هدایت شده از Missmotomedi
متن موزیک دامنکشان
سلام ماه بلند مغرور
ببین مرا بیقرار کردی
تمام داراییام دلم بود
که پای آن هم قمار کردی
میروی تو دامن کشان
دل بریدی اما بدان
میکشد مرا بیگمان
حرف این و آن
بهانه دست تو دادم
ای دل ای دل
اسیر رفته از یادم
ای دل ای دل
من از نفس میافتادم...
ولی...
تو را ادامه میدادم...
بگو چرا نشد به فریادم
برسی
غم تو را به دل دارم
نیامدی به دیدارم
دلی نمانده بسپارم
به کسی
اگر بدانی چه کرده با من
شکنجهی آن دو چشم روشن
اگر چه عاشق همیشه تنهاست
ولی چرا تو؟
ولی چرا من؟!
بیخبر شو از حال من
بعد از این به من سر نزن
جای من خودت دل بکن
بیخیال من
میروی تو دامن کشان
دل بریدی اما بدان
میکشد مرا بی گمان
حرف این و آن
بهانه دست تو دادم
ای دل ای دل
اسیر رفته از یادم
ای دل ای دل
من از نفس میافتادم...
ولی...
تو را ادامه می دادم...
بگو چرا نشد به فریادم
برسی
غم تو را به دل دارم
نیامدی به دیدارم
دلی نمانده بسپارم
به کسی
متن آهنگ صبح غدیر
تا صورت و پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
بی سنگ ترازوی علی سود، زیان است
زلفش شب قدر است و رخش صبح غدیر است
چون اسم علی آمده این قافیه شیر است
اسدالله علی ید الله علی یا مولا علی یا مولا
یا مولا علی
روح الرحمن، علی جانم
علّم الانسان، علی جانم
قمر نورانی پیغمبر فاتح خیبر
عشق بی پایان، علی جانم
کاتب قرآن، علی جانم
به دل من باشد هوای تو ساقی کوثر
در سایه ی او هیچکسی کافر دین نیست
اصلا تو بگو چیست اگر عشق همین نیست
والله که نزدیکتر از او به یقین نیست
در دین علی پینه فقط روی جبین نیست
آن شاه که عمری به یتیمان پدری کرد
در ملک سلیمانی خود کارگری کرد
قبل الخْلقِ حيدر
واسألْ عالَم الذر
لولاهْ لما قد خلق اللهُ نبيّا
ما كانَ نبياً
بل كان وصياً
يحوي خُلُقاً مُصطفوياً نبويّا
كُلُّ رسولٍ / بوَلاهُ
قَرّ مُحِباً / و تَلاهُ
صارَ علياً / بعُلاهُ
صار وليّا
سيفُ مُحمّد / و فِداهُ
صوتُ مُحمّد / وصداهُ
نورُ مُحمّد / و مَداهُ
نَفْسُ مُحمّد
متن آهنگ طبیب
نه تار موی فرهادم
نه خاک پای مجنونم
ولی این عشق خوشرنگو
به چشمای تو مدیونم
نه صدرا و نه فارابی
نه سینا و نه غزالی
نه افلاطون نه سقراطم
تمومِ فلسفهم اینه
که بدجوری هواخواتم
چه دریایی چه طوفانی
عجب زلف پریشانی
بلای جان عشاقی
الا یا ایها الساقی
هزاران ابنسینا هم به درد من گرفتارن
طبیبای همه عالم به عاشقها بدهکارن
نه خیامم نه عطارم برایت، واژه کم دارم
به جایش جان خود بگذار، که در پای تو بگذارم
نه حلاج اناالحقگو نه مولانای شورانگیز
تو رو دارم به جای شمس تو رو ماه خیالانگیز
چه دریایی چه طوفانی
عجب زلف پریشانی
بلای جان عشاقی
الا یا ایها الساقی
هزاران ابنسینا هم به درد من گرفتارن
طبیبای همه عالم به عاشقها بدهکارن