eitaa logo
♡︎شهید محسن حججی♡︎
123 دنبال‌کننده
1هزار عکس
529 ویدیو
1 فایل
بِـسـم ربّ الشـُهـداء «آسمان فرصت پرواز بلنداست ولی، قصه این است چه اندازه کبوترباشی» • #ولادت:1370/4/21💓 #شهادت:1396/5/18💔 • #ڪپے‌باذڪر‌صلواتـــــــ📿 ✨اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّكَ اَلْفَرَج✨ • «زیر نظــر خانواده ی شهید♡» • مدیر کانال ☜ @Dbjdhmjcvk
مشاهده در ایتا
دانلود
. سپاه پاسداران یعنی ملت ایران ، اقدام پارلمان تروریستی اروپا از سر استیصال و تلافی شکست مفتضحانه در جنگ ترکیبی سه ماهه علیه ملت ایران است. 👆باتغییر پروفایل خود به پویش من هم یک سپاهی ام بپیوندید. 🇮🇷 ✌️ 🦋@fsetgct🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر یجایی برامون تعریف کردن که آقا محسن فقط قبل رفتنشون نبود که میان و پای و مادر رو می‌بوسند... ایشون در طول زندگیشون احترام زیادی به پدر و مادر میگذاشتن و ما لحظه‌ای از دستش ناراحت یا ناراضی نبودیم...💔 مادر شهیـد میگفتن فک میکنم همین بود که باعث شد اینطوری عاقبت به خیر بشه...🌷🇮🇷 پ.ن⬅️بنظرتون ما چقدر پدر مادر هامون از دستمون راضی هستن؟؟؟ 🦋@fsetgct🦋
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. •پسر یعنی پشت بابا... •پسر یعنی قلبت بشکنه اما دم نزنی... 🦋@fsetgct🦋
خاطرات 🌻 راوے: محمد ناصحے دوست شہید من بیشتر در ستاد تدوین بودم؛ بیرون از لشکر در مناطق مسکونی. گاهی برای پیگیری کارها می‌آمدم داخل لشکر‌. محسن از در پادگان پیاده می‌رفت سمت زرهی؛ ولی من با ماشین داخل پادگان تردد میکردم. یک روز صبح زیر باران جلویش ترمز زدم که سوار شود. گفت : «می‌خوام ورزش کنم.» فردایش باز بوق زدم که بپر بالا. گفت : «می‌خوام ورزش کنم.» دفعه بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت : «ممد ناصحی! این ماشین ماله بیت الماله، تو داری باهاش می‌ری موظفی. اگه می‌خواستن، برای منم ماشین می‌ذاشتن.» - این ماشین ماله رده‌ست ، ما که نمی‌خوایم بریم بیرون. - آدم تو همین چیزای خُرد مدیون می‌شه. خوب شدن از همین جاهاست که اگه رعایت نکنی هرچی هم زور بزنی آدم نمی‌شی! سرش را از پنجره دزدید. - آدم با این کارا صم بکم عمی می‌شه . - یعنی چی؟! - یعنی خدا به دهن و گوشِت مهر می‌زنه و دیگه به راه راست هدایت نمی‌شی. تلاش هم می‌کنی، اما نمی‌شه. ‌ 🪴 ♥️ ‌
پنجره فولاد تو، جاده ابریشمى است براى ذهن خستگان، تا به تو پیوند خورند....
•[🌹🌱]• تـــو همـان شھیـد شاهـدِ تمـام بۍقـرارۍ هـایۍ…! 💫 ♥️
•[🌹🌱]• بـه نگاهـــــی امـدادم کـــــن مـن خرابـــم آبــادم کـــــن.. :) 🕊 ♥️
❤️ ●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم‌» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم. ●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم. ✍راوی: همسرشهیدحججی
سفر پاییز هم کم کم به اتمام میرسد! برای آمدنت برگ ها را دانه دانه شمردم … خدانگهدار پاییز دلتنگی… و حالا نوبت دانه دانه ی باران ها و برف هاست؟! 🍁
جـــᰔــآنم گرفت ، حَســـــرت ديــــ✤ـدٰار دیگرشْ...! بٰا مـــٰــا هر آنچه یـــ𑁍ٰــار نڪرد، اِنتـــــظٰار ڪَرد....💔!