🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃
#محسن_عباسی_ولدی
#سری_کتاب_های_تا_ساحل_آرامش
#جلد_اول_فانوس_دانایی 📖
#بخش_اول 1⃣
#محبوب_ترین_نهاد_نزد_خدا_خانواده_است
تو را دوست دارم❤️ چون خدا ✨دوستت❣دارد.
اگر می دانستم این اندازه محبوب خدایی زودتر تشکیلت🎉 می دادم.
حالا که تو را دارم هم خوش حالم 😊و هم دست و پایم می لرزد👪
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸
✅ #سبک_زندگی ☘
📌 #تربیت_فرزند 👶🏻
📌 #محسن_عباسی_ولدی
📌 #سری_کتاب_های_من_دیگر_ما 📖
📌 #جلد_اول_جوجه_های_رنگی🐥🐥
📌 #بخش_اول
💫من دیگر ما💫
در نامه ✉ سی و یکم نهج البلاغه که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به فرزند دلبندش امام مجتبی علیه السلام نوشته است🖋:
پسرکم تو را جزئی از خود بلکه همه وجود خود دیدم تا به آنجایی که اگر چیزی به تو ضرر🔥 برساند مثل آن است که به من زیان🔥 رسانده است و گویی اگر مرگ به سراغ تو بیاید به سراغ من آمده.
بنابراین همان اهتمامی را که در اصلاح امور🌷🌼🌻 خود می نمایم درباره تو👆 دارم.
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃
✅ #سبک_زندگی ☘
📌 #تربیت_فرزند 👶🏻
📌 #محسن_عباسی_ولدی
📌 #سری_کتاب_های_من_دیگر_ما 📖
📌 #جلد_اول_جوجه_های_رنگی🐥🐥
📌 #بخش_اول
#قسمت_دوم
💫من دیگر ما💫
برخی از والدین 💑برای یافتن راه تربیت💫 فرزندان👶 خویش به دنبال منابعی می روند📔 که بر اساس مبانی فکری غرب 🗽و روانشناسی مادی گرا تألیف شده است.
به هیچ وجه❌ نمی توان با روشی که بر اساس مبانی مادی💸 تعریف شده فرزندی👶 را پرورش داد که به اهداف دینی برسد. این روانشناسی و علوم تربیتی، برای دینی🕋 تربیت کردن فرزند👶 ما به وجود نیامده است❌
🇮🇷 #خط_مقدم 🇮🇷
«...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅ #سبک_زندگی ☘
📌 #تربیت_فرزند 👶🏻
📌 #محسن_عباسی_ولدی
📌 #سری_کتاب_های_من_دیگر_ما 📖
📌 #جلد_اول_جوجه_های_رنگی🐥🐥
📌 #بخش_اول
💫من دیگر ما💫
باید قبول داشت☘ که یکی از نقد ترین💵 راه های رسیدن به خدا🕋 از خانه فقرا می گذرد.☘ مکتبی📜 که نگاه حیوانی🐒 به انسان👤 دارد مگر می تواند میان ناامیدی از زندگی☘ و کمک🌈 به فقیر رابطه برقرار کند تا بتواند آن را هضم کند✅
🌸«خداوند به پیامبر(ص) فرمودند: ای احمد محبت❤️ من در محبت فقرا است💫 پس به فقرا نزدیک شو و محل نشستن خود را به آنها نزدیک کن»🌸
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
#ماجرای اقدام #طلبه شهید سعید نخبه زعیم که منجربه #خلق_پیروزی_کربلای ۵ شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#بخش_اول ✍...
از کربلای 4 که برگشتیم، بچههای گردان حضرت زینب(س)هجوم آوردن برای گرفتن تسویه حساب و مرخصی.
بچه ها سه ماه بود که مرخصی نرفته بودند و انواع واقسام آموزشها رُسِشون رو کشیده بود و جریانات عملیات کربلای 4 روحیه شون رو درب و داغون کرده بود.
دیگر طاقت ماندن نداشتند هرچه برای اونها توضیح میدادیم که باید بمانید مجاب نمی شدند مستقیم هم نمیتوانستیم بگوییم که عملیاتی در پیش است.
همه به قول معروف صفر بیست و یکشون عود کرده بود. همین طور مانده بودیم چه کنیم؟
که صبح اول وقت توی اردوگاه ولوله ای افتاد.
دیدیم سعید نخبه زعیم وشیخ سیاوشی کفن پوش آمدند توی محوطه اردوگاه گردان حضرت زینب (س) در مقر کوثر. پوتین هاشون رو هم دور گردن انداخته بودند.
سعید با صدای بلند فریاد میزد: 🗣
امروز عاشوراست و حسین تنهاست. آنقدر تُن صداش بلند بود که همه اردوگاه صدای او را شنیدند و بچهها از چادرها بیرون اومدند. این هیئت و هیبت سعید همه رو منقلب کرد.
ادامه دارد......
☘🍀🍀🍃🍂
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃
✅ #سبک_زندگی ☘
📌 #تربیت_فرزند 👶🏻
📌 #محسن_عباسی_ولدی
📌 #سری_کتاب_های_من_دیگر_ما 📖
📌 #جلد_اول_جوجه_های_رنگی🐥🐥
📌 #بخش_اول
💫من دیگر ما💫
اثری که ماهواره 📡روی تربیت فرزندان👫 می گذارد قابل وصف نیست 😔اما باید همین قدر دانست🤔 که وقتی ماهواره📡 وارد خانه 🏠میشود و خوراک 🍝تصویری فرزندان👫 ما را فراهم می کند💫 دیگر نباید❌ انتظار یک فضای تربیتی 🌱سالم را برای فرزندانمان👫 داشته باشیم💫
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃
✅ #سبک_زندگی ☘
📌 #تربیت_فرزند 👶🏻
📌 #محسن_عباسی_ولدی
📌 #سری_کتاب_های_من_دیگر_ما 📖
📌 #جلد_اول_جوجه_های_رنگی🐥🐥
📌 #بخش_اول
💫من دیگر ما💫
هر اندازه💫 رقبای تربیت دینی🌱 بیشتر می شوند، نیاز به وقت⏰ گذاشتن برای بچه ها👫 به وسیله والدین💑 بیشتر می شود.
هر اندازه عوامل منفی❌ تأثیر گذار بر تربیت🌱 فرزندانمان👫 بیشتر میشود،نیاز به وقت🕰 گذاشتن برای آنها هم بیشتر ✅میشود ولی متاسفانه😔 برخی از والدین💑 به بهانههای مختلف از زیر این مسئولیت شانه 🤷♂خالی میکنند و کمترین وقت⏰ را به تربیت🌱 فرزندانشان👫 اختصاص میدهند💫
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
#بخش_اول
سال ۱۳۵۹ بود که تلاشم برای رفتن به جبهه شروع شد، ماجرا به خوابی برمیگشت که در یکی از شبها دیدم. خواب زنی که به من میگفت چرا پسر من را یاری نمیکنی؟
پرسیده بودم پسرت کیست؟
گفت خمینی. تو که نمازخوان هستی و همیشه در محرم سیاه میپوشی و در اعیاد کوچه و خیابان تزئین میکنی الان هم باید کمک پسرم باشی. بعد از این خواب همان صبح برای ثبت نام جبهه به مسجد رفتم، ولی به علت پایین بودن سنم مانع ثبت نامم شدند. مایوس نشدم، به مسجد دیگری رفتم، اما باز هم نشد، از یکی از بچههای محل به نام «یدالله چراغ لو» که در روابط عمومی جنگهای نامنظم مشغول بود خواهش کردم مرا با خود به اهواز ببرد، با کلی خواهش و تمنا قبول کرد.....
ادامه دارد ...😊
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸
✅ #سبک_زندگی ☘
📌 #تربیت_فرزند 👶🏻
📌 #محسن_عباسی_ولدی
📌 #سری_کتاب_های_من_دیگر_ما 📖
📌 #جلد_اول_جوجه_های_رنگی🐥🐥
📌 #بخش_اول
💫من دیگر ما💫
امروزه مسائل اقتصادی محور زندگی بسیاری از انسان هاست👥 یعنی اقتصاد 💵بیشترین دغدغه 🤔و توجه را به خود اختصاص داده تا اندازهای که می توان گفت در نگاه برخی #خوشبختی و #بدبختی در گرو فقر و ثروت💰 است این نگاه موجب میشود والدین💑 مدیریت امور زندگی☘ را به پول💵 بدهند به صورت طبیعی🌱 پدر و مادری که بیشترین وقت ⏰خود را بیرون از خانه 🏠طی میکنند 🚶♂نمیتوانند وقت ⏰قابل توجهی را برای تربیت فرزندان👫 خود بگذارد💫
به زندگی☘ خود برگردید و ببینید 👁در طول روزچند دقیقه با فرزندانتان👫 صحبت می کنید🗣 البته گزاره های دستوری را جزو گفتگوی خود حساب نکنید❌
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
_ مصاحبه با همسر شهید مهدی باکری
قسمت اول
از ازدواج پدر و مادر مهدی ۶ فرزند متولد شده بود؛ علی، رضا، مهدی و حمید و دو خواهر. علی باکری مهندس شیمی از دانشگاه صنعتی شریف بود که از مبارزین مذهبی مجاهدین خلق پیش از تغییر ایدئولوژی شان بود، رضا که اکنون در قید حیات و مشغول کار آزاد است، حمید که برادر کوچک بود، اما یک سال پیش از مهدی در عملیات خیبر به شهادت رسید و مهدی باکری که مدتی شهردار ارومیه بود، اما با آغاز جنگ به جبهه رفت و هنگامی که فرماندهی لشکر عاشورای تبریز را بر عهده داشت در عملیات بدر سال ۶۲ به شهادت رسید.
نکته قابل تأمل در مورد شهدای باکری این است که علی رغم تقدیم سه پسر در راه اسلام، پیکر هیچ کدام به آغوش خانواده بر نگشت و هر سه گمنام و مفقود الجسد هستند.
من صفیه فرزند ابراهیم مدرس، مهر سال ۱۳۳۸ در ارومیه خانه پدریام متولد شدم. خانواده ما به جز من که فرزند دوم بودم سه دختر و یک پسر نیز داشت. منطقهای که ما زندگی میکردیم اغلب باغات انگور بود. کار کشاورزی انگور در شهریور و مهر به اوج خود میرسید. یعنی در این مدت باید با محصولات شیره انگور درست میکردند، کشمشها را خشک میکردند و کارهای از این دست که با انگور درست میشد.
اتفاقاً من در همان شلوغیهای کار به دنیا آمدم. بعد از مدتی که کار تمام میشود و پدر و مادرم بر میگردند شهر ارومیه خانهمان تازه یادشان میافتد کودکی دارند که برایش شناسنامه نگرفتهاند. اینگونه میشود که دی مراجعه کردند برای گرفتن شناسنامه. هنوز هم آن باغ و آن خانه هست. یک ویلای خیلی بزرگ قدیمی که هر دیوارش حدوداً ۷۰ سانت پهن است و به عمویم ارث رسید.
*تنها خانوادهای بودیم که بچهها هم با حجاب بودند
خانواده ما مذهبی ـ سنتی بودند و پدرم بسیار در رابطه با مسائل اسلامی، رعایت حجاب و نماز خواندن آدم جدیای بود. در خانواده پدری و مادری تنها خانوادهای بودیم که بچهها هم با حجاب بودند و نماز میخوانند و محرم و نامحرمی را رعایت میکردند.
با فرا رسیدن دوران مدرسه پدرم با شرایط موجود به سختی اجازه داد ثبت نام کنم. یکبار فکر میکنم ۴ آبان بود مراسم پیشاهنگی داشتیم. پدرم اصلا اجازه نمیداد ما در این مراسمات شرکت کنیم، چون باید حجابمان را بر میداشتیم، اما این بار برای رژه ما را بردند که نگذاشتیم پدرم بفهمد.
تا اول راهنمایی درس خواندم،، اما بعد از آن، چون برخی از دبیرها مرد بودند هر کاری کردم پدرم نگذاشت وارد دبیرستان شوم. به درس خواندن و مطالعه علاقه بسیاری داشتم. شروع کردم شبها در محضر پدرم قرآن خواندن و او غلط هایم را میگرفت.
*شبها با خواهرم قصه شب گوش میکردیم
قبل از انقلاب تلویزیون نداشتیم، اما رادیو چرا. چون هیچ سرگرمیای دیگری نبود. شبها موقع خواب رادیو را با خواهرم بین مان میگذاشتیم زیر پتو و داستان شب گوش میکردیم. به این دلیل زیر پتو میگذاشتیم که صدایش بقیه را اذیت نکند. برنامه دیگری هم بود که ترکی زبان بود نمایشنامه اجرا میکرد، آن را هم دوست داشتیم.
#مصاحبه #خانواده_شهید #همسر_شهید #شهید_مهدیباکری #بخش_اول
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝