#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم #استاد_فلاح ☑️ یادداشت شماره 0️⃣2️⃣ ⚪️ #مقاله_پنجم #پیدایش_کثرت_در_ادراکات 1️⃣ نکته ای کلی 🔺این را توجه داشته باشیم که مادر فلسفه اسلامی عرفان است، کر و فر هایی که صدرا می کند بدون این که این را رد بدهیم برویم عرفان، این را بدانیم که فلسفه یک بار جلوی عرفان سپر انداخه است. نخبگان و یکی بزن های ما سپر انداختند. ما الان در این دوران هستیم. در دوره ای هستیم که فلسفه کامل پیاده شد. فلسفه است و هنوز هم فاصله خودش را نگه داشته است و این فاصله می ماند، تا عقل در میان است فلسفه هست و عرفان نمی شود؛ ولی بالاخره ما الان در این مقطع هستیم، یعنی تقریبا فتح کامل فلسفه. 🔺لذا مثل داداش کوچک ها که روی حساب داداش بزرگ ها دعوا راه می اندازند، فلسفه هم بعضی جاها به پشتوانه عرفان دعوا راه می اندازد. 🔺خیلی از بحث های عجیب و غریب در فلسفه یا ترجمه مستقیم مباحث عرفانی است یا مبتنی بر آن ها است. 🔺ولی واقعا فلسفه است، روند خودش را از ارسطویی بودن تا نزدیک به عرفان شدن را دارد، اقتدارات تعقل را با خودش دارد و واقعا فلسفه است. 2️⃣ مهم بودن این مقاله 🔺این مقاله مقاله ی مهمی است. این را هر طوری توانستید اهمیت بدهید. از اینجا دیگر بحث های خودمان است. 🔺تقریرها نو است و ناظر به درد های جدید است، حرف های خودمان را دارد می زند؛ مثال خوبی است که یک آدمی که کلا در تراث است چطور می آید یک بحثی را مطرح می کند و مشکلاتی را حل می کند. 🔺اصول فلسفه جایگاه تاریخی ویژه ای دارد، یک نیزه ای در چشم کمونیست بود، بچه حزب اللهی ها به هر بدبختی بود اصول فلسفه می خواندند و تدریس می کردند و در زندان تدریسش می کردند، حس می کردند که این کتاب سلاح شان است. لذا از این جهت قابل روایت است. (بعید می دانم کار نشده باشد) 3️⃣ اهمیت بحث علم در باب علم؛ از نگاه اندیشه ای که تغذیه کننده ی فلسفه است، اساسا هستی علم است، ما سوی الله علم است. من شک می کنم پس هستم چه کار ابلهانه ای است، خودت هستی دیگر! این یک واقعیتی است که من بروزم را بهتر از خودم می فهمم؛ یک چیزی در این هستی هست که خدا می گوید احببت ان اعرف؛ خودش است که می خواهد بفهمد خودش؛ این حب یک واقعیت هستی شناسی است. یک ناموس هستی است. خود خدا می گوید روی این حساب بود که خلق کردم. لذا شکت را می بینی بعد به خودت پی می بری، خنده دار هست ولی در مقام شناخت این سهل تر است. انتقاد هم بکنی می گوید انتقادت درست است، ولی من اینطوری آرام شدم. شکم را دیدم بعد فهمیدم هستم. 🔺عالم از همین باب پدید آمده خداوند خودش را نگاه کرده اسمش شده تجلی بعد الان کل هستی هست. این جوهره کلا علم است، این را هم توجه داشته باشید، 4️⃣ کل اسم فی کل اسم 🔺یک نکته ی دیگری که آقایان عرفا می گویند، به خاطر حضور حق تعالی در دل همه ی اشیا همه ی حقیقت خداوند متعال است، خداوند متعالی که حقیقت اشیا هست در همه هست. پس خداوند متعال در همه اشیا هست. 🔺 این را قاعده کردند. کلُ اسمٍ فی کلُ اسمٍ. یک جمله ی وحشتناکی است که به همین سادگی آن را مطرح کردند. 🔺در یک مورچه کل هستی را می توانی ببینی. عقل این را نمی کشد، ولی با دو قدم این را اثبات می کند می گوید من نفهمیدم می گوید ولی باید قبول بکنی. لذا تعجب نکنید اگر گفته شد تو همه ی حقیقت را پیش خودت داری. فرق ما با بقیه ی موجودات این است که بعد علمی ما شکوفا است. 🔺اگر هم گفته شد کلا شناسایی شما چاه کندن در باغچه خانه تان است، این که کلا تو مشغول خود شناسی است. می گویی بیرون دو آهو دارند می دوند من دارم آن ها را نگاه می کنم! می گوید تو مشغول خود شناسی هستی. 🔺فیلسوف مسلمان برخورد کلامی نمی کند، ولی یک حقیقتی را با یک استدلال هایی هالیش می کنند در عالم فلسفه که می آید حواسش هست که گول نخورد. لذا این قاعده در می آید. 🔺آنقدری که فضای فلسفه کش می دهد این بحث را مطرح می کند. اینطوری نیست که بگویند نمی فهمیم بگوید همین است دیگر، واقعا فهم فلسفی دارند، صدرا اینطوری است و به عالم فلسفه وفادار است واقعا تفلسف می کند. 🔺حتی بوعلی اش هم اینطوری بود و می گفت که اگر من حرف های خودم را بزنم شما در همه چیز شک می کنید و حتی در ادراک لذا از مشاء دفاع می کنم. نمط ده اشارات را که نوشت، عرفا هم می گفتند این را خوب درباره ی ما نوشت. 🔹 این ها واقعیت قضیه است و باید در فلسفه ی فلسفه اسلامی این ها را گفت. —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac