زندگی نامه شهید روح الله قربانی
شهید روح الله قربانی در اولین روز خرداد ماه ۱۳۶۸ در خانواده ای مومن و مجاهد به دنیا آمد. پدرش از سرداران سپاه و از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است. مادر او فرهنگی بود و زمانی که روح الله۱۵ ساله بود از مهر و محبتش محروم شد. مادر روح الله آرزو داشت که پسرش طلبه یا شهید شود و روح الله با نشان شجاعت مدافع حرم در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) آرزوی مادرش را محقق کرد.
خصوصیات اخلاقی شهید روح الله قربانی
۱- روحالله در زندگی برنامهریزی دقیقی داشت. یک دفترچه کوچک داشت که کارهای هفتگی، ماهانه و گاهی سالانه را در آن مینوشت.
۲- بسیار به درس، تحصیل و خواندن کتاب علاقه داشت. مسلط به زبان عربی و انگلیسی بود و تصمیم داشت زبان سوم را هم شروع کند.
۳- برای بزرگ ترها به خصوص پدر و مادر احترام خاصی قائل بود. با وجود مشغله کاری از پدر و مادرش میخواست هر کاری داشتند از او کمک بگیرند. بسیار روابط حسابشدهای با دیگران داشت و سعی میکرد روابط را حفظ کند. اگر مشکلی برای اقوام پیش میآمد روحالله ناراحت میشد و کمک میکرد تا حل شود. مدام دنبال چارهای برای حل مشکل مردم بود. در صله رحم اگر وقت سرزدن به اقوام را نداشت حتماً تلفنی جویای احوالشان می شد.
۴- روح الله خیلی به تفریحات اهمیت میداد. زمانی که بعد از مأموریتهای طولانی و مشغلههای کاری اش برمی گشت برای همسرش وقت زیادی می گذاشت و سعی میکرد بیشتر کنارش باشد تا نبودنهایش را جبران کند.
۵- روحالله دلش پر میکشید برای کمک به دیگران. انگار خدا او را آفریده بود تا بیوقفه دلش برای دیگران بتپد. با آن روحیه مردم دوستی که از روحالله سراغ داشتم، رفتنش به سوریه و دفاع از حرم عجیب نبود.
۶- شهید قربانی ازخودگذشتگی بسیاری داشت. یکبار در حال عبور از بزرگراه شهیدهمت برای رفتن به محل کارش بودکه خودرویی را دید که با یک موتورسوار برخورد کرد. روحالله ترمز کرد و به طرف موتورسوار میدود. هیچکس از ماشینش پیاده نشد. روحالله سر موتورسوار را بست و تا اورژانس نیامد، برنگشت.
۷- روح الله یک روحیه جهادی داشت. بعد از اینکه از دانشگاه افسری امام حسین(ع) فارغالتحصیل شده بود، در یگان مشغول به کار شد. اهل کار اداری و دفتری نبود.
۸- او روحیه خستگی ناپذیر و شجاعی داشت. دوستان روحالله تعریف میکنند که اگر در منطقه مشکلی پیش میآمد و درگیری به وجود میآمد روحالله با روحیه بسیار خونسرد پشت بیسیم صحبت میکرد. علی رغم مشکلاتی که در منطقه پیش میآمد روحالله آرامش عجیبی داشت و با خونسردی کامل با مسائل برخورد میکرد.
۹- روحالله همیشه درگیر موضوع شهادت بود اما دوست نداشت خیلی دیده شود و میگفت اگر من شهید شدم اجازه ندهید درباره من فیلم بسازند. روحالله همیشه درگیر کار بود. همیشه دوست داشت یاد بگیرد و تجربه کند.
۱۰- روحالله هیچ وقت پشت سر دیگران حرف نمیزد، هیچ وقت حرف زور را قبول نمیکرد، بر اصول و اعتقاداتش محکم بود و ایستادگی میکرد حتی اگر به ضررش تمام میشد باز هم از اصولش کوتاه نمیآمد. خیلی مواقع در دفاع از حرف حقش چوب میخورد اما از آن حرف حق کوتاه نمیآمد بر عقیده به حق خود مستحکم بود.
نحوه ی شهادت شهید روح الله قربانی
شهید روح الله در تاریخ ۱۳ آبان مااه ۱۳۹۴ همراه شهید سرلک در حومه حلب بودند که ماموریت آن ها تمام می شود، شهید سرلک بنا داشت که به عقب برگردد و مقداری وسایل بردارد که شهید قربانی نیز همراه وی می شود و، این دو شهید، وارد یکی از اتاق های آنجا می شوند و حدود نیم ساعتی صحبت می کنند و بعد سوار ماشین می شوند و کارها را انجام می دهند و بر می گردند و زمانی که شهید قربانی درب ماشین را باز می کند، گویی آن ها را زیر نظر داشته اند، با «قبضه آمریکایی کرنت» مورد اصابت قرار می دهند و به دلیل اینکه فردی در آن نزدیکی نبوده است و مواد انفجاری نیز در ماشین وجود داشته است، ماشین ۲۰ دقیقه ای در آتش می سوزد و چیزی از پیکر شهید باقی نمی ماند.
یکی از دوستان او تعریف می کند:«پیکر روحالله وضعیت خوبی نداشت سوخته بود یکی از دوستان روحالله وقتی پیکر شهید را دید شروع کرد بهگریه کردن. میگفت روحالله عاشق این طور شهید شدن بود. سی چهل روز قبل از شهادت شهید محمد حسین رسول خلیلی عروسی روحالله بود. شهید خلیلی در عروسی روحالله شرکت داشت، رسول خلیلی از بچههای نیروی قدس بود. وقتی رسول شهید شد روحالله جای رسول قرار گرفت. پیکر رسول خلیلی را برای تشییع به محله شهید محلاتی آورده بودند. خیلی شلوغ شده بود. روحالله با صدای بلند به یکی از دوستانش میگفت که فلانی مردم چراگریه میکنند؟ رسول خلیلی به من گفته بود که وقتی او را تشییع میکنند هیچ کس نباید مشکی بپوشد وگریه کند،گریه فقط برای ائمه است.»
وصیت نامه شهید روح الله قربانی
همسر عزیزم، پدرم، خواهرم، برادرم، بقیه دوستانم: اگر شهید شدم یک کلام حاج آقا مجتبی به نقل از علی علیهالسلام میگفتند منتهی فضل الهی تقوی است، شهادت خوب است اما تقوا بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا میکند فکر نکنم مال یک روز باشد شاید یک روزه هم باشد ولی حاج آقا میگفت پی ساختمان فنداسیون آهن است.
معرفی کتاب و تعریف آیت الله خامنه ای از کتاب
سال گذشته که «دلتنگ نباش!» چاپ شد، این کتاب به دست رهبر انقلاب رسید و ایشان پس از مطالعه در ابتدای کتاب نوشتند:
«بسمه تعالی، سلام و رضوان خدا بر شهید عزیز روحالله قربانی. از همسر شهید باید تشکر شود بخاطر فرستادن این کتاب و از ایشان و خانم مولائی بخاطر تدوین این اثر. ۹۷/۹/۲۸»
کتاب «دلتنگ نباش!» که سال ۹۶توسط انتشارات «روایت فتح» به چاپ رسیده، فرازهایی از زندگانی شهید روحالله قربانی است و حاصل مصاحبههای مؤلف با همسر شهید و نزدیکان ایشان.
منبع:سایت آیت الله العظمی خامنه ای
💠 دعای روز نوزدهم ماه #رمضان
🔹 اَللّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیرَاتِهِ وَ لا تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ یا هَادِیا إِلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ.
🔸 خدایا در این ماه بهرهام را از برکتهایش کامل گردان و راهم را به سوی نیکیهایش هموار نما و از پذیرفتن خوبیهایش محرومم مساز، ای هدایت کننده به سوی حقیقت آشکار.
سلام دوستان،
طلب حلالیت دارم از همتون، به هردلیلی
اگه اشتباهی از من سرزده
ممنون میشم عفو کنید،
امشب براتون بهترینا و میخوام
شما هم برای من بخوایید،انشالله
عاقبت به خیر بشم، به دعاهای شما…
چَـشمهـٰاییڪشـھید
حَتـۍازپشـتِقآبِشـیشِـھای؛
خیـرهخـیرهدنبـٰآلِتـوسـت
ڪھبـھگنـٰآهآلـودهنشوی..:)
بـھچَـشمهآیـشآنقَسـم،
تورامۍبینـند...!
#شهیده_فائزه_رحیمی
#شهیدانه
#ماه_رمضان
شهیده فائزه رحیمی،دانشجو معلمی 20 ساله بود، ساکن یکی از برج های منطقه ۲۲ تهران، همان دختر شر و شیطان و به اصطلاح امروزی ها بیش فعال در کودکی، که بنا بر گفته خودشان گاهی شیطنت هایش اشک مادر را در می آورد.
بدترین لحظه ....!
امام زمان با اشک به پروندت نگاه کنه و بگه
اینکه قول داده بود!!!❤️🩹🥀
#الهی_لا_أرغب_غيرك_فكل_أمنياتي_تخصر_بك !
" الهی مرا به غیر تو رغبتی نیست که تمام آرزوهایم در تو خلاصه میشوند."
#شهادت
#شهیده_فائزه_رحیمی
*حتی موقع پر کشیدنت هم شیطنت و شلوغ کردی
دانشجو معلمی بیست ساله، متولد مرداد ۱۳۸۲، ساکن یکی از برجهای منطقه ۲۲ تهران که در کنکور سال ۱۴۰۰ در رشته امور تربیتی، پردیس نسیبه دانشگاه فرهنگیان تهران قبول شده بود. موسوی، زندایی صمیمی فائزه خانم که نوزده سال است عروس این خانواده است و با فائزه خانم ارتباط خیلی قوی داشته است میگوید: «در فامیل پدر و مادری فائزه را به شیطنتهای دوران کودکی میشناسند. فوق العاده شیطنت داشت و یک جا بند نمیشد. امروز هم موقع تشییع به فائزه میگفتم ببین فائزه باز اینجا هم شلوغ کردی، شیطنت کردی و یک شهر را که هیچ، یک کشور را به هم ریختی. نگذاشتی باز هم جَو آرام باشد.
اما اینبار چقدر قشنگ شلوغ کرد. اینبار آن جوری که دلش میخواست شد.
فائزه با وجود همه شیطنتهای دوران کودکیاش، از حدود هفده سالگی انگار که یک نردبانی را خیلی سریع رفت بالا و رسید به نقطه اوج و عطف زندگیاش. خانمی و متانت توی رفتار و گفتار و کردارش موج میزد.»
585_36874880010669.mp3
24M
از زبان شهیده «فائزه رحیمی»
دانشجو معلم شهید در حادثه تروریستی ۱۳ دی ۱۴۰۲
تدوین: مهدی موسوی