eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
580 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
83 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم🌷 یک گروه جهادی و مردمی است که توسط خانم های تحصیلکرده و دغدغه مند اداره می شود ، مستند بودن محتوا ها و جلوگیری از تحریف اصل اساسی در این گروه است ارتباط‌ با‌ مدیر کانال👇🏻 @komeyl5484 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
#قصه_حماسه📝🇮🇷 🪖ماجرای زدن هواپیمای خودی در #والفجر۸ 💢فرمانده گفت: پاکیاری این چه مسخره بازی‌ای اس
📝🇮🇷 🪖ماجرای زدن هواپیمای خودی در تو بی‌شعوری؟ کدام ارتش دنیا از این رودخانه عبور می‌کند؟! ▫️رزمنده‌ها یک فرمانده تیپ عراقی ر ا به اسارت گرفته بودند. در بازجویی‌هایی که از او کرده بودند، گفته بود: من به فرمانده لشکر گفتم که احساس می‌کنم ایرانی‌ها حرکت‌های مشکوکی در اطراف آب انجام می‌دهند. ▫️فرمانده گفت: تو بی‌شعوری. اگر عقل نظامی داشتی، این حرف را نمی‌زدی. کدام ارتش دنیا هست که بتواند از این رودخانه عبور کند؟! امکان ندارد! ▫️ارتش صدام برای بازپس‌گیری فاو، با همه تجهیزات وارد عمل شد و پاتک‌های سنگینش را شروع کرد. بچه‌ها همچنان مقاومت می‌کردند. درگیری سختی روی جاده ام‌القصر درگرفت. ▫️ آنجا نقطه حساسی بود. عراقی‌ها روی این جاده خیلی فشار می‌آوردند؛ چون می‌ترسیدند ایران به نیروی دریایی عراق برسد. کل نیروی دریایی‌شان در ام‌القصر بود که از طریق خور عبدالله به دریا وصل می‌شد. همه تلاششان این بود که این جاده را ببندند. ▫️تعداد زیادی تانک تی ۷۲ روی جاده‌های منتهی به فاو آوردند که هلی‌کوپترهای ما آن‌ها را زدند. هلی‌کوپترهای کبرای ایران مدام وارد خاک عراق می‌شدند و از روی سر رزمنده‌ها در منطقه رد می‌شدند و بعد از مدتی برمی‌گشتند. دیدن آن‌ها در عمق مواضع دشمن، موجب تقویت روحیه نیروهایمان می‌شد. ▫️همان اول کار، تعداد زیادی از تانک‌های دشمن منهدم شدند. یکی از کارهای دیگری که هلی‌کوپترها انجام می‌دادند، پشتیبانی از عملیات بود. زخمی‌ها را از منطقه می‌بردند و از عقب، مهمات می‌آوردند. من هم بر این کارها نظارت می‌کردم. 📍ادامه دارد... 📚منبع:تاريخ شفاهی جنگ ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═════ ࿇ ═════╗ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ╚═════ ࿇ ═════╝  
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
#قصه_حماسه📝🇮🇷 🪖ماجرای زدن هواپیمای خودی در #والفجر۸ تو بی‌شعوری؟ کدام ارتش دنیا از این رودخانه عب
📝🇮🇷 🪖ماجرای زدن هواپیمای خودی در زدن هواپیمای عراقی ▫️آقای (حسین) علایی (فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه) من را خواست و پشت بی‌سیم گفت: پاکیاری، بچه‌های لشکر ۲۷ الآن پشت کارخانه نمک مستقرند. می‌گویند یک ناوچه عراقی هرروز حدود ساعت ۹، از سمت ام‌القصر خارج می‌شود و از خور عبدالله، نزدیک کارخانه می‌آید و با کاتیوشایی که رویش نصب‌شده، آتش سنگینی روی خطشان می‌ریزد و می‌رود. چه‌کار می‌توانی بکنی؟ ▫️گفتم: فردا صبح ان‌شاءالله می‌زنیمش. گفت: چطوری؟ تاوچه جنگی است! گفتم: هوانیروز، موشک ماوریک زیر هلیکوپتر بسته! تا شنید، خیلی خوشحال شد. موشک ماوریک مال جهاد خودکفایی نیروی هوایی بود. بردش حدود پنج کیلومتر بود و با قدرت انفجاری زیاد، در جنگ‌های هوایی استفاده می‌شد. ماوریک چشم الکترونیک داشت، یعنی روی هدف قفل می‌شد و تا نمی‌خورد، ول نمی‌کرد. ▫️صبح فردای آن روز، آماده شدیم. یک جیپ عراقی غنیمت گرفته بودیم. یک تویوتا وانت هم خودمان داشتیم. جیپ هوانیروز هم بود. آقای سلامی هم با ما آمد. با او به شیلتر (سوله‌ای آلومینیومی برای نگهداری موشک‌اندازها) عراقی‌ها رفتیم. ▫️آن‌ها کشتی‌هایی را که می‌خواستند وارد خور موسی و ماهشهر شوند، از همان‌جا می‌زدند. شیلتر با کارخانه نمک، سه چهار کیلومتر فاصله داشت. با بی‌سیم درخواست دوتا هلی‌کوپتر کبرا کردم و گفتم یکی‌اش به موشک ماوریک مجهز باشد. یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ هم به‌عنوان آمبولانس خواستم. می‌خواستم اگر برای هلیکوپترهای عمل‌کننده اتفاقی افتاد، آمبولانس حاضر باشد. ما رفتیم و برای هدایت هلیکوپترها در شیلتر مستقر شدیم. من هلیکوپترها را با بی‌سیم هدایت کردم تا به نزدیکی نقطه‌ای که ما در آن مستقر بودیم، رسیدند. گفتم هلیکوپتری که موشک دارد بنشیند و دو تای دیگر روی آسمان بچرخند. اگر آن‌ها روی زمین می‌نشستند، برای هواپیماهای دشمن که یکسره در آسمان فاو بودند و منطقه را رها نمی‌کردند، یک هدف ثابت می‌شدند و زدنشان راحت بود. ▫️خلبان هلیکوپتری که روی زمین نشست، پایین آمد و من نقشه را جلویش باز کردم و ماجرا را برایش گفتم. خلبان شجاعی بود. می‌گفتند در کردستان هم عملیات کرده. خیلی عجله داشت که سروقت ناوچه برود. مسیر بی‌خطر و امن رفت‌وبرگشت را به او گفتم و تأکید کردم که موقع برگشتن، با ارتفاع پایین برگردد. تا او با هلی‌کوپترش بلند شد، من و سلامی هم سریع خودمان را پشت کارخانه نمک رساندیم. تا آنجا حدود یک کیلومتر راه بود. 📍ادامه دارد... 📚منبع:سایت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،تاریخ شفاهی دفاع مقدس، ص۱۳۲. ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═════ ࿇ ═════╗ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ╚═════ ࿇ ═════╝
🪖🇮🇷 🔴 از نگاهی متفاوت 🔻تحرک واحدهای پشتیبانی در ساحل خودی 🔸️بسیاری از افراد که به انتظار نتیجه عمل غواص‌ها نشسته‌اند، با ارسال خبر موفقیت غواص‌ها از آن‌سوی اروند، عاشقانه در انجام وظایف محوله خویش می‌کوشند. مسئولین امور پشتیبانی به‌ محض ایجاد کوچک‌ترین نقص در عملیات، بلافاصله برای رفع آن اقدام می‌کنند. 🔸️آن‌ها در زمانی کوتاه، نیازمندی‌های نیروهای خط‌شکن را در قایق‌های مخصوص جای می‌دهند و منتظر دستور فرماندهان برای عبور از اروند هستند. قایق‌های مأمور انتقال رزمندگان گردان‌ها هریک در مسیری خاص، در عرض اروند در تردد هستند و به‌سرعت جابجایی ساحل به ساحل را انجام می‌دهند. 🔸️ساحل مملو از جمعیت و محل تلاش دسته‌جمعی رزمندگان شده است. در زمانی کوتاه، به تعداد قایق‌ها افزوده می‌شود. مهمات، غذا و امکانات دیگر فوراً با کمک افراد در قایق‌ها جای می‌گیرد. در آن‌سوی ساحل، مسئولین پشتیبانی به کمک نیروهای خود، محموله قایق‌ها را تخلیه می‌کنند و در فاصله کوتاهی، نیروهای درگیر در خط مقدم، از جنبه‌های گوناگون تدارک می‌شوند. دراین‌بین نیروهای یگان‌های ادوات و توپخانه خودی، مستقر در نخلستان، فعالانه تلاش می‌کنند تا راه را برای پیشروی رزمندگان اسلام هموار کنند. 🔸️یک‌لحظه صدای آتش توپ و خمپاره‌های خودی قطع نمی‌شود. جالب اینکه آن‌ها به دلیل پیشروی سریع و چشمگیر رزمندگان اسلام مجبورند؛ لحظه‌به‌لحظه، برد آتش خود را افزایش دهند و گلوله‌های فراوان را دورتر از محدوده عمل گردان‌ها و در عمق خاک دشمن فرو ریزند. 🔻تصرف کامل فاو 🔸️روز اول عملیات (۲۱/۱۱/۱۳۶۴) در حالی سپری می‌گردد که دشمن به دلیل غافلگیری طولانی و ناآگاهیش از اوضاع و نیز به دلیل ابری بودن آسمان، برای هرگونه عکس‌العمل زمینی و هوایی، مهلتی نمی‌یابد و حتی از سرمایه‌گذاری جدی برای به‌کارگیری نیروهای پیاده و تجهیزات آماده خود عاجز می‌ماند. 🔸️بعدازظهر این روز، دیگر برای کلیه فرماندهان عراقی حاضر در صحنه، این امر مسجل گشت که منطقه فاو کاملاً سقوط کرده و راهی برای بازپس‌گیری آن وجود ندارد، لذا یا به نحوی خود را تسلیم رزمندگان می‌کنند و یا برخی با وعده و وعیدهایی که از صدام یا فرماندهان عالی عراق توسط بی‌سیم می‌شنوند، به همراه وسایل مهم نظامی، منطقه را ترک می‌کنند. 📍پایان 📚منبع: سایت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═════ ࿇ ═════╗ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ╚═════ ࿇ ═════╝
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
#قصه_حماسه📝🇮🇷 🪖ماجرای زدن هواپیمای خودی در #والفجر۸ ◻زدن هواپیمای عراقی ▫️آقای (حسین) علایی (فرم
📝🇮🇷 🪖ماجرای زدن هواپیمای خودی در ◻براوو، براوو/ الله‌اکبر، الله‌اکبر ▫️به‌محض اینکه هلیکوپترمان از خط عبور کرد، خلبان توی بی‌سیم داد زد: یک‌چیز دارم می‌بینم. بزنم؟ من هم داد زدم: ببین ثابت است یا سیار. با چراغ‌های دریایی اشتباه نگرفته باشی! گفت: نه؛ حرکت دارد. گفتم: اگر حرکت می‌کند، سریع بزنش! ▫️موشک را زد و فریادش بلند شد که براوو! براوو! زدم! ناوچه را زدم و سه‌تکه‌اش کردم! گفتم براوو یعنی چه؟! بگو الله‌اکبر. خلبان با شوق‌وذوق پشت بی‌سیم فریاد زد: الله‌اکبر! الله‌اکبر! ▫️آن‌قدر خوشحال و هیجان‌زده بود که حواسش پرت شد و موقع برگشتن به خط خودی، ارتفاع گرفت. بچه‌ها که دیدند؛ یک هلیکوپتر دارد از طرف خاک عراق می‌آید، گمان کردند پرنده دشمن است و آن را به دوشکا بستند. ▫️آقای علایی تماس گرفت و گفت: پاکیاری این چه مسخره‌بازی است که درآورده‌ای؟! گفتم: چه مسخره‌بازی‌ای؟ گفت: چرا یک هواپیمای خودی را توی خور عبدالله زدید؟! گفتم: ما ناوچه دشمن را زده‌ایم. گفت: نه الآن گزارش رسیده که یک هواپیما ساقط‌شده. ▫️دیگر واقعاً اشکم درآمد. با خودم گفتم خدایا، این چه‌کاری بود که این دفعه به ما سپردند؟! یک هلیکوپتر که افتاد. یک هواپیمای خودمان را هم که زدیم. ▫️به‌شدت ناراحت بودم و رویم نمی‌شد به قرارگاه بروم. از ناراحتی بی‌سیم به کول، همین‌طور توی بیابان‌ها می‌گشتم. دوباره آقای علایی روی خط آمد و گفت: پاکیاری، حالا چرا نمی‌روی خلبان‌های هواپیما را که توی آب افتاده‌اند، نجات بدهی؟! ▫️دوباره گفتم: برادر، ما ناوچه دشمن را زده‌ایم! گفت: قبول نمی‌کنی، خودت برو نگاه کن، دوتا سر روی آب پیداست. بچه‌ها خودشان توی خط رفته‌اند و دیده‌اند خلبان‌ها روی آب شناورند! من آن موقع، در فاصله یک کیلومتری آنجا بودم. دوربینم را درآوردم و آنجا را نگاه کردم. دیدم راست می‌گوید. دو تا سیاهی مثل سر آدم در آنجا پیدا بود. ناراحتی‌ام بیشتر شد. ▫️سریع با خلبان هلی‌کوپتر ۲۱۴ تماس گرفتم. او را آوردم و دو تا سرسیاه را نشانش دادم و گفتم: برو آن‌ها را بیاور. او گفت: هلی‌کوپتر من مخصوص آب نیست و ممکن است توی آب بیفتم. بالاخره قبول کرد که بالای سر آن دو خلبان برود. رفت و زود برگشت. گفت: بابا این‌ها ایرانی نیستند! عراقی‌اند! ▫️ما یک جنگنده عراقی را زده بودیم! هلی‌کوپتر ما رفته بود ناوچه عراقی را بزند؛ اما ناوچه آمده بود و موشک‌هایش را زده بود و رفته بود. خلبان هلی‌کوپتر یک جسم متحرک دیده بود و موشکش را زده بود. موشک به هواپیمای جنگنده عراقی که با ارتفاع پایین از خور عبدالله به سمت فاو می‌رفت تا خطوط ما ر ا بمباران کند، خورده بود. ▫️این یک امداد غیبی بود که موشکی با برد پنج کیلومتر، یک جنگنده با سرعت هزار کیلومتر بر ساعت را بزند. خلبان عراقی بخت‌برگشته با سرعت زیاد رسیده بود و دقیقاً در برد موشک هلیکوپتر ما قرارگرفته بود. اگر موشک یک ثانیه زودتر یا دیرتر شلیک می‌شد، محال بود به هواپیمایی با این سرعت بخورد و منهدمش کند. 📍پایان 📚منبع:سایت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،تاریخ شفاهی دفاع مقدس، ص۱۳۲. ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═════ ࿇ ═════╗ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ╚═════ ࿇ ═════╝
همه اهل محل آمده بودند. نگاه ها خیره مانده بود به تابوتی که وسط بود و به دو دست بیرون از آن. حالت معنوی و روحانی عجیبی بین جمعیت ایجاد شده بود. یدالله برگشته بود با لباس غواصی بر تن و با پیکری بدون سر. قد بلندی داشت و بیست ساله بود. دو برادرش قبل از او شهید شده بودند.دو سه هفته آخر مانده به عملیات همرزمانش می دیدند که مدام در حال نوشتن مطالبی است.یک روز دل به دریا زدند و پرسیدند: _یدالله چی داری مینویسی؟ چند وقته هی این برگه ها را ولو میکنی و هی مینویسی و بهش اضافه میکنی؟ _ وصیت نامه ام را می نویسم. _یدالله ول کن این حرفا را.مگه تو آرزو نداری؟باید دوماد بشی. خودمون میاییم برات عروسی می گیریم. _عروسی من را جای دیگه ای می گیرن! یدالله وصیت نامه می نوشت.همان وصیت نامه ای که در آن نوشته بود: دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند من چیزی از دنیا با خودم نبردم! جنازه اش بی سر برگشت و دستهایش را بیرون از تابوت گذاشتند تا همه بدانند یدالله و یدالله ها چیزی از مال دنیا با خود نبردند و گذاشتند و گذشتند. ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
نتایج عملیات ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢فیلم شهید رسول کشاورز جانشین فرماندهی غواصان خط‌شکن لشکر۱۰ حضرت سیدالشهدا (ع) در حال توجیه عملیات روی ماکت است. ♦️ هر چه جنگ ایران و عراق، تداوم می‌یافت حفظ ابتکار عمل و اجرای عملیات‌های بزرگ، نقش تعیین‌کننده‌ای در حفظ موازنه سیاسی ـ نظامی جنگ داشت. دستیابی به برتری در موازنه نیز بستگی بسیار به عملیاتی داشت که طی آن به انهدام گسترده ارتش عراق و تصرف زمین‌های استراتژیک منجر شود. از این رو عملیات والفجر۸، برای تحقق استراتژی تنبیه متجاوز در بعد نظامی و به ویژه در بعد سیاسی اهمیت بسزایی داشت. ♦️در فیلم شهید رسول کشاورز جانشین فرماندهی غواصان خط‌شکن لشکر۱۰ حضرت سیدالشهدا(ع) در حال توجیه عملیات بر روی ماکت است. ♦️ شهید کشاورز به همراه فرمانده غواصان لشکر۱۰ برای آخرین هماهنگی به قرارگاه لشکر رفته بودند که در مسیر برگشت برای اعزام به مأموریت در اطراف خرمشهر با توجه به عجله برای رسیدن به غواصان، تاریکی شب و حرکت با چراغ خاموش و شلوغی مسیر با وسیله نقلیه‌ای که از روبرو میامده تصادف می‌کنند و شهید کشاورز به خاطر شدت برخورد بیهوش شده، از عملیات باز می‌ماند . این شهید سال بعد در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. 📝کتاب «آقا رسول» به قلم سرکار خانم لیلا رستم خانی نویسنده گروه پژوهشی فرهنگی خط مقدم روایاتی داستانی از زندگی شهید رسول کشاورز جانشین فرمانده گردان امام سجاد(ع) می باشد. ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═════ ࿇ ═════╗ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ╚═════ ࿇ ═════╝
با توجه به عدم موفقیت در چند عملیات اخیر، بازنگری در شرایط نبرد ضروری بود. این بازنگری و می‌بایست درباره انتخاب مناطق عملیاتی با ویژگی‌های متفاوت از مناطق گذشته، اتخاذ تاكتیك‌های جدید با رعایت چهارچوب و ساختار استراتژی نظامی كه مشتمل بر انجام عملیات‌های آفندی در جبهه جنوب بود، انجام شود. نتیجه طبیعی این فرآیند به زمان كافی برای درك واقعی شرایط و تغییر وضعیت حاكم بر صحنه نبرد نیاز داشت؛ لیكن كسب زمان لزوماً به مفهوم توقف دور عملیات‌ها و ایجاد ركود و سكون و واگذاری زمان به دشمن نبود. بنابراین، فرماندهان جنگ با كاهش سطح نبردها به نبردهای محدود و تغییر منطقه عمومی درگیری از جنوب به غرب و شمال غرب، سلسله عملیاتی را طراحی كردند كه اولین آن، عملیات والفجر 2 در منطقه غرب پیرانشهر بود. ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
45.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرح عملیات والفجر۲ مرحله اول عملیات ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رمز عملیات: یا الله یا الله یا الله اعلام رمز عملیات والفجر۲ توسط محمد جعفر اسدی فرمانده وقت تیپ ۳۳ المهدی (عج) ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
رزمندگان پیشمرگ کُرد مسلمان ۲۹ تیر ماه ۱۳۶۲ ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
✅ جبهه تمرچین و حاج‌عمران، نامی آشنا در ادبیات مقاومت ملت ایران در منطقه شمال‌غرب است که در غرب شهر پیرانشهر قرار دارد، در این جبهه مردان بزرگی همچون محمود کاوه، مصطفی ردانی‌پور و علیرضا موحددانش به وصال محبوب رسیدند. ✅ مرز تمرچین یکی از مسیرهای کاروانهای زیارتی کربلا در اربعین حسینی می باشد. imna.ir/x7rx3 ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝