فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #کلیپ_تصویری
🔶 در شب خواستگاری چه کارهایی را باید انجام دهیم؟
#ازدواج
#شب_خواستگاری
#مدیریت
#فضای_عقلانیت
#مطالعه
🆔 @fsotoodehm
1401-01-24(tarashion).mp3
12.63M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_تراشیون
📚 موضوع: #هنر_بهتر_زیستن
( تلاش در جهت بهبود روابط خانواده )
🔹 قسمت پنجاه و دوم
🗓 چهارشنبه بیست و چهارم فروردین ماه ۱۴۰۱
#خانواده
#مهارتهای_زندگی
🆔 @fsotoodehm
#معرفی_بازی
👈 ویژه کودکان
✅ خمیر بازی
🔻 اگرچه خمیر جای گل را نمیگیرد؛ اما به جهت انعطاف پذیری، میتواند بازی سرگرم کننده ای برای کودک باشد. ساختن شکل های مختلف با خمیر برای کودک جذابیت خاصی دارد.
🔸 در کنار خمیر بازی وسایل دیگری هم میتوان گذاشت تا قدرت شکل سازی کودک بیشتر شود؛ مثلاً سنگ ها و دگمه های کوچک، خلال دندان، حبوبات و ...
📚 برگرفته شده از #کتاب بازی، بازوی تربیت
#بازی
#کودک
#خمیر_بازی
🆔 @fsotoodehm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد نور مبارک دلتون شاد لبتون خندون❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@fsotoodehm🔆
موضوع بحث: 14 داستان و حکایت از اثار شوم گناه 7
داستان دوازدهم خداستارالعيوبه ولي امان از بي حياء
حضرت اميرالمومنين (ع )فرمود هيچ بنده خدائي نيست مگر آنکه چهل پوشش از خدا بر
اوست ) تا کي ؟ ( تا آنگاه که گناه کبيره از او صادر شود وقتيکه مرتکب معصيت بزرگ شد
پوششها باز ميشود.ملائکه عرض کنند خدایا ما هميشه با او هستيم این بنده را پرده
برداشتي وحي شود به ملائکه که با بالهاي خود او را بپوشانيد پس ملائکه او را بپوشانند پس
کسيکه معصيتي را بجا آورد تا آنجا که مردم او را مدح کنند بر آن معصيت، ملائکه عرض
کنند خدایا این بنده هيچ معصيتي را فرو گذار نميکند ما شرم ميکنيم از آنچه ميکند وحي
ميشود بملائکه که بالهاي خود را از او بردارید.
#ماه_رمضان1401
@fsotoodehm🌸
✅💠سنت پدری
روز دوازدهم ماه رمضان بود؛ مهری خانم سر سجاده نشسته بود و داشت تعقیبات نماز میخواند؛ چشمش به قاب عکس آقا رسول همسرِمرحومش افتاد و گفت:"کاش جور بشه امسال هم بتونم مثل شما شب نیمه ماه رمضون جشن بگیرم برای امام حسن. چقدر جات خالیه آقا رسول!"
صدای زنگ تلفن مهری خانم را به خودش آورد مهدی پسرش بود؛ مهری خانم آهی کشید و گفت:مهدی مادر یادته سالهای پیش این موقع خونه شلوغ و پر جنب و جوش بود ولی امسال....
مهدی گفت:مامان جون امسال که نمی تونم ولی ان شاالله سال دیگه این موقع با کمک داداش مهران کاری می کنیم که خونه مثل سالهای قبل بشه، خوبه؟
مهری خانم خندید و گفت :خدا خیرت بده مادر؛میدونم تازگی فهیمه رو فرستادی خونه بخت و نمیتونی ولی دلم میخواست خودم یه جشن میگرفتم.
مهدی گفت:آخه چطوری مادر؟! با کدوم پول! راستش الان با مهران تلفنی صحبت میکردم اونم ناراحت بود که دستش خالیه و نمیشه امسال جشن نیمه ماه را بگیریم. "
مهری خانم که دیگه از برگزاری جشن نا امید شده بود؛ برای خرید نان از خانه بیرون رفت چند قدمی نرفته بود که آقای تقریبا مسنی ،برگه آدرس به دست، به سمتش آمد و گفت:منزل آقا رسول کریمی را میدونید کجاست؟پلاک21؟
_ُ"بله، با ایشون چی کار دارید؟"
_"میشه آدرس را بگید؟"
_چند ماهیه از دنیا رفتند؛ من همسرشون هستم"
" خدا رحمت شون کنه آدم خوبی بود غرض از مزاحمت اینه که اومدم بدهیم را به ایشون بِدم؛ آخه ایشون چند سال پیش که میخواستم پسرم را داماد کنم بهم لطف کرد و مقداری پول بهم قرض داد "
و تعدادی تراول صدتومانی را داد به مهری خانم و تشکر کرد و رفت.
مهری خانم سریع برگشت خانه و با خوشحالی با مهدی و مهران تماس گرفت و به آنهاگفت:" امام حسن بالاخره پول جشن را جور کردند"
و آنها هم خوشحال از اینکه سنت پدر را امسال هم اجرا میکنند؛ برای برگزار کردن جشن آماده شدند
خانه آقا رسول امسال هم پر از جنب و جوش شد به یاد امام حسن مجتبی.
✍️ به قلم: مرضیه رمضان قاسم
#داستانک
#رمضان_1401
@taaghcheh