eitaa logo
فتوحات عرفانی
1.1هزار دنبال‌کننده
67 عکس
16 ویدیو
10 فایل
يا هُوَ يَا مَنْ لا هُوَ إلا هُوَ ادمین: @fotuhat1 کانال در تلگرام: t.me/fotuhat
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از جلسات گفتگو پیرامون نحله عرفانی نجف اشرف @fotuhat ‌ ‌
برشی از جلسات گفتگو پیرامون نحله عرفانی نجف اشرف @fotuhat ‌ ‌
آیت الله قاضی: هر کس در شب ۲۳ ماه رمضان در حال سجده، ۲۲۵ مرتبه بگوید: 《یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ》ملائکه بر او نازل شوند و او را طهارت بخشند. @fotuhat ‌ ‌
حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: " لَوْ قَرَأَ رَجُلٌ لَیْلَهَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ أَلْفَ مَرَّةٍ" کسی که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان هزار مرتبه سوره قدر بخواند "لَأَصْبَحَ وَ هُوَ شَدِیدُ الْیَقِینِ" اگر چنین کرد، مسلما با حالتی که حالت یقینی هست صبح خواهد کرد "بِالاعْتِرَافِ بِمَا یَخُصُّ بِهِ فِینَا" با حالت یقین اعتراف می کند به آن چیزی که مخصوص ما اهل بیت است. یعنی راجع به امر ولایت هست. این یقین بر "بِما یَخْتَصُ فینا"، چه طور دریافت می شود؟ "وَ مَا ذَلِک إِلَّا لِشَی ءٍ عَاینَهُ فِی نَوْمِهِ" حضرت فرمودند: کسی که شب بیست و سوم، هزار مرتبه سوره قدر را بخواند، (البته باید بسترش هم فراهم باشد؛ یعنی باید آمادگی های روحی فراهم شده باشد، برای هر کسی اتفاق نمی افتد) چنین کسی، در خواب چیزی به او نشان می دهند که اثرش می شود "یقین بر حقیقت مختص بر ولایت ما". (بحارالأنوار ج٩۵ ص١۶۵) @fotuhat ‌ ‌
‍ هوالحق 🔶دستور اولیاء الهی: در شب قدر بین الطلوعین هم بیدار باشید!🔶 💐مرحوم آية الله شيخ عبّاس قوچانى، شاگرد سلوكى و وصىّ عارف بالله سيّد على قاضى- رضوان الله عليهما- نقل می‌کردند: ✨«شب بيست و سوّم ماه مبارك رمضانى بود كه ما خدمت مرحوم قاضى رسيديم و ايشان تأكيد بليغ نمودند كه تا صبح، يعنى طلوع خورشيد بيدار بمانيم.» 🔻مرحوم قوچانى می ‏فرمودند: «براى اينكه در بين الطلوعين خوابم نبرد گفتم به صحن مطهّر أميرالمؤمنين عليه السّلام بيايم و در آنجا گوشه ‏اى بنشينم تا خورشيد طلوع كند. به صحن مطهّر آمدم و همين‏طور در ميان صحن قدم می ‏زدم، ولى چون خسته بودم در گوشه ‏اى نشستم و به تفكّر و تأمّل پرداختم امّا غافل از اينكه خستگى ناشى از بيدارى شب مرا به خواب فرو برد. ⚡️يك مرتبه از خواب بيدار شدم و ديدم خورشيد طلوع كرده است و پاسى از آن گذشته است. بسيار متأسّف شدم و بر اين إهمال و كوتاهى، خود را سرزنش نمودم و به خانه مراجعت كردم. 🔻 هنگامى كه طبق معمول خدمت مرحوم قاضى رسيدم، تا چشم ايشان به من افتاد فرمودند: ✅مگر نگفتم مواظب باشيد كه خوابتان نبرد! به واسطه اين غفلت از فيض بزرگى محروم گشتيد. 🔶 @fotuhat ‌ ‌
💠 روز شب قدر را از دست ندهیم 🔅 ابن عمیر از هشام بن حکم از امام صادق نقل می‌کند که فرمودند «شب قدر در هر سال وجود دارد و روز آن مانند شب آن است؛ لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی كُلِّ سَنَةٍ وَ یَوْمُهَا مِثْلُ لَیْلَتِهَا.» (وسائل الشیعة، ج‏10، ص359) 🔸 یا در جایی دیگر فرمودند «صبح روز شب قدر مثل شب قدر است؛ پس عمل کن و تلاش و کوشش کن‌؛ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: صَبِیحَةُ یَوْمِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِدْ.» (الأمالی( للصدوق)، النص، ص654) ‌ ‌@fotuhat ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 آیت الله قاضی: هر کس در شب ۲۳ ماه رمضان در حال سجده، ۲۲۵ مرتبه بگوید: 《یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ》 ملائکه بر او نازل شوند و او را طهارت بخشند. @fotuhat ‌ ‌
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از جلسات گفتگو پیرامون نحله عرفانی نجف اشرف @fotuhat ‌ ‌
ضمیمه شماره ۱ (از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف اشرف) یادداشت حقیقت 🔻قسمت اول: eitaa.com/fotuhat/315 🔻قسمت دوم: eitaa.com/fotuhat/316 🔻قسمت سوم: eitaa.com/fotuhat/317 ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 📎 ضمیمه شماره ۱ از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف ▪️یادداشت ( ) ▪قسمت ۱ •••••••••••••••••••••• 🔸 حقیقت چیست؟ مطابق سنت فلسفی حقیقت عبارت است از «مطابقت» با "واقع" یا "نفس‌الامر"؛ به‌عبارت‌دیگر حقیقت خصوصیت «گزاره‌ها» یا «حکم‌ها» است، خصوصیتی که آن‌ها زمانی واجد آن قلمداد می‌شوند که با «واقع‌ها» مطابق یا برابر باشند. 🔹 اما پرسشی که می‌توان مطرح کرد از این قرار است که نفس‌الامر یا واقع‌ها چه هستند که گزاره‌ها باید برای مطابقت با آن‌ها مقایسه شوند! 🔸 شاید بگویید پاسخ روشن است: تنها نظاره کنید تا «واقع‌ها» به چنگ شما افتد. برای نمونه اگر کسی بگوید که «علی قد کوتاهی دارد» شما با نگاه کردن به علی که در خارج است می‌توانید ببینید که آیا قد او کوتاه است یا نه. 🔹 اکنون اجازه دهید این رویه ساده را کمی بررسی کنیم. من درحالی‌که به یک اسب اشاره می‌کنم می‌گویم «آن خیلی پیر است» اما شما که می‌دانید آن یک کرّه‌ اسب جوان است گمان می‌کنید که من چیز نادرستی را بیان داشته‌ام. اما درواقع آنچه که من قصد اشاره بدان را داشتم (به دلایل محرمانه خودم) آن اسب نبود بلکه محوطه فرسوده‌ای بود که آن اسب آن را اشغال کرده بود. 🔸 این مثال دور از ذهن است، باوجود این نشان می‌دهد که صرف تضایف واژه‌ها با اجزای واقعیت، برای تعیین مرجع، کفایت نمی‌کند. البته به‌طور معمول مکالمه به روانی و بدون آنکه ما از بدفهمی‌هایی از این دست که در مثال نشان داده شد رنجیده خاطر شویم، جریان دارد. 🔹 اما روانی مکالمه تنها به این خاطر است که ما در "پیش‌زمینه‌ای" -معمولاً مغفول واقع شده- از «فهم» درباره موجوداتی که درباره آن‌ها سخن می‌گوییم مشترک هستیم. 🔸 برای نمونه، ما عموماً در این فرض مشترک هستیم که چیزهایی که به نامی خوانده می‌شوند و مورد اشاره قرار می‌گیرند عبارت‌اند از تمامی چیزهای طبیعی و نه سطح‌ها یا فضاهایی که آن‌ها به اشغال خود درمی‌آورند. تنها بدلیل چنین "فرض پیش‌زمینه‌ای" است که ما می‌دانیم چه نوعی از موجودات و ازاین‌رو چه نوعی از «واقع‌ها» مورد بحث ما هستند. 🔹 این "پیش‌زمینه فهم" را «افق» می‌نامیم. افقی از ناپوشیدگی یا ظهور. ما منکر این نیستیم که حقیقت، مطابقت با واقع یا نفس‌الامر است. اما ازآن‌جایی‌که امکان صادق یا کاذب بودن گزاره‌ها (یا به بیان بهتر امکان فهم پذیر شدن واقعیت و نفس‌الامر برای ما) وابسته به این مطلب است که چیزهایی وجود داشته باشد که این گزاره‌ها بدان‌ها اشاره کنند و یا واقع و نفس‌الامری درباره‌ی آن چیزها باشد که آن گزاره‌ها بتوانند با آن مطابقت پیدا کنند؛ و ازآن‌جایی‌که تشخیص چنین قلمرویی از واقع‌ها و نفس‌الامر، به «افقی از ناپوشیدگی» وابسته است که صرفاً این افق آن را ممکن می‌سازد، باز حقیقت به‌عنوان مطابقت به چیزی اساسی‌تر وابسته است! ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat ‌ ‌
‌ ‌ 📎 ضمیمه شماره ۱ از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف ▪️یادداشت ( ) ▪قسمت ۲ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸 این امر که حقیقت به مثابه مطابقت را ممکن میسازد، همیشه به نحوی همزمان آمیخته با اختفا و غیب است. «افق چیزهای طبیعی»، افق سطح ها و مکان ها را مخفی میکند. 🔹 این نکته همچنین بدین معناست که هر افقی، تنها دسترسی به «واقع‌ها»یی که در آن افق ظهور دارند را میسر میکند و در مقابل دسترسی به حقائق دیگر افق ها را مسدود میکند. برای مثال اگر سخن ما به تمامی چیزهای طبیعی محدود شده باشد، پس دیگر به حقائق درباره سطح‌ها اجازه آشکار شدن داده نمی‌شود به همین دلیل میتوان گفت «حقیقت آمیخته با ناحقیقت است» البته واژه ناحقیقت نباید با کذب اشتباه شود. 🔸 در ابتدا این استنتاج گیج کننده به نظر میرسد. گرچه درحال حاضر ممکن است افق چیزهای طبیعی، افق سطح ها یا مکان ها را مسدود کند ولی این انسداد موقتی است و میتوانیم در زمانی دیگر اقامت در افق های دیگر را انتخاب کنیم تا بتوانیم از چشم انداز سطح‌ها یا مکان‌ها درباره واقعیت بحث کنیم. 🔹 این انتخاب تنها در مورد افق‌های در دسترس ممکن است. اما درباره افق‌های نهایی که استعلایی است و ویژگی پیشینیِ وجود من است نمیتوان اینگونه نتیجه گرفت. 🔸 نتیجه اینکه علاوه بر آنچه برای ما فهم پذیر است، اگر ما ساکن افق های استعلائی دیگری غیر از افق خود شویم، واقعیت و نفس الامر واجد شمار بی نهایتی از جلوه ها و ظهورات فراوانی است که خود را بر ما آشکار خواهند ساخت اما این ها افق هایی هستند که ما نه میتوانیم در آنها ساکن شویم و نه حتی میتوانیم از آنها تصوری داشته باشیم. 🔹 از این رو حقیقت ترکیبی از پوشیدگی و ناپوشیدگی است. پوشیدگی حقیقت غائی بر ما، به نحو اجتناب ناپذیری رازآمیز است. 🔸 افقی نهائی فهم من چیزی نبوده است که به انتخاب خودم، اقامت در آن افق را برگزیده باشم. من در این افق افکنده شده‌ام. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat ‌ ‌
‌ ‌ 📎 ضمیمه شماره ۱ از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف ▪️یادداشت ( ) ▪قسمت ۳ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸 با این بیان میتوان گفت هر یک از ما یک "جهان" هستیم! جهانی از استعارات که مبتنی بر فهم ماست در افقی که چیزها را به مثابه واقعیت آشکار می‌کند. 🔹 جهان من مبتنی بر افق فهم من است و جهان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) مبتنی بر افق -کشف- محمدی است. 🔸 در جهان من این درخت به مثابه یک منبع انرژی متشکل از چوب و... است ولی در جهان موسوی منبع برکت و تکلم با خداست (ر‌.ک: داستان حضرت موسی و درختی که از آن ندای انی انا الله شنید: آیه ۳۰ قصص و ۸ نمل) 🔹 در جهان من حرکت کشتی در آب چیزی جز یک حرکت طبیعی تکه هایی از چوب روی آب به کمک وزش باد نیست ولی در جهان یک عارف آیت بین نشانه‌ای از توحید است. 🔸 پس باید به این نکته توجه داشت که در جهان من، گونه های مختلف وجود به مثابه چه چیزی آشکار میشود؟ 🔹 ممکن است این بیان را با اتهام نسبی گرایی رد کنند و برای مثال بگویند شما دارید لیوان بودن این لیوان را انکار می کنید. در پاسخ باید گفت: کسی نمیخواهد لیوان بودن این لیوان را انکار کند. بحث این است که اصلا چه کسی گفته است که این شیء را باید لیوان فهمید؟ 🔸 در افق فهم (جهان استعاره ای) من این شیء یک لیوان است ولی آیا در افق فهم یک عارف هم همینگونه است؟ نسبیتی در کار نیست. طرح نسبیت، منحرف کردن بحث است زیرا نسبیت جایی معنا می شود که «اصل»، «واقعیت» و «نفس الامری» لحاظ شود. اصل این لیوان چیست؟ 🔹 در افق فهم هر یک از ما، جلوه هایی از وجود به عنوان اصل، واقعیت و نفس الامر لحاظ می‌شود؛ سپس صدق و کذب گزاره‌ها و احکام را نسبت به آن‌ها میسنجیم. 🔸 ممکن است بگویند شما می‌خواهید وجود این لیوان را انکار کنید؟ خیر اصلا بحث درباره وجود و عدم نیست. تمام حرف این است که این لیوان (شیء) را چطور می‌فهمیم؟ 🔹 انسان جز استعاره چیزی نیست. انسان مقامش مقام استعاره و فهم است. ما انسان ها «فهم»‌ها هستیم. یعنی جهان و اشیا را به مثابه چیزهای مختلفی می یابیم از ماتریالیست گرفته تا نبی و عارف. /پایان ضمیمه شماره۱ / •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat ‌ ‌