585_36874880010669.mp3
24M
از زبان شهیده «فائزه رحیمی»
دانشجو معلم شهید در حادثه تروریستی ۱۳ دی ۱۴۰۲
تدوین: مهدی موسوی
ما همه از طایفه سلمانیم
هر چه خواهد بشود!
پایِ علی میمانیم..
#شهیده_فائزه_رحیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شھادت مرگ نیست؛ زندگیه!
اما نه پیش آدما؎ دنیا ↳
پیش سیدالشھدا...(:♥️
#شهیده_فائزه_رحیمی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ🤲
فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة
وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً 🤲
وَ دَلیلاً وَ عَیناً
حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً 🤲
وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
#شبتون_شهدایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
زندگینامه
عباس در سال 1368 به دنیا آمد. مثل همه کودکان به تحصیل علم همت گماشت و بعد از اخذ مدرک دیپلم در بخش هوا و فضای سپاه مشغول خدمت شد ایشان فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد قزوین بودند. خیلی به هیئت و حضور در مساجد و ذکر اهل بیت(ع) علاقه داشت. او همیشه با وضو و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص نا محرمان بود. آسمیه در جوانی به استخدام سپاه پاسداران درآمد. مدتی به عنوان تیرانداز نمونه انتخاب شد. به علوم اسلامی علاقه مند بود. لذا به مطالعه کتاب های حوزه روی آورد. در دی ماه سال 1394 داوطلبانه برای حراست از حرم آل الله به سوریه رفت و در روز بیست و یکم دی ماه سال 1394 در سن 26 سالگی در حلب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیکر پاکش هنوز به خاک وطن باز نگشته است.
خاطراتی در خصوص شهید عباس آسمیه: عباس سخنی از سوریه با من نزد و تنها گفت برای یک ماموریت ۴۵ روزه خواهد رفت. من طاقت دوری از او را نداشتم برای همین زمانی که ساکش را می بست بیرون رفتم تا خداحافظی کردن و رفتنش را نبینم.آن شب چند بار تماس گرفت وقتی متوجه حال خراب من شد از مسئولان مربوطه اجازه گرفت و به منزل آمد. او به من گفت مادر هر زمان که جنگی رخ دهد و من در آن حاضر شوم شهید خواهم شد چون آن را از امام حسین(ع) خواسته ام. پس بعد از شهادت من گریه نکن و هر زمان که به یاد من افتادی و دلتنگ شدی به یاد علی اکبر امام حسین(ع) گریه کن. می گفت کسانی که برای دفاع از حریم اهل بیت به سوریه می روند در حقیقت می روند تا دشمن به کشور ما نیاید چرا که هدف اصلی دشمنان ایران است از این رو ما با حضور در سوریه دشمن را در پشت مرزهای سوریه نگه داشته ایم تا امنیت در کشور ما همچنان ادامه یاید.
💠خصوصیات اخلاقی شهید عباس آسمیه 💠
🍃عباس خیلی اهل هیئت ومسجد بود.واز هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده میکرد. او میگفت: زنده بودن من ماه وصفر است.بیشتر وقت ها به یاد امام حسین علیه السلام روضه میخواند. وبر سینه میزد.
🍃عباس چندان موافق محیط دانشگاه نبود همیشه دوست داشت برود حوزه وهمیشه کتب عربی و حوزه را میخواند. عباس همیشه با وضو بود ومراقب رفتارش با دیگران به خصوص نامحرمان بود.هیچ گاه اخم نمیکرد. بسیار با اخلاق وبا تقوا بود.در امور دینی ، فقهی،سیاست ومسائل دیگر بسیار مطلع بود.چرا که با مطالعه بسیار خود تلاش میکرد معلومات خود را بالا میبرد. آرام وخاموش کارهایش را میکرد وهیچگاه خود را مطرح نمیکرد. اخلاق ورفتارش همیشه زبانزد خاص وعام بود
#یادشان_گرامی🌹
•{📣✨📣✨📣}•
• سلام رفقا…😊
📌جھت پیشرفت ڪانال نیازمند بہ ادمین پست گذاری هستیم..!
اگر توان و حرفه ای در این زمینہ دارید به آیدے مدیر پیام بدید📣
@Fada_313
چند شرط ریز هم داریم ڪہ بھتون اعلام میشه (جھادی ،منظم و کاربلد)👌👌👌
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
من و عباس دو فرزند خانواده هستیم. من متولد 1355 هستم و او متولد 1368 بود. والدین مان بعد از من بچهدار نمیشدند تا این که سال 1367 مادرم خواب میبیند حضرت عباس(ع) یک پارچه سبز به ایشان میدهد. آن موقع ما در کرج همسایه خانواده دهباشی بودیم که دو فرزندشان جزو شهدا هستند. مادر شهیدان دهباشی به مادرم میگوید تعبیر خوابت این است که خدا به شما یک پسر میدهد. سال بعد هم عباس به دنیا میآید. اول میخواهند اسمش را امیر عباس بگذارند اما بعد نامش را عباس میگذارند. به برکت و احترام خوابی که مادر دیده بود. /راوی برادر شهید
وصیت نامه
این حقیر در ایام اربعین سید سالار شهیدان در مقابل حرم حضرت ارباب(ع)، از خداوند خواسته و امام حسین(ع) را به عنوان واسطه قرار دادم تا این جهاد و پیکار نصیبم گشته و روزی این بنده سراپا تقصیر گردد. اگر عزم رفتن به سوریه کردم و از خداوند خواستار این موضوع گشتم به این دلیل بود که نمی توانستم نسبت به مظلومیت مردم سوریه، در خطر بودن حرم آل الله که اگر فداکاری آن ها نبود چیزی از اسلام باقی نمانده بود و تلاش تکفیری ها در جهت مخدوش ساختن چهره ی اسلام در عالم و البته ندای رهبر فرزانه انقلاب که فرمودند سوریه نباید سقوط کند، که اگر در این مقطع زمانی و مکانی در مقابل شان ایستادگی نکنیم باید در مرزهای خودمان شاهد آغاز درگیری ها بودیم به برکت انقلاب اسلامی و خون پاک شهیدان این راه امروز جمهوری اسلامی به حدی از توان نظامی و دفاعی رسیده که نه تنها هیچ قدرتی توان دست درازی به خاک پاک آن را ندارند بلکه آماده ی دفاع و یاری مظلومین عالم نیز هست، همان طور که قرآن کریم می فرماید برای احیای حق و مبارزه با ظلم تک تک قیام کنید حتی اگر در این راه تنها بودید چرا که خداوند یار و یاور مظلومین است. مادرجان عاشقانه ترین لحظاتم را با تو گذرانده ام بعد از خدا تو را بسیار بسیار دوست دارم و از تو می خواهم آرامش خودت را حفظ کنی چرا که آرامش تو خانواده را مدیریت خواهد کرد پس هر زمان به یادم افتادی یادحضرت زینب(س) باش و از او صبر بخواه
❣️کلام حضرت امیر (ع)❣️
مَوْلايَ يَا مَوْلايَ، أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ السَّائِلَ إِلا الْمُعْطِي
مولایم ای مولای من، تو عطا بخشی و من سائل، آیا رحم میکند به سائل جز عطابخش...💔
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#امام_زمان
دعایجوشنکبیرآسان.pdf
345.9K
🤲 متن دعای جوشن کبیر Pdf
💠 با فونت درشت و خوانا
ترجمه مقابل متن جهت درک معانی
مخصوص به اندازه صفحه گوشی
╭┅┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅╮
@friendsofshohada
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
📢 دعای روز #بیستویکم ماه مبارک رمضان
🔆بسم الله الرحمن الرحیم🔆
🔅«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الی مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»
🔅«خدایا قرار بده برایم در آن به سوی خوشنودیهایت راهنمایی و قرار مده شیطان را در آن بر من راهی و قرار بده بهشت را برایم منزل و آسایـشگاه، ای برآورنده حاجتهای جویندگان.»
دوستان محتاج دعای شما در این لیالی جلیل و جمیل هستیم
ما را از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید...
آشنایی با زندگی شهید سید مصطفی موسوی به روایت مادرش (زینت سادات موسوی)
سید مصطفی موسوی
تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۸/۱۸
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۸/۲۱
محل شهادت: العیس حلب
🇵🇸دوستان شهدایی🇮🇷
آشنایی با زندگی شهید سید مصطفی موسوی به روایت مادرش (زینت سادات موسوی) سید مصطفی موسوی تاریخ تولد:
مصطفی روز پنج شنبه هجدهم آبان ۱۳۷۴ در ساعت ده و نیم صبح متولد شد. نوزاد سالمی بود که جای شکر کردن داشت. پنج سالش بود که تجربه جدیدی در بازیهایش پیدا کرد. مصطفی از گل چیزهای قشنگی میساخت که در آن سن دور از انتظار بود. آجرهای گلی ریز میساخت و بعد از خشک شدن با آنها خانههای زیبایی میساخت. خیلی به جعبه ابزار علاقه داشت. برایش یک جعبه ابزار اسباب بازی پلاستیکی تهیه کردیم؛ اما باز سراغ ابزار واقعی میرفت. آشنایی با جعبه ابزار، زمینه ابتکار و خلاقیت را در او زنده کرد. کاردستیهای بسیار زیبایی میساخت. اول یک تراکتور، بعد خانههای زیبا و ظریف، چراغ خواب و … ساخت. ذهن خلاقی داشت و استعداد مهندسیاش از همان دوران کودکی شکوفا بود. اولین تابستانی که سرکار رفت، شانزده ساله بود. همراه پسر خاله اش رنگکاری وسایل چوبی انجام میدادند. با اولین حقوقش برای من بلیت سفر مشهد خرید.