسته است!
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat