از سال ۱۳۴۱ مبارزات شهید آغاز شد و تا زمان شهادتش در سال ۶۳ ادامه یافت. هیچ وقت بدون غسل شهادت از منزل بیرون نمیرفت. وقتی سر کار هم می رفت غسل شهادت میکرد. میگفت: اگر اتفاقی بیفتد اجر شهید را دارد، زمانی که میرفت اعلامیههای امام را پخش کند میگفت اگر ماموران شاه آمدند به آنها بگو شوهرم بناست و میرود سر کار، از چیز دیگری نیز خبر ندارم.
روزی برای پخش اعلامیه رفت ولی برنگشت. چند روز بعد فهمیدیم ساواکیها او را گرفتهاند، کم کم از آمدنش ناامید میشدم که یک روز پیدایش شد. درست در خاطرم نمانده است که چگونه آزاد شد؟.
پیام جدیدی از امام خمینی (ره) رسیده بود و از مردم خواسته بودند به خیابانها بیایند و علیه رژیم تظاهرات کنند. عبدالحسین آن روز سر کار نرفت، غسل شهادت کرد و به حرم رفت. ماموران شاه هم حرم را حمام خون کردند. وقتی عبدالحسین برنگشت نگران شدم، تمام نوارها و رساله امام و اعلامیهها را در خانه داخل بالشت و قابلمهها مخفی کردم. ماموران شاه هم با لطف خدا نتوانستند وسایل ایشان را پیدا کنند. چند روز بعد مشخص شد عبدالحسین در زندان وکیلآباد است. برای آزادی وی صد هزار تومان و یک سند خانه لازم بود؛ ظهر همان روز متوجه شدم کوچه شلوغ است رفتم بیرون منزل دیدیم مردم شیرینی پخش میکنند لابه لای جمعیت عبدالحسین را دیدم خیلی پیرتر شده بود، دهانش کوچک شده بود و صورتش شکسته بود.
آن روز هر چه اصرار کردم تا ماجرا را بگوید حرفی نزد؛ کم کم حالش که بهتر شد دوستان طلبهاش آمدند و با هم صحبت میکردند من از پشت پرده میشنیدم که سروانی ساواکی تمام دندانهایش را شکسته و او را شکنجه کرده است.»
همسر شهید از پنجره اتاق به آسمان نگاه میکند و میگوید: «آن روز باز هم تظاهرات شد ولی از عبدالحسین خبری نبود. دیگر زیاد ناراحت نبودم، زندان رفتنش طبیعی شده بود بعدا متوجه شدم که برای آزادیاش از سند منزل آقای غیاثی کارفرمای شهید استفاده شده است.
بعد از آزادی شهید، برای پس گرفتن سند منزل آقای غیاثی به تهران رفتند وقتی برگشتند سند خانه آقای غیاثی و چند برگ دیگر نیز همراه عبدالحسین بود. با خنده میگفت، این حکم اعدام من است.در همان زمان دستگیری عبدالحسین، امام از پاریس آمدند و انقلاب پیروز شد؛ اگر امام از پاریس نمی آمدند حکم اعدام شهید قطعی بود.»
پس از پیروزی انقلاب
شهید عبدالحسین برونسی پس از پیروزی انقلاب به صورت افتخاری به سپاه پاسداران پیوست . با آغاز درگیری های کردستان به پاوه رفت و با شروع جنگ تحمیلی در شمار نخستین کسانی بود که خود را به جبهه های نبرد رساند . او در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده گردان خط شکن مرکز فرماندهی عراقیها را واقع در تپه ۱۲۴/۱ نابود ساخته و خود از ناحیه کمر مجروح شد. جراحت نمی توانست شهید عبدالحسین برونسی را از پا بیندازد. او در عملیات بیت المقدس به عنوان فرمانده گردان خط شکن حر و در عملیاتهای رمضان، مسلم ابن عقیل ، والفجر مقدماتی ، والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خط شکن عبد الله رزمید و حماسه آفرید و نامش در آزمون جنگ و جهاد شهره شد . او باز هم مجروح شده بود و هر چند از ناحیه دست، گردن و شکم جراحات سختی را بر تن داشت اما روحیه عظیم و پرشکوه او مانع از باقی ماندن وی در پشت جبهه می شد . با شروع عملیاتهای والفجر ۳ و ۴ به عنوان معاونت تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) در تمامی مراحل آنها شرکت داشته و گردانهای خط شکن را رهبری می کرد و در عملیاتهای خیبر ، میمک و بدر به عنوان فرمانده تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) آنچنان حماسه بزرگی آفرید که نامش لرزه بر وجود کاخ نشینان بغداد افکند.
خدایا!
اگر مۍ دانستم با مرگ من یڪ دختر در دامان حجاب مۍرود، #حاضر_بودم_هزاران_بار_بمیرم
تـا هزاران دختر در #دامانِحجابـ بروند
#شهید _عبد الحسین _برونسی
🦋🦋🦋
قبری مانند مادر…
همسر شهید عبدالحسین برونسی میگوید:«از خواب پریدم، کسی داشت گریه میکرد چند لحظهای درنگ کردم کمکم متوجه شدم صدا از راهرو میآید جایی که عبدالحسین خواب بود. رفتم داخل راهرو حدس زدم عبدالحسین بیدار است و دعا می خواند اما وقتی دیدم خواب است، دقت که کردم متوجه شدم با مادرش حرف می زند به “حضرت فاطمه زهرا (س) میگفت مادر،” حرف که نمیزد ناله میکرد؛ اسم دوستان شهیدش را میبرد مانند مادری که جوانش مرده باشد به سینه میزد. نالهاش هر لحظه بیشتر میشد. ترسیدم همسایهها را بیدار کند؛ هیجان زده گفتم عبدالحسین… عبدالحسین … عبدالحسین… یک دفعه از خواب پرید صورتش خیس اشک بود. گفتم از بس که رفتی جبهه دیگه در خواب هم فکر منطقهای؟
شهید عبدالحسین برونسی
گویی تازه به خودش آمد ناراحت گفت چرا بیدارم کردی؟با تعجب گفتم شما اینقدر بلند صحبت میکردی که صدایت همه جا می رفت. پتو را انداخت روی سرش و گوشهای کز کرد. گویی گنج بزرگی را از دست داده بود. ناراحت تر از قبل نالید” آخر چرا بیدارم کردی”؛ آن شب خواستم از قضیه خوابش سر در بیاورم ولی تا آخر مرخصیاش چیزی نگفت و راهی جبهه شد.»
جواد را فراموش نکن!
مرحوم آیه الله حاج میرزا جوادآقا تهرانی که از علمای بزرگ مشهد بودند، جبهه زیاد تشریف می بردند و علاقه زیادی به رزمنده ها داشتند. یک شب آقا برای سخنرانی به تیپ امام جواد(ع) تشریف آوردند. موقع نماز که شد، قبول نکردند جلو بایستند. هر چه اصرار کردیم که دلمان می خواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم، قبول نکردند.
شهید برونسی رفت جلو و گفت: حاج آقا لطفاً بروید جلو بایستید.
میرزا جواد آقا گفتند: شما دستور می دهید؟
شهید عبدالحسین برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که به شما دستور بدهم، خواهش می کنم. میرزا جوادآقا گفت: خواهش شما را نمی پذیرم!
بچه ها شروع کردند التماس کردن به آقای برونسی که بگو دستور می دهم.
آقای برونسی با خنده گفت: حاج آقا دستور می دهم شما جلو بایستید همین طوری با لبخند دستور می دهم.
حاج میرزا جوادآقا فرمود: چشم فرمانده عزیزم!
بعد از نماز ایشان آمدند سراغ شهید برونسی. حالت محزون و متواضعی داشتند و اشک از چشمان این پیرمرد زاهد سرازیر بود. به شهید برونسی گفتند: دوستم عبدالحسین! از من فراموش نکنی. از جواد فراموش نکنی!
شهید برونسی ایشان را در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا شما کجا و ما کجا، شما ما را فراموش نکنید!میرزا جوادآقا گفتند: این تعارفات را بگذار کنار، فقط من این خواهش را دارم که از جواد یادت نرود!
سرهنگ پاسدار سیدکاظم حسینی فر- همرزم شهید
٭٭٭
وي با اشاره خصوصيات بارز اخلاقي شهيد برونسي افزود: اين شهيد بزرگوار داراي خصوصيات اخلاقي بسيار زيادي بود كه از آن مجله ميتوان به تقوا، اخلاص، فروتني و تواضع ايشان اشاره كرد. وي با اشاره به نقش تقوا در رشد و تعالي شهيد برونسي تأكيد كرد: اين شهيد بزرگوار روي تهذيب نفس و خودسازي بسيار كار كرده بود.
#خصوصیات_شهید🌱🙂
شهید برونسی قبل از شهادت در فرازی از وصیت نامه خود گفته است:
اگر هزاران بار کشته شوم در راه ابوالفضل (ع)، حسین (ع) و مهدی (عج) و ابوالحسن (ع) باز هم کم است، این جان ناقابل پدر شما قابلیت راه آنها را ندارد.
#قسمتی_از_وصیت_نامه_شهید♥️
فرازی از وصیت نامه شهید عبدالحسین برونسی
شما ای زن، چون زینب کبری (سلامالله علیها) فرزندانم را هم پدریکن و هم مادری، مادری که اسلام میگوید. برای چندمین بار باز هممیگویم؛ هر کس آمد و گفت: فرزند بی بابا نمیخواهم باید توی دهنشبزنید. همسر عزیزم شش هفت فرزند دارید، باید آنها را آنچنان با اسلام آشناکنید که روز قیامت هم به درد خودت بخورند و هم به درد من، در راه امامخمینی که همان راه قرآن و راه امام حسین است بروند تا سر حدشهادت. از همه شما میخواهم که هر موقع پسرانم را داماد کردید، یکدختر مؤمن بگیرید، فاطمه و زهرا را هم یک شوهر مؤمن برایشان انتخابکنید، برای داماد و عروس کردن فرزندانم پی مال دنیا نروید، فقط ببینید که ازهمه بهتر خدا را میشناسد، ملاک خدا باشد. در هر کار اگر انسان خدا را درنظر بگیرد انحراف ایجاد نمیشود.
#قسمتی_از_وصیت_نامه_شهید♥️
وصیتنامه سردار شهید عبدالحسین برونسی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
درود همه شهدا و درود همه خانواده شهدا و درو همه انسانهای محرور در سرتاسر عالم به رهبر انقلاب این امام عزیزمان این فرزند فاطمه سلامالله علیها و این امام نائب بر حق امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف و این یادگار رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و این یادگار همه انبیا واین عزیزی که همه ما را از بدبختی و بیچارگی نجات داد و به راه راست هدایت کرد و درود همه انسانها و درود همه ملائکههای مقرب خدا بر این چنین رهبری و این چنین معلمی و نائب برحق امام زمان یعنی حضرت امام خمینی.
وصیتی است که به خانواده عزیزم و به رهروان راه حق و حقیقت و آنچه که میگویم از صمیم قلب و با چشم باز این راه را پیمودهام و ثابت قدم ماندهام و امیدوارم که این قدمهایی که در راه خدا برداشتهام خدا آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات بدهد.
فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید ولی فرزندان من، باید به اینهایی که میگویم شما خوب عمل کنید این تکلیفی است برعهده شما.
نگویید آنان را که کشته میشوند در راه خدا مردگانند بلکه زندهاند ایشان، ولی شما در نمییابید…
و هر آینه فرزندانم خدا شما را به این آیات قرآن آزمایش میکند حواستان جمع باشد، خیلی خوب جمع باشد و همیشه آیات قرآن را زمزمه بکنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.
(همسرم) از وقتی من با این فرزند فاطمه سلامالله علیها نائب بر حق امام زمان آشنا شدم و بخصوص از وقتی که با شاگرد ایشان آقای [آیتالله] خامنهای عزیز آشنا شدم هدف من عوض شد.
… اینها هستند که استقامت کردند در راه خدا، و ثابت کردند که د ین خدا را باید یاری کرد و به آنها، ملائکههای آسمان و ملائکههای مقرب خدا و فرشتگان خدا نازل شده.
آنها را بشارت داند، به کجا بشارت دادند؟ به همانجایی که انبیا خدا یعنی به بهشت بشارت دادند. این بشارتی است که از طرف خدا مأموریت پیدا میکند به وسیله فرشتگان که به این شهیدان راه خدا موقعی که از مرکبشان میافتند و در راه خدا شهید میشوند، می گویند دیگر از گذشته خود هیچ حزن و اندوهی نداشته باشید. شما را به همان بهشت انبیاء وعده میدهیم.
پس فرزندانم، تلاش بکنید این فرزندان اسلام ای همه انسانها تلاش کنید تا مشمول صلوات و رحمت خدا قرار بگیرید. اگر شما مشمول رحمت و صلوات خدا قرار بگیرید. به هیچ بنبست و گمراهی برنخواهید خورد.
حق را دریابید و پیش بروید این قرآن است. این پیام خدا است. و این رسالت خداست و این رسالت همه انبیا خداست باید هجرت کنیم.
رسول هدا میفرماید: این زندگی دنیا به منزله این است که انسان انگشت خودش را به آب دریا بیندازد و بالا بکشد چقدر از آب دریا برداشتهاید؟ شما آیا به این رسیدهای که چقدر از آب دریا برداشتهای؟ باید شما خوب توجه کنید دنیا به منزله آخرت این جور است.
… انسان باید بفهمد که عالم آخرت چقدر بزرگ است و نعمتهایی که در آنجا برای رهروان راه انبیا هست و به حرف و به زبان و به گفته، هیچکسی نمیتواند توصیف آنها را بکند. این چند روزه دنیا، قابل آن نیست که شما به گمراهی بروید و به این طرف و آن طرف بزنید.
فرزندانم شما را به نماز و شما را به اقامه نماز سفارش میکنم همان سفارشی که لقمان به فرزندش کرد که نماز را به پا دارید امر به معروف و نهی از منکر کنید.
فرزندان عزیزم، از قرآن مدد بجویید و از قرآن سرمشق بگیرید تا به گمراهی کشیده نشوید، این هدف قرآن است و این هدف همه انبیاء خداست. من که این آیات را برای شما میخوانم از صمیم قلب میخوانم. چند شب دیگر به طرف دشمن روانه میشوم و اگر برنگشتم امیدوارم که شما به قرآن بپیوندید و به این وصیتهایی که مرن کردم عمل کنید و من هنوز هم صحبت دارم. باید به شما تذکر بدهم. ای فرزندانم، باز شما را به قرآن توصیه میکنم، هیچ راهی بهتر از راه قرآن نیست.
با سلام خدمت عزیزان ، دوستان مطالب شهید " عبدالحسین برونسی " زیاد بود و بنده برای شما عزیزان گلچین کردم ..💛🌷
اگر کم و کاستی بود ، بنده حقیر را ببخشید و حلال بفرمایید ...🖐🙂🙏
🌱
تصویرے خاطرهانگیز از شهید جهاد مغنیه در ڪنار سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانے
شهدا را در شب جمعه یاد ڪنید
آنها نیز شما را نزد ابا عبدالله الحسین یاد مےکنند🕊✨
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_جهاد_مغنیه
#یادشان_با_صلوات
🥀🕊
َ•♥️🕊•
همیشههوایدوستاشوتوجمعداشت
کهیوقتکسیباهاششوخیبدنکنه،
تومشکلاتخیلیمردونهکنارتوایمیستاد؛
واولینکسیبودکهبرایکمکآستینبالامیزد
#شهید_بابک_نوری
.
🦋 @friendsofshohada
●➼┅═❧═┅┅───┄
↻ #تلنگر‹.🌿.›
فحشمیده؛میگـہشوخےبود
تھمـتمیزنه؛میگہحسششممبود
دروغمیگہ؛میگہمصلحتیبود
بآنامحرمصحبتمیڪنه؛میگہضروریبود
خودنمآیۍمیڪنه؛میگہتبلیغاسلآمبود . . !
اسـمخودشمگذآشتہبچهمذهبے
گناهيعنےخداحافـظمھد؎....!💔🚶🏿♀
🦋🦋🦋
#سخنبزرگان☔️
بقولحاجآقاقرائتی🌻
هرمعتادحداقلسالییکنفررو
با خودش همراه میکنه..!🚬
شماکهمسلمونمسجدی↓
سالیچندنفررو
مسلمونِمسجدیمیکنی..؟🤔
#اندکیتفکرجایزاست
🌱|@friendsofshohada