eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
589 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
70 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 شهر خون آزاد شد به‌مناسبت سالروز فتح خرمشهر @Farsna - Link ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
💢فتح خرمشهر؛ فتح خون «ننه مریم» چگونه در دفاع از خرمشهر «مادر شهر» لقب گرفت 🔶رزمنده‌ها «ننه مریم» را زینب زمان صدا می‌کردند و بعد از فوتش «مادر شهر» لقب گرفت؛ ننه مریم آخرین زنی است که با سقوط خرمشهر از شهر خارج شد و پس از آزادی نیز اولین نفری است که به شهر وارد شد. 🔶️ننه مریم تمام مدت در راه بیمارستان و قبرستان بود. تعریف می‌کرد «گاهی که کفن نداشتیم چادر سرم را کفن می‌کردم، آب که برای غسل نبود دبه دبه آب برای شستن شهدا پیدا می‌کردیم. دختری مادر شهیدش را برای کفن کرده آورده بود، پسری مادرش را آورده بود و چه صحنه‌های دردناکی خلق شد. بعضی از پیکر‌های زن‌ها در اثر شدت انفجار‌ها لباسی بر بدن نداشتند. از زنان شهیدی می‌گفت که به طرز وحشتناکی به شهادت رسیده بودند. پیکر شهیده‌‎ای که سر نداشت، مظلومیت شهیده دیگری که پس از یک روز از خاکسپاری وقتی برای دفن پیکر دیگری به قبرستان رفتند، قبرش را خالی از پیکر دیدند؛ چرا که در اثر آتش باران دشمن قبر شکافته شده و تکه‌های جسد توسط سگ‌های وحشی خورده شده بود.» ادامه مطلب در 👇 https://dnws.ir/590177 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
📖 کتاب 🔷 قسمت ۲۴ از زبان دوست و برادر شاهرخ وقتی بحث حاج آقا تهرانی به آخر رسید، حاج آقا داشت خیره خیره تو صورت شاهرخ نگاه میکرد، بعد گفت: آقا شاهرخ من شما را که می بینم یاد مرحوم طیب می افتم🥲. بعد ادامه داد: طیب در روزگار خودش گنده لاتی بود🥸، مدتی هم وابسته به دربار حتی یکبار زده بود تو گوش رئیس پلیس تهران ولی کاری باهاش نداشتند😬. همین آقای طیب را بعد از پانزده خرداد گرفتند و گفتند: شرط آزادی تو اینه که به خمینی دشنام بدی😐. بعد هم بگی که من از او پول گرفتم تا مردم را به خیابان ها بریزم😏 اما او عاشق امام حسین علیه السلام و آزادمرد بود، قبول نکرد. گفت من تا حالا خمینی را ندیده ام دروغ نمیگم😒. توی همین تهران هم طبیب رو به رگبار بستند بعد ادامه داد: طیب این درس عاشورا را خوب یاد گرفته بود که: مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است✌️. 📍ادامه دارد... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍📚 یار مهربان تقدیم میکند😁👇 📖کتاب :" کوچه باغ انار" 🖋نویسنده : حمید رضا بشیری فراز 🖨ناشر چاپی : انتشارات روایت فتح 📆سال انتشار : ۱۳۹۹ چکیده معرفی این کتاب زیبا😊👇 حمیدرضا بشیری، کتاب «کوچه‌ باغ انار! به ماندنم عادت نکن» را با قلمی ادبی داستانی نگاشته است✍ تا راوی زندگی شهید مدافع‌حرم، سید احسان میرسیار باشد❤️. خاطرات این اثر که اسناد آن به رسم امانت🔑،در انتشارات روایت‌فتح محفوظ گشته📦، از زبان سیده فاطمه میرکریم‌پور (همسر شهید) شنیده شده و پس از قرار گرفتن در قالبی بسیار متفاوت از آثار مشابه در حوزه ایثار و شهادت، در 25فصل به رشته تحریر در آمده‌است و با اسناد و تصاویری در انتهای کتاب همراه گشته‌است🌸. 📖برشی از کتاب تقدیم نگاه مهربان شما:👇 به صورتم دست می‌کشم. احساس می‌کنم پیر شده‌ام🧑‍🦳. به سمت آینه می‌روم و گره روسری‌ام را باز می‌کنم تا تعدادمو‌های سفیدم را بشمارم که یکی پس از دیگری در نبود احسان روی سرم سبز شده‌اند😪.گره روسری را باز می‌کنم. آیینه سرش را پایین می‌اندازد و لامپ، چشمش را می‌بندد. گره روسری را سر جایش محکم می‌کنم. این کاغذ🗒، این قلم✍، این خطوط و این کلمات و جملات هم شاید نا محرم‌اند و نباید چیزی از موهای سپید سادات خانم بدانند⭐️.)) 📚منبع: سایت مفدا ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝