eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
589 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
47 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 🦋 ┄┅═✾🍃🌸🍃✾═┅┄ 🌷 فرمانده ای داشت به نام می گفت اون موقعی که داشتیم می رفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و حاج حسین هم رفت پشت فرمون. 💨 به من گفت سید ابراهیم بیا جلو! گفتم بابا چند تا بزرگتر اونجا هستن من خوب نیست بیام جلو قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! منم رفتم جلو و از بزرگترا هم عذرخواهی کردم. 🔹 این داستان رو برای مصطفی تعریف کرد.👇 💗شهید بادپا می گفت: که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی ( اون عارفی که شهید حاج قاسم سلیمانی رو کنارش در کرمان دفن کردند) رفیق بودم. 🔘شهید محمدحسین یوسف ‌الهی در زمان جنگ بهم گفت برو سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه می نویسی و میاری! ✅ دو سه روز اول رو دقیق می نوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و نظامی داره. ولی یه موقع هایی هم از خستگی زیاد خواب می موندم و نمی رفتم و از رو شیطونی همون قبلی ها رو می نوشتم و پاکنویس می کردم! 🌙خلاصه سرماه که شد رفتم به شهید یوسف الهی نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! اونم یه نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش. دیدم دقیق زده توی خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو! ▪️می گفت: تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات و سابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد! ☁می گفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم اجازه شهادت داد و گفت توی این عملیات تو هم میای نگران نباش! 🔻 اینا همه رو داره توی ماشین به مصطفی می گه! می گفت حواستون خیلی جمع باشه کہ شهدا نظاره گر تمام اعمال ما هستن! 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
💫 💫 🌱 قرائت این بخش تقدیم به 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💫 💫 ⭕️ سلیمان علیه السلام کافر نشد ... 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
📆 💢رویداد‌های مهم در ۱۶ تیر • ولادت شهید منصور سیران حصاری (استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد، حصار شیر علی) (۱۳۳۶ ه.ش) • شهادت شهید حبیب‌الله اخوت (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید وحید محسنی اندارگلی (استان مازندران، شهرستان سوادکوه شمالی) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید حسین تاجیک خاوه (استان تهران، شهرستان ورامین) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید طمراس شریفی (استان فارس، شهرستان کازرون، شهر خشت) (۱۳۶۳ ه.ش) • شهادت شهید محمدحسین اصغری (استان مرکزی، شهرستان ساوه) (۱۳۶۳ ه.ش) • شهادت شهید جمشید نظری (استان گیلان، شهرستان فومن، روستای دزدک) (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید محمد الیاقی (استان خراسان جنوبی، روستای نوکند) ۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید مرتضی گرکانی (استان تهران، شهرستان شمیران) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین اجاقی (استان کرمانشاه، شهرستان کرمانشاه) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین اصغرنژاد (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید منوچهر شایسته‌نژاد (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۶ ه.ش) • شهادت شهید منصور بختیاری وفا (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید محمد باقر حسین پور صباغ (استان خراسان شمالی، شهرستان شیروان) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید محمود مولایی (استان آذربایجان غربی، شهرستان تکاب) (۱۳۶۷ ه.ش) • ولادت شهید مدافع حرم محمد تاج‌بخش (استان خوزستان، شهرستان گتوند) (۱۳۶۸ ه.ش) • شهادت شهید سجاد آباریان (استان کرمان، شهرستان جیرفت) (۱۳۹۵ ه.ش) • شهادت شهید عباس شهرکی مزرعه شیخ (استان خراسان رضوی، شهرستان زاوه) (۱۳۹۵ ه.ش) • شهادت شهید رضا ایرانی (استان خراسان شمالی، شهرستان مانه وسملقان، روستای لنگر) (۱۳۹۵ ه.ش) • شهادت شهید جواد ترقی‌اوغاز (استان خراسان شمالی، شهرستان شیروان، روستای اوغاز) (۱۳۹۵ ه.ش) • روز مالیات 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
🌱 🌸 امام رضا علیه السلام : هر که سپاس مردم نعمت دهنده را نگوید، سپاس خدای بزرگ را نگفته است. 📚بحار جلد ۷۱، صفحه ۴۴ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷....»
🦋 🦋 🌹 💢 آخرين نفري که از عمليات برمي‌گشت احمد بود. يک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره. حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتششان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت،برنگشت. گفتيم: «اگر شهيد مي‌شدي…؟» گفت: «اين بيت المال بود.» 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
یک روز رفتم واحد موتوری لشکر  و به مسؤولش که آقای اسماعیل کاخ بود، گفتم: یه راننده می‌خوام شجاع، نترس، نماز شب خون و خلاصه؛ عاشق شهادت! یعنی کپی بچّه‌های تخریب. داری؟ اسماعیل کاخ گفت: «من اتفاقاً یه دونه راننده دارم که همه‌ی این ویژگی‌ها رو داره.» خیلی خوشحال شدم. گفتم: زود بگو بیاد. رفت از داخل چادر اسکان یک بلندگوی دستی آورد و صدا زد: «آقای فلانی به دفتر موتوری.» داشتم لحظه شماری می‌کردم برای دیدن راننده.ای که به قول آقا اسماعیل تمام ویژگی‌های تخریب را داشت. خیلی طول نکشید. دیدم جوانی آمد با موهای بلند فری، یک دستمال یزدی دور گردنش بسته، یکی دور دستش. دگمه‌های یقه باز، آستین‌ها کوتاه. یک جفت دمپایی هم زیر پایش. لخ لخ کنان آمد جلو، رفت پیش اسماعیل کاخ. من اعتنایی نکردم. چون منتظر راننده‌ای بودم با آن ویژگی‌هایی که گفته بودم. دیدم حاج اسماعیل در حال پچ پچه کردن با این جوان است. مرا نشان می‌دهد و آهسته در گوشش چیزهایی می‌گوید. یک لحظه شک کردم. نکند راننده‌ی مورد نظرش همین باشد؟! صدایم کرد: «آقا مرتضی!» گفتم: بله. گفت: «بفرما. این‌هم راننده‌ای که می‌خواستی!» من به یک‌باره جا خوردم. خیال کردم شوخی می‌کند. چون به همه چیز می‌خورد الّا آن چیزهایی که من گفته بودم. اسماعیل را کشیدم کنار، یواشکی گفتم: اسماعیل! شوخیت گرفته؟» گفت: «نه والّا. این همونه که تو می‌خوای. تازه یه چیزی هم بالاتر. اصلاً نگران نباش. با خیال راحت برش دار و برو تا از دست ندادیش.» گفتم: آخه سر و وضعش اینو نشون نمی‌ده. گفت: «اتفاقاً برای این‌که ریا نشه عمداً سر و تیپش رو این‌طوری کرده.» گفتم: عجب! خیلی تحت تأثیر حرف اسماعیل قرار گرفتم. اگر این‌طور بود که او می‌گفت، پس عجب نیروی باحالی گیرم آمده بود! یک لندکروز نو تازه به ما داده بودند. سوئیچش را دادم به او و گفتم: بفرما. روشنش کن بریم گردان تخریب. نشست پشت فرمان. من هم نشستم کنار دستش. خلاصه رفتیم تخریب. مانده بودم سر و تیپ این بنده‌ی خدا را برای بچّه‌های تخریب چگونه توجیه کنم. علاوه بر این‌که رفتارهایش هم کمی سؤال برانگیز بود. توکل بر خدا کردم و اعتماد به حرف‌های اسماعیل. تصمیم گرفتم حساسیتی نشان ندهم. سه ماهی از این ماجرا گذشت. تا این‌که یک روز داشتیم باهم از کوشک می‌رفتیم اهواز. در جاده خرمشهر بودیم که برگشت به من گفت: « ❗️» گفتم: بله. گفت: «اگر یه چیزی به شما بگم، از تخریب بیرونم نمی‌کنی؟» تعجب کردم. با این حال بدون مقدمه گفتم: نه. برای چی بیرونت کنم؟ +گفت: «مردونه؟» -گفتم: مردونه. یه دفعه برگشت گفت: «برادر مرتضی، من بلد نیستم نماز بخونم!» شوکه شدم. سه ماه از سابقه‌اش در می.گذشت، تازه داشت می‌گفت من بلد نیستم نماز بخونم. باورم نشد. گفتم: شما که همیشه میای نمازخونه، صف نماز می‌ایستی! 😳 💢گفت: «میام. ولی این‌قدر خودمو مشغول می‌کنم تا آخرین صف برسه. هر کاری دیگران می‌کنن، منم می‌کنم. وقتی همه نماز می‌خونن، منم الکی لب‌هامو می‌جنبونم. هر وقت دولّا می‌شن، منم می‌شم. دستاشون رو می‌گیرین جلو صورتشون یه چیزایی می‌گن، منم می‌گیرم و لب تکون می‌دم، راستش هیچی بلد نیستم. متحیر ماندم. هم از خبری که می‌داد، هم از زرنگی‌اش. خیلی آدم زرنگ و باهوشی بود. رانندگی‌اش حرف نداشت. رد گم کنی‌اش از آن هم بهتر.من در این سه ماه متوجه نمازش نشده بودم..... ادامه دارد .....‌ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💫 💫 🌱 قرائت این بخش تقدیم به 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💫 💫 ⭕️ برنامه‌ای برای تکامل انسان ... 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💢روزشمار دفاع مقدس (۱۷ تیر) 📆 💢رویداد‌های مهم در ۱۷ تیر • ولادت شهید یعقوب شرافت (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۳۹ ه.ش) • ولادت شهید موسی تاجیک (استان کرمان، شهرستان فاریاب) (۱۳۴۲ ه.ش) • ولادت شهید نعمت‌الله کریمی (استان کرمان، شهرستان بافت) (۱۳۴۵ ه.ش) • شهادت شهید نعمت‌الله اسکندری نصرآباد (استان خراسان رضوی، شهرستان کاشمر) (۱۳۵۹ ه.ش) • شهادت شهید محمود واسعی هونجانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش) • شهادت شهید محمدعلی متشکر (استان خوزستان، شهرستان دزفول) (۱۳۶۰ ه.ش) • شهادت شهید محمد ابراهیم محمد زکی (استان قزوین، شهرستان تاکستان، روستای ساج) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید گلعلی صفی لو (استان زنجان، شهرستان زنجان) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید سیاوش زینلی بردر (استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید حجت حاجی‌زاده (استان گیلان، شهرستان سیاهکل، روستای گولک) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید رضا رشنویی (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۳ ه.ش) • شهادت شهید آیت‏‌الله «محمدمهدی ربانی املشی» عضو فقهای شورای نگهبان (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید مهدی بلوچ (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید علی‌اصغر کاردل (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید حسن نظری (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید مصطفی نوایی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید علی عاصمی‌فر (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید علی‌اصغر جهانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حمید سربی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید مجتبی فلاحی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید منوچهر عطائی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید علی انصاری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید ناصر رضیی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید سیدجمال قریشی (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۵ ه.ش) • به آتش کشیده شدن سفارت آمریکا در قطر توسط یک فلسطینی (۱۹۸۲ م) 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃 3⃣ 🔹دریا اگر آرام☁️ باشد ولی فانوس دریایی✨ روشن نباشد در صفحه🌑تاریک شب معلوم نیست ساحل را پیدا کنی.🌈 🔹درمیان تلاطم موج ها⛈ وقتی نگاهت به فانوس دریایی گره می خورد امید در چشمانت برق می زند🌞 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
📿 ❣ ❣ نتوان تـــ💖ــــو ای ی🕋 دلـــ❤️ــــهـا کردن که محال است دگر تـــــ❤️ــــو پیدا کردن 🌸🍃 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
یک پیش‌نماز داشتیم به‌نام دهباشتی. بچّه‌ی زابل بود. طلبه‌ای وارسته که بعد شهید شد. + گفتم: آقای دهباشتی، بین خودمون باشه. این بنده‌ی خدا نماز بلد نیست. یادش بده. هیچ‌کس هم نفهمه. - گفت: باشه. شروع کرد. راننده هم حسابی دل داد به آموزش. ول‌کن حاج آقا نبود. هر وقت کمترین فرصتی گیرش می‌آمد، می‌رفت سراغ حاج آقا. بین مأموریت‌ها اگر ده دقیقه وقت خالی بود، همان ده دقیقه را غنیمت می‌شمرد. قرآنش را برمی‌داشت و می‌رفت سروقت حاج آقا. یک روز حاج‌آقا دهباشتی آمد سراغم و گفت: «برادر مرتضی! این کیه فرستادی پیش من؟ پدر منو درآورد! 😩» +گفتم: چرا؟ مگه چی شده؟🤔 -گفت: «دیر اومده، زود هم می‌خواد بره! مثلاً میگم تو قنوت یه دونه صلوات بفرست، همین برای شروع کافیه. میگه نه. شما یه چیزی میگین طولانیه. همون رو یادم بده. هم‌زمان میخواد نماز یاد بگیره، قرآن یاد بگیره، دعا یاد بگیره.» +گفتم: حوصله کن. این باهوشه. زود یاد میگیره. به هر سختی بود، حاج آقا نماز را یادش داد. تازه خیال من راحت شده بود که یک‌بار دیگر با همان حالت آمد سراغم و گفت: «برادر مرتضی❗️» +گفتم: بله. -گفت: یه چیزی بگم از تخریب بیرونم نمی‌کنی؟» +گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم... 😰 دوباره قلبم لرزید. این دفعه چه چیزی را می‌خواهد اعتراف کند؟! +گفتم: ناراحت نمی‌شم. بفرما. -گفت: «راستیاتش من سیگاری هم هستم!» +با ناراحتی و تعجب گفتم: سیگار! 😨 -گفت: «شرمنده. من روزی دو پاکت سیگار میکشم.» 😔 +گفتم: بله؟ دو پاکت! چه‌جوری می‌کشی من اصلاّ نمی‌بینم؟ 😳 اصلاً باورم نشد. چون نه دهانش بوی سیگار می‌داد، نه کسی تا حالا گزارشی داده بود، +گفتم: کی؟ چه‌جوری؟ پس چرا بوی سیگار نمیدی؟ گفت: «شرمنده، می‌رم توی توالت میکشم. بعد آدامس میخورم تا بوش بره.» همان‌جا پاکت سیگارش را درآورد، داد به من و -گفت: «بفرما! این خبرو به شما دادم که بگم این کارو هم از امروز گذاشتم کنار. وقتی تصمیم گرفتم به شما بگم که تصمیم خودم برای ترک سیگار قطعی شده. من پاکت سیگار را مچاله کردم و انداختم دور. فکر او بدجوری درگیرم کرده بود. برای خودش پدیده‌ای بود این راننده‌ی استثنایی. خصلت‌هایش، تصمیماتش ... هر روز در حال رشد و شکوفایی بود. تابستان بود و هوا گرم..... 🌞 ادامه دارد .... 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💫 💫 🌱 قرائت این بخش تقدیم به 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💫 💫 ⭕️ تخریب و جلوگیری از ورود به مساجد ... 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
📆 💢رویداد‌های مهم در ۱۸ تیر • خروج میرزا کوچک خان جنگلی از رشت در پی فعالیت‌های کمونیستیِ برخی افراد در این شهر (۱۲۹۹) • شهادت شهید حنیف بهبودی (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید عبدالامیر شاکور (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۷ ه.ش) • واقعه کوی دانشگاه (۱۳۷۸ ه.ش) • شهادت شهید حجت‌الله دشتبانی (استان فارس، شهرستان فسا) (۱۳۹۸ ه.ش) • روز ادبیات کودک و نوجوان 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
🌱 🌸 امیرالمومنین علی علیه السلام : ای مالک وزیر خود را اصلاح کن زیرا اوست که تو را به بهشت یا جهنم می برد. 📚بحار جلد ۷۴ صفحه ۱۶۶ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
📿 💛 ذڪر پابوس شما از لب باران مے‌ریخٺ ابر هم زير قدم‌های شما جان مےريخٺ ☁️ هر چہ درد اسٺ به اميّد دوا آمده بود از کفِ دستِ دعای همه درمان میريخت 🤲🏻 🇮🇷 🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو دوره همزمان 🔸پیش از آشنایی: 💕چیکار کنم اونی که دلم میخواد بیاد؟ 💕چیکار کنم که حق انتخاب با من باشه؟ 💕چجوری جلسات خواستگاری رو مدیریت کنم که به نتیجه ی دلخواهم برسم؟ 🔸پس از آشنایی: 💕چطوری همسرم و دو تا خانواده ها رو عاشق خودم کنم؟ استاد: حاج آقا گمار ثبت نام تا تاریخ : 30 تیرماه تاریخ شروع دوره ها: 1 مرداد دوره به صورت آنلاین برگزار می شود، به همراه امکان پرسش و پاسخ تلفن تماس و واتساپ: 09027768666 ایتا: https://eitaa.com/shakhehnabaat99 بله: https://ble.ir/shakhehnabaat99 تلگرام: https://t.me/shakhehnabaat99 آیدی مسئول ثبت نام ؛ @shakhehnabaat99
🦋 🦋 🕊🌺 ۷۴ روز پنج شنبه 18 آبان 1374 به دنیا آمد و در پنج شنبه 21 آبان ماه 1394 و تنها 3 روز پس از قدم گذاشتن به سن 20 سالگی، در سوریه، جام شهادت را نوشید.🌹 مادر شهید سید مصطفی موسوی می‌گوید: تابستان امسال، بسیاری از عکس‌هایش را پاره کرد که علتش را زشت بودن آن‌ها می‌دانست😊❤️. ولی در واقع می‌خواست کمترین خاطره را برای ما به جا بگذارد. یکی از دوستانش گفت که به سختی توانسته چند عکس از او بیندازد💔 🇮🇷 🇮🇷 «...🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💫 💫 🌱 قرائت این بخش تقدیم به 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»
💫 💫 ⭕️ تلاوت شایسته قرآن ... 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..🇮🇷@frontlineIR🇮🇷...»