از نظر روحی نیاز دارم برم کافه موهیتو خیلیی سرد بخورم و فقط عکس بگیرم و حرف بزنم یا نقاشی بکشم :"))

دقیقا همینجوری خالی تحویل کافه بدیم :")

ایندفعه فقط مشهد ، بجنورد 🤏 اینقدره دیگه نمیخوام

یه هم خوابگاهی داشتم ترم ۲ هر وقت که غذای خوشمزه میپختیم، لباس خوب میپوشیدیم، کنار هم میخندیدیم، کارهای نقاشی دانشگاه رو انجام می‌دادیم ، می‌گفت فاطمه زندگی میکنی ها ، زندگی ! :")) با لهجه غلیظ ترکی :")

این اصطلاحش برای ما موند ، هر وقت خوش میگذره میگیم داریم زندگی می‌کنیم:"))

ببینید چی پیدا کردم😂🥲

این جزو اولین نقاشیام تو اولین اسکچ بوکمه

از کیفیت عکس هم فک کنم مشخصه

چقدر دوسش داشتم :")

اونموقع دوست داشتم خیلی شبیه بشه.

و بالاخره 🤌🥲