eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
588 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
70 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @ghayeb_313 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت الله حیدری ساسانی🌹 نام پدر: فتح‌الله نام مادر: صدیقه تاریخ تولد:۱۳۴۸ تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۱/۶ محل شهادت: سد دربندی خان گردان حضرت زینب سلام الله علیها محل مزار: کرج، امام‌زاده محمد 🌸خواب مادر شهید حجت‌الله حیدری ساسانی یک روز من خیلی بی‌تابی می‌کردم و گریه و زاری. درحالی‌که گریه می‌کردم خوابم برد. در خواب دیدم که بدو بدو از مزار شهدا حجت می‌آید ولی مزار شهدا همه پر از آب است. وقتی به من رسید گفتم چرا اینجا خیس و پر از آب است؟ برگشت به من گفت: به خاطر گریه‌های شماست از تو خواهش می‌کنم گریه و ناراحتی نکن که جای من خیس می‌شود. 📚منبع : گنجینه شهدای لشگر۱۰سید الشهداء (ع)🇮🇷 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷 خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═════ ࿇ ═════╗ 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷 ╚═════ ࿇ ═════╝
°•╼﷽╾•° 📖 کتاب 🔷 قسمت ۱۱۷ 🌀چند روزی از شهادت شاهرخ گذشت جلوی در مقر ایستاده بودم یک خودرو نظامی جلوی در ایستاد و یک پیرزن پیاده شد راننده که از بچه‌های سپاه بود گفت این مادر از تهران اومده قبلاً هم ساکن آبادان بوده میگه پسرم تو گروه فداییان اسلامه ببین می‌تونی کمکش کنی؟! 💢جلو رفتم با ادب سلام کردم و گفتم من همه بچه‌ها را می‌شناسم اسم پسرت چیه تا صداش کنم؟! پیرزن خوشحال شد و گفت می‌تونی شاهرخ ضرغام رو صدا کنی؟! سرم یک دفعه داغ شد نمی‌دانستم چه بگویم آوردمش داخل و گفتم فعلاً بنشینید اینجا رفته جلو هنوز برنگشته. 🌀 عصر بود که برادر کیانپور (برادر شاهرخ که از اعضای گروه بود و چند روز قبل مجروح شده بود) از بیمارستان مرخص شد و به سراغ مادرش آمد یک روز آنجا بودند بعد هم مادرش را با خودش به تهران برد. 💢قبل از رفتن مادرش می‌گفت چند روز پیش خیلی نگران شاهرخ بودم همان شب خواب دیدم که در بیابانی نشستم و گریه می‌کنم یک دفعه شاهرخ آمد با ادب دستم را گرفت و گفت مادر چرا نشستی پاشو بریم، گفتم پسرم کجایی نمیگی این مادر پیر دلش برا پسرش تنگ میشه شاهرخ مرا کنار یک رودخانه زیبا و بزرگ برد و گفت همین جا بنشین. 🌀 بعد به سمت یک سنگر و خاکریز رفت از پشت خاکریز دو سید نورانی به استقبالش آمدند شاهرخ با خوشحالی به سمت آنها رفت می‌گفت و می‌خندید بعد هم در حالی که دستش در دستان آنها بود گفت ما در من رفتم منتظر من نباش خداحافظ و بعد به آسمان رفت. 📍ادامه دارد... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها به یک جوان فلسطینی ام بده! با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد! ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
audio1000009501(2).mp3
9.05M
🎧کتاب صوتی " گلستان یازدهم" ‼️خاطرات زهرا پناهی روا همسر سردار شهید علی چیت سازیان 🖋نویسنده: بهناز ضرابی زاده 📖قسمت: ۴۸ ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑آیت الله جاودان: برای آزادی مردم ۱۰ هزار "امن یجیب" بخوانید. سهم شما ۱٠ مرتبه!
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
۵۷ از مصحف شریف🌱 💠 سوره مبارکه بقره ✅ ثواب تلاوت امروز به نیابت از بزرگوار الماس چگینی ✨ هدیه به امام زمان (عج) 💚 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
یک گروه سایبری وابسته به جبهه مقاومت به مکاتبه بسیار مهمی میان هوکنسون فرمانده گارد ملی با یکی از فرماندهان ارشد این سازمان، دست یافته است که واقعیت مهمی از داخل ارگان‌های نظامی آمریکا افشا می‌کند. این مکاتبه از یکی از سیستم‌های ارسال پیام داخلی گارد ملی به دست آمده است. در مکاتبه‌ای اداری میان فرمانده گارد ملی آمریکا با یکی از فرماندهان ارشد این گارد به تاریخ 13 اکتبر (21 مهر)، وی خطاب به او می‌نویسد که "یهودی‌ستیزی میان سربازان {آمریکائی} رو به افزایش است و {بسیاری از آنها} آشکارا اعلام می‌کنند که علیه اسرائیل هستند و تمایلی ندارند جانشان را فدای آنها {اسرائیلی‌ها} کنند". در تسنیم بیشتر بخوانید ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
💠 تعـویض مـوڪت فرسوده اتاقش را ڪه مبلـغ ناچیزے میشد، نپذیرفت گفت: مـن چگونه نخسـت وزیــری باشم ڪه روے مـوڪت با ڪفش راه بروم امـا باشند مردمی محـروم ڪه چیزے نداشته باشند روے آن بخوابند 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
📖 مربع های قرمز ✍🏻 به قلم: زینب عرفانیان 🖨️ انتشارات: شهید کاظمی 🔰 خاطرات حاج حسین یکتا 💎 حاج حسین دوستانی دارد که در طول عملیات‌های مختلف شهید می‌شوند و هربار از سجایای اخلاقی آن‌ها سخن می‌گوید و حسرت از دست دادن آن‌ها و جاماندن خود از قافله دوستان شهیدش را بازگو می‌کند 👌 این کتاب علاوه بر این که آیینه فعالیت های شخصی او و منش خانواده ای است که وی را در دامان خود پروراند و راهی این مسیر کرد، شرح درخشانی از رشادت ها و مظلومیت ها و غربت هم رزمان او نیز هست . ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
☑️پیکر ۲۲ شهید از شلمچه وارد کشور می‌شود 🔸فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیرو‌های مسلح: پیکر پاک ۲۲ شهید تازه تفحص شده هشت سال دفاع مقدس فردا از طریق مرز شلمچه وارد کشور می شود. 🔸پیکر شهدا به تازگی از مناطق عملیاتی فکه، مجنون، شرق دجله و شلمچه عراق تفحص شده است. https://dnws.ir/623295 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
°•╼﷽╾•° 📖 کتاب 🔷 قسمت ۱۱۸ ⭕️سال بعد وقتی محاصره آبادان از بین رفت دوباره این مادر به منطقه ذوالفقاری آمد قرار شد محل شهادت شاهرخ را به او نشان دهیم من به همراه چند نفر دیگر به محل حمله ۱۶ آذر رفتیم داخل جاده خاکی به دنبال نفربر سوخته بودم. ❇️ قبل از اینکه من چیزی بگویم مادرش سنگری را نشان داد و گفت پسرم اینجا شهید شده درسته؟ با تعجب جلو رفتم و در پشت سنگر نفربر را پیدا کردم گفتم بله شما از کجا می‌دونستید؟! ⭕️همینطور که به سنگر خیره شده بود گفت من همین جا را در خواب دیدم آن دو جوان نورانی همین جا به استقبالش آمدند بعد ادامه داد باور کنید بارها او را دیده‌ام اصلاً احساس نمی‌کنم که شهید شده مرتب به من سر می‌زند هیچ وقت من را تنها نمی‌گذارد. ❇️ مدتی بعد به همراه بچه‌های گروه پیگیری کردیم و خانه‌ای مناسب در شمال تهران برای این مادر و خانواده‌اش مهیا کردیم و تحویل دادیم روز بعد مادر شاهرخ کلید و سند خانه را پس فرستاد. ⭕️ با تعجب به منزلشان رفتم و از علت این کار سوال کردم خانم عبداللهی خیلی با آرامش گفت شاهرخ به این کار راضی نیست میگه من به خاطر این چیزها جبهه نرفتم ما هم همین خانه برامون بسه سال‌ها بعد از جنگ هم به دیدن این مادر رفتیم می‌گفت اصلاً احساس دوری پسرش را نمی‌کند می‌گفت مرتب به من سر می‌زند. ❇️ پسرش هم می‌گفت مادرم را بارها دیده‌ام بعد از نماز سر سجاده می‌نشیند و بسیار عادی با پسرش حرف می‌زند انگار شاهرخ در مقابلش نشسته خیلی عادی سلام و احوالپرسی می‌کند. 📍ادامه دارد... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝