👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۷
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸آقای ح: هنگام ذکر و قرائت، حضور به معنای شنیدن آوا است؟
(تذکر ادمین: این بحث در جلسات قبل ذیل شرح نکته ای تفصیل یافت)
🔹آقای ب: بله. چنانچه در روایت اشاره شده است که مثل صدای زمزمه زنبور ها در کندوی عسل... یا مثلا توصیه میکنند با صدای حزین تلاوت کنید. علتش همین است که این سبک میتواند انس آور باشد و تو بتوانی صرفا به آن گوش دهی بدون واسطه شدن مفاهیم.
🔸آقای ح: ما ذکر را حاضر میکنیم یا میریم در حضور خودمان؟
آقای ب: ابتدای کار سه چیز است: ذکر و ذاکر و مذکور. کم کم ذاکر از میان میرود و تنها ذکر و مذکور می ماند سپس در نهایت ذکر نیز از میان میرود و مذکور می ماند. (شعر: ذکر و ذاکر، همه مذکور شود)
🔹انیمیشن روح را دیدید؟ در آنجا نشون میده که آن شخص وقت درگیر ملودی و آوای موسیقی میشود از آن فضا خارج میشود. یا علامه میگوید «پرستش به مستی است» این یعنی همین از خود خارج شدن. در روانشاسی میگویند «از خودآگاهی» خارج میشوند.
🔸آقای ح: این حرف ها با حرف عرفا یکیه؟
آقای ب: نه قطعا یکی نیست ولی میخوام بگم لااقل به این نکته دقت دارند که انسان از طریقی غیر از واسطه شدن مفاهیم میتواند به ساحت جدیدی وارد شود.
🔹آقای ح: پس در اینجا فرقی بین این هست که سکوت کنی و حضور داشته باشی یا ذکر بگوئی و حضور داشته باشی؟ (خود ذکر موضوعیت دارد؟)
🔸آقای ب: چینیش کلمات وحی در قرآن یا مثلا چینش اسماءالله در اذکار، جدای از اینکه خود حروف خواصی دارند (که در علم حروف مثلا حروف را به ناری و نوری تقسیم میکنند یا...) به نحوی است که انسان منتظر یک جرقه است تا منتقل بشه به آن عالم. این جرقه را تنها ذکری میتواند بوجود آورد که لایاتیه الباطل باشد. از بیرون بیاید. وحی باشد. ولی قبلش تو باید «یکاد زیتها یضیء» باشی یعنی آنقدر لطیف و آماده باشی که وقتی این نفحه آمد تو را با خود ببرد.
🔹سکوت هم مقدمه ای برای این تلطیف است. البته لطافت هم اینطور نیست که همیشه موضوعیت داشته باشد بلکه اینکه نفس شما کجا جمع شده باشد مهم است. مثلا اگر در ملکوت سفلی جمع شوی ممکن است اجنه بتوانند بر شما مسلط شوند. لطافت اصلا اینجا مطلوب نیست برای همین است که میگویند ترک حیوانی را به چهل روز تاخیر نندازید چون لطیف میشوی ولی جای شما اونجایی که باید باشد نیست. ترک حیوانی برای افراد خاصی است که از این مساله گذر کرده اند و توان تسلط بر او برای اجنه نیست.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۸
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 پس مرحله اول این است که زنگار قلب بوسیله همین ذکرالله یا قرائت قرآن کنار برود. تا وقتی ما در دایره خودآگاهی هستیم یعنی میفهمیم که داریم از قرآن چه می فهمیم، حضّ خاصی از قرآن نمی بریم چون بهره مون را در حد خودمان پائین آورده ایم.
🔹آقای ح: چطور وقتی به معانی توجه نمی کنیم فهمی از قرآن داریم؟
آقای ب: ما «فهم» را چه میدانیم؟ اگر فهم را فقط مقولی بدانیم حرف شما درست است. اما غیر از فهم مقولی، «غیب» است. پیغمبر فرمود «لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب» غیب یک رکنش این است که «نمیدانم چیست»، غائب است.
🔸 آقای ح: در این هنگام چه اتفاقی برای مخاطب می افتد؟
آقای ب: مثل پیغمبر میگوید من اُمّی هستم و فقط منتظر وحی هستم. یعنی «هیچی». اینکه استاد حاج آقای... به برخی رفقا گفته اند هنوز نصیب برای شما نیامده یعنی چه؟ یعنی او هم منتظر است. این خیلی حرف هست ها!
🔹 یهودی ها به پیغمبر گفتند «انسب لنا ربک» نسب خدایت را برای ما بگو. حضرت سه روز سکوت کرد! بعد از سه روز سوره توحید بر پیامبر نازل شد. خب این سوال که جوابش برای پیغمبر خیلی راحت و ساده بود. چرا پیامبر سه روز سکوت میکند تا این جواب از طرف وحی برایش بیاید؟
🔸 آقای ب: الان ما نمی فهمیم که این لیوان ربطش به پیغمبر چیه. ما پیشاپیش در کشف محمدی هستیم هرچند برای خودمان قبر بسازیم. مولوی میگه: «چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم / بر روی زمین بر همه موجود علی بود» ما ربط این لیوان را به حضرت علی نمی فهمیم.
🔹 بر روی زمین بر همه موجود علی بود یعنی چه؟ یعنی تو در سیاره منِ علی داری زندگی میکنی. یعنی منِ علی به این لیوان امکان ظهور میدهم که تو میتوانی آن را بفهمی. مگر اینکه تو یک عالمی برای خودت ساخته باشی که در آن بگوئی این لیوان را جدای از خود بفهم.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۹
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 آقای ر: در مورد راه رهایی از گردونه خیال، دو روش گفته شده که به ظاهر ضد همدیگرند، روش اول این است که در هنگام ذکر یا عبادت، مطلقا اجازه ورود هچ گونه فکر و خیال را ندهی حتی توجه به ترجمه الفاظ (که این روش در بیانات استاد حاج آقای... اشاره شد)
🔹 یک روش هم این است که بگوئی «درویشی تصحیح خیال است» و از باب خیال صحیح وارد شوی تا خیال باطل کنار رود و بعد هم به مرور به حقیقت آن خیال صحیح برسی. برای نمونه میشود رساله نور وحدت خواجه حوراء را مثال زد.
🔸 این رساله را دو بار آیت الله سعادت پرور خدمت علامه طباطبایی درس می گیرند. بعد ایشان از علامه سوال می پرسد که «چه احتیاجی است به فکر در وحدت کردن؟ همان اعمال شرعیه، سالک را به مقصد می رسانند.»
🔹 علامه طباطبایی در جواب می فرمایند: «فکر در وحدت یعنی مراقبه و توجه به حق، اعمال شرعیه بدون آن منتج نیست. یک عمر کسی خدا را کناری قرار دهد و خود را کنار و عبادت حق کند، این جز دوری چیزی نتیجه نمی دهد. باید مراقبه و توجه به حق، آنطور که شایسته اوست باشد تا نتیجه بخش باشد.»
🔸 خود این رساله متنش جوری است که گویا در صدد ساختن یک خیال وحدت است.مثلا من چندتا از عبارت هاش را انتخاب کرده ام. برای مثال: «ای سید! از حقیقت تو به سوی تو راهی است اگر به چشم همت مطالعه فرمائی چنان دانم که از صورت به حقیقت رسی و بُد موهوم از میانه برخیزد.»
🔹 «ای سید موجود یکی است که به صورت موهوم متعدد می نماید» «ای سید تو را از وحدت به کثرت آورده اندو از یگانگی به دوئی نموده اند به جهت حکمتی که خدا داند» «ای سید احکام شرعی که مبنای آن اثنینیت است به خاصیت موصل به وحدت است و سر آن را خداوند و خاصان او می دانند پس از اتصال اعمال که مربوط به کثرت بود به سوی وحدت اشارت است به آنکه کثرت عین وحدت است»
🔸 «ای سید عابد اوست و معبود اوست. عابد است در مرتبه تقیید و معبود است در مرتبه اطلاق» «ای سید این همه اشتغال و اذکار و مراقبات و... برای رفع اثنینت است» این عبارت ها همه برای مخاطب نامه چیزی جر خیال نیست چون مخاطب که هنوز به حقیقت نرسیده است لذا با خواندن این عبارت ها عملا دارد خیال میکند ولو خیال صحیح.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۱۰
••••••••••••••••••••••
🔸ادامه بیان آقای ر: ...کار به جایی میرسد که تصریح میکند: «ای سید چون حجاب جز خیال نیست، رفع حجاب به خیال باید کرد! و شب و روز در خیال وحدت باید بود» اینجا دیگر صراحتا میگوید که طریقه، طریقه خیال است و برای رفع خیال باید از خیال کمک جست.
🔹 درحالی که در جلسات قبل ذیل گفتگو در بیانات استاد حاج آقای... این مساله بیان شد که به جهت یادآوری مجدد عبارت ایشان را می آورم: « یکى از مشکلاتى که ما داریم این است به عنوان جهاد و قطع ریشه قواى تخیلى خود خیالاتمان را تشدید مىکنیم. اصلاً مرتبه بعد از خیال دیگه خیال نیست، یک وادى است پر از حقیقت و اصلاً قابل وصف نیست و ما نخواهیم با خیال خیال را از بین ببریم. مبارزه با آن مانعى ندارد مىگویند که بعضى از شاگردان مرحوم قاضى مىگفتهاند که اگر یک فکر بدى در ذهن ما ایجاد شد چه جورى از ذهنمان دور کنیم؟ ایشان گفته بودند که سه بار تنفست را پشت بینى بینداز و آزاد کن گفته بودند آخه این چه دستورى است؟ گفته بود که خیال را با خیال باید جارو کرد... دفع خیال با خیال ممکن است اما ریشه کن کردن خیال با خیال ممکن نیست براى همیشه، و وادىاى که از پسِ خیال بر بیاید و ریشهاش را بکند آرام آرام لقمه حقیقى پر مایه باید به دل بنشیند تا خیال نیاید و الا همهاش مىشود خیال و این از قسمتهاى صعب طریق هست که کسى واردش نمىشود و خیلى مرسوم نیست حتى صحبتش... دفع خيال با خيال ممكن است اما ريشه كن كردن خيال با خيال براى هميشه، ممكن نيست. با مطالبی که از سبک و روش ایشان (آیت الله قاضی) نقل شده بعید است که ایشان هم به عنوان درمانِ ریشه ای، این روش را ارائه کرده باشند بلکه یک درمان سطحی و موقت ارائه فرموده اند.»
🔸 خلاصه پس در اینجا ظاهرا دو روش برای گذر از خیال طرح میشود که یکی میگوید باید از خیال کمک گرفت و دیگری میگوید اگر خواستی از خیال کمک بگیری عملا نقض غرض میشه
🔹 یا به بیان ساده مثل یک دومینو می ماند که هیچ گاه تمام نمیشود و تو ناچاری برای رهایی از خیال بالاخره از طریقی غیر ازخیال وارد شوی (خون به خون شستن محال است).
🔸 آقای ب: ببین اصلا الان برای ما «وحدت» و «کثرت» جفتش یکی است! چرا چون هر دو را به نحو ریاضی می فهمیم هم کثرت را و هم وحدت را به صورت عددی می فهمیم. و این چیزی جز خیال نیست. منتها نکته ای که هست این است که ما درگیری مان نسبت به خیالات متفاوت است...
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۱۱
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 آقای ب: وحدت و کثرت برای ما جز انتزاع و فهمی ریاضی نیست. وحدت ما همان کثرت و توهم عددی است.
🔹 البته فکر مرگ هم خیال است ولی باعث میشود انسان از محبت به برخی خیالها، منصرف بشود.
🔸 درمان بعدی جارو کردن کلیت خیال است.
اینکه مرحوم قاضی میفرمایند تا فکر منفی بر ذهن تو خطور کرد سه بار نفست را پشت بینی حبس کن، برای این است که آن فکر منفی بواسطه اشتغال شما به یک عمل دیگر دفع میشود.
🔹 نکته: اینکه من این کار را به دلیل آنکه مرحوم قاضی گفتهاند انجام بدهم خیلی فرق دارد تا اینکه کاری را به صلاحدید خودم انجام بدهم. چون ایشان گفتهاند اثرش فرق میکند. خیال بسیار لطیف است و شما مادامی که به آن توصیه عمل میکنید، خود مرحوم قاضی هم حاضر میشود. چون ایشان به من فرموده خودش هم در این موضوع رخنه میکند.
🔸 گفته اند به حدی نفس آیت الله کشمیری قوی بود که صرف اینکه ایشان ذکر میدادند اثرگذار بود.
🔹 وقتی شما ذکری را از استادی دریافت میکنید بیش از هرچیزی حاضر شدن نزد آن استاد است وگرنه شما آن ذکر را هزار مرتبه بگو، مهم این است که چه کسی این ذکر را به شما گفته است. ظهور آن غیب فقط بواسطه انسان است.
🔸 ملقِی ذکر بسیار مهم است. اصلا آن است که شما را وارد آن فضا میکند. همه کاره آن انسان است که شما را میبرد. تا وقتی که ما وصل به آن آدم نباشیم، هیچ اتفاقی نمیافتد.
🔹 کار به جایی میرسد که هر آیه ای نزد امام صادق علیه السلام میگذارند، میفرمایند این ولایت امیرالمؤمنین است...
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم)
▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #سلوک #عرفان #تجرد)
▪️گزیده متن از مباحث طرح شده
▪قسمت ۱۲
••••••••••••••••••••••
ادامه بیان آقای ب...
🔸 تا شما به یک انسان وصل نباشی هیچچیزی پیش نمیرود. در تاریخ صدر اسلام از یک دورهای به بعد تصور اینکه میتوان بدون امام دینداری کرد رواج پیدا کرد. ما نیز الان دقیقاً همان فکر را داریم که میتوانیم بدون امام دینداری کنیم هرچند که مبانی اهلسنت را نقد کنیم.
🔹 سؤال: اینکه یک استادی میگوید فلان ذکر را بگو دارد با ما چکار میکند؟
🔸 آقای ب: بگذار مقدمتاً جواب را با این مثال ساده بیان کنم. برخی از این جن گیرها هنگامیکه شخصی برای حل مشکلشان به آنها مراجعه میکند به او میگویند اگر میخواهی مشکلت حل شود مثلاً زیرپوشت را برعکس بپوش و فردا پیش من بیا.
🔹 علت اینکه این دستور را میدهد این است که میخواهد ببیند فرد مقابل این کار را انجام میدهد یا نه؟ چون با انجام دادن این کار بهنحوی اجازه ورود آن جنگیر را به شخصیت خود میدهند یعنی به نوعی از او او تبعیت کرده و همین تبعیت باعث میشود اجازه تصرف به آن جنگیر بدهد.
🔸 ما فکر میکنیم که اختیار تام داریم درحالیکه ما وسط یک جریان واقع شدهایم یا از طرف ملائکه داریم خط میگیریم یا از طرف شیاطین القاء میشویم و یا از طرف افراد و موارد دیگری که به آنها توجه میکنیم دائم در حال القاء شدن هستیم ولی فکر میکنیم که انتخابهایمان را خودمان با اختیار صددرصدی انجام میدهیم
🔹 فردی خدمت آیتالله کشمیری آمد و دستوری خواست ایشان ذکری با عدد بالا به او گفتند آن فرد با تعجب پرسید این ذکر را با این عدد بسیار زیاد بگویم! آیتالله کشمیری فرمودند دیگر نمیخواهد... (یعنی الان هم اگر بخواهی نمیتوانی بگویی)
🔸 این یعنی اینکه همینکه تو استبعاد کردی از این دستور، راه ورود من را که از طریق این ذکر به خودت میگشودی بر من بستی. همینکه شک کردی به تشخیص من، راه ورود من را به خودت بستی.
🔹 فردی خدمت آیتالله بهاءالدینی رسید و برای شفای مریضش درخواست کرد که ایشان دعایی کنند آیتالله بهاءالدینی تکه نباتی به ایشان داد و گفت این را به مریض ات بده تا بخورد و خوب شود آن شخص با تعجب گفت آقا لااقل یک دعایی، سوره حمدی، چیزی بر این نبات بخوانید تا وقتی مریض میخورد خوب بشود. آیتالله بهاءالدینی نبات را پس گرفتند و گذاشتند دهن خودشان.
🔸 منظور این است که تو فکر میکنی از آن الفاظ بدون اینکه انسانی پشت آن باشد کاری برمیآید؟ وقتی من به تو میگویم این نبات را به آن بده یعنی کار او حلشده و مریض شفا پیدا کرده است چرا فکر میکنی حتما باید الفاظی گفته شود اگر هم الفاظی در میان باشد بهخاطر اینکه از نفس انسانی نشأتگرفته است ثمره میدهد.
🔹 درواقع حتی همین نباتی هم که ایشان میخواستند تعارف کنند یک نوع بازی بودهاست، اصل کار را ایشان در جای دیگری بسته بوده، این یک نمایش است برای مخاطب اگر هم میبینید فردی برای شفای مریضی مثلاً الفاظی را ذکر میکند اصل همان نفس انسانی اوست که کاری از آن برمیآید باقی صرفاً شبیه یک بازی است.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
لینک قسمت اول جلسه هفتم:
https://eitaa.com/fotuhat/279
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 بلاگ: https://fotuhat.blog.ir
آیت الله قاضی: هر کس در شب ۲۳ ماه رمضان در حال سجده، ۲۲۵ مرتبه بگوید: 《یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ》ملائکه بر او نازل شوند و او را طهارت بخشند.
@fotuhat
حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند:
" لَوْ قَرَأَ رَجُلٌ لَیْلَهَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ أَلْفَ مَرَّةٍ"
کسی که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان هزار مرتبه سوره قدر بخواند
"لَأَصْبَحَ وَ هُوَ شَدِیدُ الْیَقِینِ"
اگر چنین کرد، مسلما با حالتی که حالت یقینی هست صبح خواهد کرد
"بِالاعْتِرَافِ بِمَا یَخُصُّ بِهِ فِینَا"
با حالت یقین اعتراف می کند به آن چیزی که مخصوص ما اهل بیت است. یعنی راجع به امر ولایت هست.
این یقین بر "بِما یَخْتَصُ فینا"، چه طور دریافت می شود؟
"وَ مَا ذَلِک إِلَّا لِشَی ءٍ عَاینَهُ فِی نَوْمِهِ"
حضرت فرمودند: کسی که شب بیست و سوم، هزار مرتبه سوره قدر را بخواند، (البته باید بسترش هم فراهم باشد؛ یعنی باید آمادگی های روحی فراهم شده باشد، برای هر کسی اتفاق نمی افتد) چنین کسی، در خواب چیزی به او نشان می دهند که اثرش می شود "یقین بر حقیقت مختص بر ولایت ما".
(بحارالأنوار ج٩۵ ص١۶۵)
@fotuhat
هوالحق
🔶دستور اولیاء الهی: در شب قدر بین الطلوعین هم بیدار باشید!🔶
💐مرحوم آية الله شيخ عبّاس قوچانى، شاگرد سلوكى و وصىّ عارف بالله سيّد على قاضى- رضوان الله عليهما- نقل میکردند:
✨«شب بيست و سوّم ماه مبارك رمضانى بود كه ما خدمت مرحوم قاضى رسيديم و ايشان تأكيد بليغ نمودند كه تا صبح، يعنى طلوع خورشيد بيدار بمانيم.»
🔻مرحوم قوچانى می فرمودند: «براى اينكه در بين الطلوعين خوابم نبرد گفتم به صحن مطهّر أميرالمؤمنين عليه السّلام بيايم و در آنجا گوشه اى بنشينم تا خورشيد طلوع كند.
به صحن مطهّر آمدم و همينطور در ميان صحن قدم می زدم، ولى چون خسته بودم در گوشه اى نشستم و به تفكّر و تأمّل پرداختم امّا غافل از اينكه خستگى ناشى از بيدارى شب مرا به خواب فرو برد.
⚡️يك مرتبه از خواب بيدار شدم و ديدم خورشيد طلوع كرده است و پاسى از آن گذشته است. بسيار متأسّف شدم و بر اين إهمال و كوتاهى، خود را سرزنش نمودم و به خانه مراجعت كردم.
🔻 هنگامى كه طبق معمول خدمت مرحوم قاضى رسيدم، تا چشم ايشان به من افتاد فرمودند:
✅مگر نگفتم مواظب باشيد كه خوابتان نبرد! به واسطه اين غفلت از فيض بزرگى محروم گشتيد.
🔶 @fotuhat
💠 روز شب قدر را از دست ندهیم
🔅 ابن عمیر از هشام بن حکم از امام صادق نقل میکند که فرمودند «شب قدر در هر سال وجود دارد و روز آن مانند شب آن است؛ لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی كُلِّ سَنَةٍ وَ یَوْمُهَا مِثْلُ لَیْلَتِهَا.» (وسائل الشیعة، ج10، ص359)
🔸 یا در جایی دیگر فرمودند «صبح روز شب قدر مثل شب قدر است؛ پس عمل کن و تلاش و کوشش کن؛ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: صَبِیحَةُ یَوْمِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِدْ.» (الأمالی( للصدوق)، النص، ص654)
@fotuhat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 آیت الله قاضی: هر کس در شب ۲۳ ماه رمضان در حال سجده، ۲۲۵ مرتبه بگوید:
《یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ》
ملائکه بر او نازل شوند و او را طهارت بخشند.
@fotuhat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برشی از جلسات گفتگو
پیرامون نحله عرفانی نجف اشرف
@fotuhat
ضمیمه شماره ۱ (از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف اشرف)
یادداشت حقیقت
🔻قسمت اول:
eitaa.com/fotuhat/315
🔻قسمت دوم:
eitaa.com/fotuhat/316
🔻قسمت سوم:
eitaa.com/fotuhat/317
📎 ضمیمه شماره ۱
از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف
▪️یادداشت (#حقیقت #واقعیت #نفس_الامر #انسان #کشف #فهم)
▪قسمت ۱
••••••••••••••••••••••
🔸 حقیقت چیست؟ مطابق سنت فلسفی حقیقت عبارت است از «مطابقت» با "واقع" یا "نفسالامر"؛ بهعبارتدیگر حقیقت خصوصیت «گزارهها» یا «حکمها» است، خصوصیتی که آنها زمانی واجد آن قلمداد میشوند که با «واقعها» مطابق یا برابر باشند.
🔹 اما پرسشی که میتوان مطرح کرد از این قرار است که نفسالامر یا واقعها چه هستند که گزارهها باید برای مطابقت با آنها مقایسه شوند!
🔸 شاید بگویید پاسخ روشن است: تنها نظاره کنید تا «واقعها» به چنگ شما افتد. برای نمونه اگر کسی بگوید که «علی قد کوتاهی دارد» شما با نگاه کردن به علی که در خارج است میتوانید ببینید که آیا قد او کوتاه است یا نه.
🔹 اکنون اجازه دهید این رویه ساده را کمی بررسی کنیم. من درحالیکه به یک اسب اشاره میکنم میگویم «آن خیلی پیر است» اما شما که میدانید آن یک کرّه اسب جوان است گمان میکنید که من چیز نادرستی را بیان داشتهام. اما درواقع آنچه که من قصد اشاره بدان را داشتم (به دلایل محرمانه خودم) آن اسب نبود بلکه محوطه فرسودهای بود که آن اسب آن را اشغال کرده بود.
🔸 این مثال دور از ذهن است، باوجود این نشان میدهد که صرف تضایف واژهها با اجزای واقعیت، برای تعیین مرجع، کفایت نمیکند. البته بهطور معمول مکالمه به روانی و بدون آنکه ما از بدفهمیهایی از این دست که در مثال نشان داده شد رنجیده خاطر شویم، جریان دارد.
🔹 اما روانی مکالمه تنها به این خاطر است که ما در "پیشزمینهای" -معمولاً مغفول واقع شده- از «فهم» درباره موجوداتی که درباره آنها سخن میگوییم مشترک هستیم.
🔸 برای نمونه، ما عموماً در این فرض مشترک هستیم که چیزهایی که به نامی خوانده میشوند و مورد اشاره قرار میگیرند عبارتاند از تمامی چیزهای طبیعی و نه سطحها یا فضاهایی که آنها به اشغال خود درمیآورند. تنها بدلیل چنین "فرض پیشزمینهای" است که ما میدانیم چه نوعی از موجودات و ازاینرو چه نوعی از «واقعها» مورد بحث ما هستند.
🔹 این "پیشزمینه فهم" را «افق» مینامیم. افقی از ناپوشیدگی یا ظهور.
ما منکر این نیستیم که حقیقت، مطابقت با واقع یا نفسالامر است. اما ازآنجاییکه امکان صادق یا کاذب بودن گزارهها (یا به بیان بهتر امکان فهم پذیر شدن واقعیت و نفسالامر برای ما) وابسته به این مطلب است که چیزهایی وجود داشته باشد که این گزارهها بدانها اشاره کنند و یا واقع و نفسالامری دربارهی آن چیزها باشد که آن گزارهها بتوانند با آن مطابقت پیدا کنند؛ و ازآنجاییکه تشخیص چنین قلمرویی از واقعها و نفسالامر، به «افقی از ناپوشیدگی» وابسته است که صرفاً این افق آن را ممکن میسازد، باز حقیقت بهعنوان مطابقت به چیزی اساسیتر وابسته است!
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat
📎 ضمیمه شماره ۱
از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف
▪️یادداشت (#حقیقت #واقعیت #نفس_الامر #انسان #کشف #فهم)
▪قسمت ۲
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 این امر که حقیقت به مثابه مطابقت را ممکن میسازد، همیشه به نحوی همزمان آمیخته با اختفا و غیب است. «افق چیزهای طبیعی»، افق سطح ها و مکان ها را مخفی میکند.
🔹 این نکته همچنین بدین معناست که هر افقی، تنها دسترسی به «واقعها»یی که در آن افق ظهور دارند را میسر میکند و در مقابل دسترسی به حقائق دیگر افق ها را مسدود میکند. برای مثال اگر سخن ما به تمامی چیزهای طبیعی محدود شده باشد، پس دیگر به حقائق درباره سطحها اجازه آشکار شدن داده نمیشود به همین دلیل میتوان گفت «حقیقت آمیخته با ناحقیقت است» البته واژه ناحقیقت نباید با کذب اشتباه شود.
🔸 در ابتدا این استنتاج گیج کننده به نظر میرسد. گرچه درحال حاضر ممکن است افق چیزهای طبیعی، افق سطح ها یا مکان ها را مسدود کند ولی این انسداد موقتی است و میتوانیم در زمانی دیگر اقامت در افق های دیگر را انتخاب کنیم تا بتوانیم از چشم انداز سطحها یا مکانها درباره واقعیت بحث کنیم.
🔹 این انتخاب تنها در مورد افقهای در دسترس ممکن است. اما درباره افقهای نهایی که استعلایی است و ویژگی پیشینیِ وجود من است نمیتوان اینگونه نتیجه گرفت.
🔸 نتیجه اینکه علاوه بر آنچه برای ما فهم پذیر است، اگر ما ساکن افق های استعلائی دیگری غیر از افق خود شویم، واقعیت و نفس الامر واجد شمار بی نهایتی از جلوه ها و ظهورات فراوانی است که خود را بر ما آشکار خواهند ساخت اما این ها افق هایی هستند که ما نه میتوانیم در آنها ساکن شویم و نه حتی میتوانیم از آنها تصوری داشته باشیم.
🔹 از این رو حقیقت ترکیبی از پوشیدگی و ناپوشیدگی است. پوشیدگی حقیقت غائی بر ما، به نحو اجتناب ناپذیری رازآمیز است.
🔸 افقی نهائی فهم من چیزی نبوده است که به انتخاب خودم، اقامت در آن افق را برگزیده باشم. من در این افق افکنده شدهام.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat
📎 ضمیمه شماره ۱
از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف
▪️یادداشت (#حقیقت #واقعیت #نفس_الامر #انسان #کشف #فهم)
▪قسمت ۳
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 با این بیان میتوان گفت هر یک از ما یک "جهان" هستیم! جهانی از استعارات که مبتنی بر فهم ماست در افقی که چیزها را به مثابه واقعیت آشکار میکند.
🔹 جهان من مبتنی بر افق فهم من است و جهان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) مبتنی بر افق -کشف- محمدی است.
🔸 در جهان من این درخت به مثابه یک منبع انرژی متشکل از چوب و... است ولی در جهان موسوی منبع برکت و تکلم با خداست (ر.ک: داستان حضرت موسی و درختی که از آن ندای انی انا الله شنید: آیه ۳۰ قصص و ۸ نمل)
🔹 در جهان من حرکت کشتی در آب چیزی جز یک حرکت طبیعی تکه هایی از چوب روی آب به کمک وزش باد نیست ولی در جهان یک عارف آیت بین نشانهای از توحید است.
🔸 پس باید به این نکته توجه داشت که در جهان من، گونه های مختلف وجود به مثابه چه چیزی آشکار میشود؟
🔹 ممکن است این بیان را با اتهام نسبی گرایی رد کنند و برای مثال بگویند شما دارید لیوان بودن این لیوان را انکار می کنید. در پاسخ باید گفت: کسی نمیخواهد لیوان بودن این لیوان را انکار کند. بحث این است که اصلا چه کسی گفته است که این شیء را باید لیوان فهمید؟
🔸 در افق فهم (جهان استعاره ای) من این شیء یک لیوان است ولی آیا در افق فهم یک عارف هم همینگونه است؟ نسبیتی در کار نیست. طرح نسبیت، منحرف کردن بحث است زیرا نسبیت جایی معنا می شود که «اصل»، «واقعیت» و «نفس الامری» لحاظ شود. اصل این لیوان چیست؟
🔹 در افق فهم هر یک از ما، جلوه هایی از وجود به عنوان اصل، واقعیت و نفس الامر لحاظ میشود؛ سپس صدق و کذب گزارهها و احکام را نسبت به آنها میسنجیم.
🔸 ممکن است بگویند شما میخواهید وجود این لیوان را انکار کنید؟ خیر اصلا بحث درباره وجود و عدم نیست. تمام حرف این است که این لیوان (شیء) را چطور میفهمیم؟
🔹 انسان جز استعاره چیزی نیست. انسان مقامش مقام استعاره و فهم است. ما انسان ها «فهم»ها هستیم. یعنی جهان و اشیا را به مثابه چیزهای مختلفی می یابیم از ماتریالیست گرفته تا نبی و عارف.
/پایان ضمیمه شماره۱ /
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat
ضمیمه شماره ۲ (از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف اشرف)
بخشی از رساله الاشتباهات
آیتالله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی
(از شاگردان آیتالله قاضی)
🔻قسمت اول:
eitaa.com/fotuhat/321
🔻قسمت دوم:
eitaa.com/fotuhat/322
📎 ضمیمه شماره ۲
از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف
▪️بخشی از رساله الاشتباهات
✍ نوشته آیتالله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی (از شاگردان آیتالله قاضی)
▪قسمت ۱
••••••••••••••••••••••
🔸 اگر انسان قبل از هر چیزی در وجود خویش اندیشه کند، میبیند که هستی او کامل و مستقل و جدای از اشیای دیگر است و همینطور اگر به عالم نظر افکند، موجودات زمینی و آسمانی و حیوان و انسان و نبات و جماد و غیره را نیز مستقل و جدای از هم میبیند و بطور محسوس، ضرورتا به آن معتقد میشود. اما هنگامی که به تامل و جستجو در وجود خویش و عالم بپردازد، خواهد دید بر خلاف آن چیزی است که میپنداشت و تخیل میکرد.
🔹 انسان برای مشاهده عالم و آنچه که آن را به ظاهر خارج از ذات و هستی خویش میپندارد، راهی ندارد جز از طریق علم. و علم عین معلوم است و برای معلوم از آن جهت که معلوم است، موجودیتی نیست جز اینکه موجود است برای عالم. معلوم بودن معلوم، بواسطه علم است و در واقع این نفس است که علت فاعلی این صور علمی میباشد.
🔸 پس نتیجه این میشود که انسان و مدرکات انسان و عالم هستی، همه معلول نفس انسانی هستند و این نفس است که علت مفیض وجود بر آنهاست. در نتیجه، بیرون از ذات انسانی وجود ندارد و راهی برای کشف امری ورای ذات انسان، برای آدمی نیست، پس عالم هستی همان است که انسان از درون ذات خودش آن را ادراک مینماید و به جز از همین راه، اطلاع و خبری از جهان هستی برای انسان حاصل نیست.
🔹 نتیجه اینکه، برای هر انسانی راسا عالمی است که معلول خود اوست. و از جمله این مدرکات انسان، بدن خود اوست که انسان خودش انشاء کننده آن است هرچند که بیشتر احکام وجزئیات آن را نمیداند.
🔸 و این خود انسان است که بر تمام اتفاقاتی که برای او رخ میدهد حاکم است و اگر حکم او نباشد هیچ حادثهای واقع نمیشود. و آمیخته شدن علم انسان با قیودات مادی باعث شده که نفس انسانی را از تنفیذ حکمش باز دارد.
🔹 اگر شمشیر میبرد وقتی این امر به تمامیت میرسد که انسان حکم میکند به اینکه ببرد و گرنه، نخواهد برید همانطور که در مورد شخصی که به ریاضت نفس پرداخته ملاحظه میکنیم که میتواند این احکام ضروری را در مورد هر فردی که بخواهد تغییر دهد.
🔸 نتیجه اینکه این خود انسان است که هرگونه خیر و شری را برای نفس خود اختیار میکند و بر این اساس میتوانیم بر عالم ذرّ و میثاق استدلال کنیم.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat
📎 ضمیمه شماره ۲
از جلسات گفتگو پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف
▪️بخشی از رساله الاشتباهات
✍ نوشته آیتالله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی (از شاگردان آیتالله قاضی)
▪قسمت ۲
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 باتوجه به اینکه علم و آگاهی نفس و ادراکات کلی آن، از مبادی بدیهی حاصل شده که در عالم طبیعی از علوم جزئیاش اکتساب نموده و با عنایت به اینکه نفس انسانی از نظر حدوث، جسمانی و از نظر بقاء روحانی است، لذا میتواند از حس به خیال و از خیال به عقل ترقی نماید
🔹 درنتیجه ممکن است این بدیهیات فقط در عالم حس و ماده بدیهی محسوب شده و مقید باشند به اینکه در ماده واقع شوند یعنی این احکام مقید به این قید هستند. دلیلی نداریم که بدیهیات را فقط در همین بدیهیات (که میدانیم و میشناسیم) منحصر کنیم
🔸 زیرا که ممکن است بدیهیات دیگری در عالم ما، یا عالم دیگری غیر از این عالم بوده باشد که آن بدیهیات، خود ماده علوم دیگری باشند غیر از این علوم (که ما میشناسیم) که اگر نفس انسانی به واسطه مرگ یا غیر آن به این عوالم ارتقا یابد آن بدیهیات را ادراک مینماید و مبدأيی برای علوم دیگر خود قرا میدهد مثلا حکم میکند به اینکه اجتماع نقیضین جایز است در عین حکم به محال بودن آن. زیرا حکم به اینکه اجتماع نقیضین محال است تنها در عالم ماده است که برای نفس، معلوم محسوب میشود؛ درحالی که امکان دارد در این عالم ماده هم قیدی در بین باشد ولی ما بدون اینکه بدانیم آن را لحاظ نکرده باشیم اگر چه آن قید در عالم خودش صحیح باشد.
🔹 و اما نباید فراموش کرد که این امر سبب نمیشود که علوم ما که از همین بدیهیات حاصل شدهاند، علوم حقیقی مطابق با واقع نباشند چرا که خود واقع هم در حقیقت از همین علوم و بدیهیات حاصل میشود و این بدیهیات اصل و اساس آن واقع هستند لذا این علوم و بدیهیات نسبت به این عالم، اصل و ضروری هستند.
🔸 و نباید فهم این مطلب برای تو سخت باشد زیرا چه بسا که انسان در حکمی که نسبت به علوم خود صادر میکند دچار اشتباه و غلط میشود مانند حکمی که انسان بیان میدارد نسبت به کثرت افراد مادی انسان و اینکه انسان واحد بالعدد است و عالم هستی و موجودات عالم خارج، بیرون از ذات انسانند و وجود انسان در این عالم مانند وجود مظروف در داخل ظرف است. (همه اینها اشتباه است)
🔹 و همین طور است حکم انسان به اینکه جسمی که مشاهده میکند خارج از ذات انسان بوده و دارای فلان مقدار طول و عرض و رنگ و حجم است و این حکم را حکم یقینی میپندارد درحالی که میدانی حس، دانشی زیاده از حد مشاهده افاده نمیکند و جسم در مقام رویت به لحاظ نزدیک و دور بودن، منظر ختلفی دارد لذا در هر حدی از حدود که تصور میشود، دارای بعد و اندازه و رنگ خاصی است.
🔸 لذا این حذف قیود است که باعث مغالطه میگردد درحالی که میدانی انسان چیزی خارج از ذات خود را مشاهده نمیکند.
/پایان ضمیمه شماره۲/
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat
#یادداشت
✍ ناکامی نفی خواطر خیال با کمک خیال!
▪قسمت ۱
••••••••••••••••••••••
🔸 توجه خیالی (یعنی توجهی که در ساحت قوه خیال شکل میگیرد) همیشه آلوده به فکر است، مراد ما از فکر در اینجا فعالیت قوه خیال و واهمه است اعم از آنکه خیال منفی باشد یا مثبت (اینکه در حدیث حقیقت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به جناب کمیل در پاسخ به سوال حقیقت چیست میفرمایند حقیقت محو الموهوم است شامل هر گونه موهومی اعم از مثبت و منفی میشود).
🔹 حال سوال اساسی این است که مرز مشخص میان توجه حقیقی و توجه خیالی (فکر) چیست. به عبارت دیگر در چه وقت فکر در خفا رفته و توجه حقیقی حاصل میشود؟ (غلبه سِرّ)
این سوال مهم و ظریفی است.
🔸 کار ما ابتدا از فکر شروع میشود. قوهی خیال شما همین الان در حال فعالیت است بعد یک نفر میآید به شما میگوید این فکرها و این موهوم ها اسباب رنجش توست و تو را مشغول کرده است و باعث تشتت تو شده است؛ شما منطقاً این را قبول میکنید ولی میگویید چگونه میتوانم فکر نکنم و از دست واهمه و خیال رهایی یابم؟
🔹 سعی من برای اینکه فکر نکنم، خودش فکر دیگری است.
اگر ذهن را تشبیه به یک ظرف آب کنیم، فکر حکم غلغل هایی را دارد در این آب. بعد میگویید خوب است این غلغل ها را متوقف کنم. خود همین فکر که میخواهم غلغل ها را متوقف کنم غلغل دیگری است. بعد میگویید این فکر دوم هم که خودش یک غلغل است چگونه غلغل دوم را متوقف کنم؟ خود همین فکر، غلغل سوم را به وجود میآورد. و بههمینترتیب غلغل ها پشت سر هم میآیند.
🔸 حالت توجه زمانی پیش میآید که غلغل ها متوقف بشوند و ذهن آرام بگیرد. اما سوال باز هم این است که حالت توجه و محوالموهوم چگونه ممکن است پیش آید؟ ما بالاخره باید درباره چگونگی توقف غلغل ها فکری بکنیم. حالآنکه هر فکری خودش عین غلغل است. اول یک فکر وجود دارد. فکر دوم میآید که فکر اول را خفه کند، ولی خودش بهصورت مسئلهای درمیآید و این جریان مثل یک زنجیر مدام در قوه خیال و واهمه ادامه دارد.
ادامه دارد...
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat
#یادداشت
✍ ناکامی نفی خواطر خیال با کمک خیال!
▪قسمت ۲
••••••••••••••••••••••
ادامه قبل...
🔸 میگویند عدهای به نماز جماعت ایستاده بودند. نماز یکی از نمازگزاران به مناسبتی میشکند و باطل میشود نفر بغلدستی او به او میگوید نمازت باطل شد نفر سومی به دومی میگوید خودت هم حرف زدی بنابراین نماز خودت هم باطل شد نفر چهارم هم به سومی همین حرف را میزند. نفر پنجم هم میگوید خدا را شکر که من حرفی نزدم تا نمازم باطل شود ولی بالاخره نمازگزاران در یک جایی سکوت میکنند.
🔹 این داستان خیلی شباهت به مسئله فکرهای پشت سر هم دارد. نمازگزاران اول تا پنجم فکرهایی هستند که سکوت ذهن را میشکنند. نمازگزار ششم که متوجه اشتباه آن پنج نفر میشود سکوت میکند اما سکوت او هم ممکن است کامل نباشد او هم ممکن است پیش خودش بگوید بهتر است که من حرف نزنم بنابراین سکوت کامل از نفر هفتم به بعد ممکن است وجود داشته باشد.
🔸 آنها ممکن است چنان غرق نماز خویش و در حالت توجه باشند که سکوتشان یک سکوت ناهشیار و غیر خودساخته باشد نه اینکه به خودشان بگویند من باید ساکت باشم.
🔹 لابد این تجربه برای شما پیشآمده است که گاهی میخواهید به خواب بروید فکرهایی در ذهن شما میجوشد و مانع خوابتان میگردد و بعد به خودتان میگویید بگذار فکر نکنم. همین "بگذار فکر نکنم" خودش فکر دیگری است که مخل خواب شما میشود ولی زمانی فرامیرسد که فکرها تمام شدهاند و شما خودبهخود به خواب رفتهاید. صبح از خواب بیدار میشوید و اگر بخواهیم به یاد خودتان بیاورید که آخرین فکر قبلاز خواب کدام فکر بود چیزی به یادتان نمیآید زیرا فکرهای قبلاز خواب رفتهرفته ضعیف شدهاند تا یکمرحلهای که یکمرتبه متوقف شدهاند.
🔸 در بیداری، یعنی در حالتی که سلولهای مغز خسته و نیازمند خواب نیستند نیز وضع عیناً همانطور میشود. فکرها آنقدر پشت سر هم میآیند تا جاییکه شما به حالت توجه فرورفتهاید بیآنکه خودتان متوجهشده باشید که آن حالت چه وقت و چگونه پیشآمده است.
🔹 این حالت، حالت "لاخودی" یا بگوییم حالت "لا فکری" است. در این حالت قیلوقالها و لگد کوبی های قوه خیال از ذهن برخاسته است.
🔸 در دستورات عارفان نحله نجف دیده میشود که هنگام تلاوت قرآن توصیه میکردهاند به این نحو تلاوت کنید که گویا قاری کس دیگری است و شما دارید به آیات قرآن گوش میدهید. یعنی هر چند که خود شما در حال تلاوت هستید اما یک حالت "از خود برون شدن" بر شما حاکم گردد تا قاری حقیقی را بیابید.
🔹 و یا در مورد نحوه ذکر گفتن توصیه میکنند که بهجای آنکه به ترجمه اسماءالله در هنگام گفتن ذکر دقت کنید، به صدای خودتان گوش دهید به این صورت که گویا کس دیگری دارد ذکر میگوید و شما شنوندهی آن ذکر هستید.
🔸 در این صورت قوه خیال مشغول کاری نیست یعنی هنگام تلاوت قرآن، قوه خیال در حال فعالیت پیرامون ترجمه یا تفسیر آیات نیست و یا هنگام گفتن ذکر، قوهی خیال شما بهدنبال ترجمه اسماءالله نمیرود. ذهن آرام میگیرد و سکوت ذهن باعث رفع تشتت میشود؛ در این هنگام است که با رفع موانع میتوان امید تجلی حقیقت را داشت و توجهی که باید از ناحیه حقتعالی عطا شود، اینجا محل ظهور پیدا میکند.
"تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز"
••••••••••••••••••••••
💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat
🌐 اینستاگرام: Instagram.com/fotoohat
👤مولوی:
تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمهٔ نانی نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی
هر چیزی که در جستن آنی آنی
👤ابوسعید ابوالخیر:
گر در طلب گوهر کانی کانی
ور زنده ببوی وصل جانی جانی
القصه حدیث مطلق از من بشنو
هر چیز که در جستن آنی آنی
💠 این دو رباعی صرفا حاوی یک پیام اخلاقی نیست بلکه از نحوه خاص هستی انسان پرده بر میدارند. بودنی که همواره آنچیزی است که در طلب آن است. هر چیز که در جستن آنی، هماکنون آنی نه آنکه بعدا به آن خواهی رسید...
🎧 صوت بالا را مجددا گوش دهید.
@fotuhat
#عکس_نوشته
برشی از جلسات گفتگو
پیرامون نحله عرفانی نجف اشرف
@fotuhat