#سُـخَن_اُسـٺـاد
•|🌼🍃|•
اگر آیندگان پرسیدند
که چرا به جبهه رفتم و شهید شدم؛
بگویید:
من از آموزگاری چون♥️حسین(ع)♥️
در سرزمینی چون🍃ڪربلا🍃
و در زمانی چون✨عاشورا✨
درسِ عشق و شهادت و آزادمردی گرفتهام و معلم به من گفت:
«انی لا اری الموت الا السعادة و
الحیوة مع الضالمین الا...»
مرگ برای من چیزی جز شهادت و افتخار،
و زندگی با ظالمین جز خواری و ذلت نیست.
طلبه مجاهد وعارف
♡شهید حسین قاضیزاده♡
❥✿°↷
●「@G_IRANI•
مــــا ٺــشــــنــــہ عــــشـقیـــمـــ...♥️
شنیدیـــــــــمـــ کہ گفٺـــݧ...♥️
رفـــع عـــطــش عشــــــــق...♥️
فقط نام #حسیݧ اسٺـــ...♥️
#سلام_مولایم
#روزتون_حسیني
@G_IRANI
این روزها باد مخالف زیاد می وزد😔
می خواهند تو را از سرم بردارند😕
بیخیال بادهای مخالف من آن بیدی نیستم که با این بادها بلرزم😊🍃
♥️ @G_IRANI
#دعای_روز_پنجشنبه🌱
✨روز پنجشنبه به نام حضرت عسکرى (علیه السّلام) است.
در زیارت آن حضرت بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّهِ وَ خَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلًى لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ، وَ هَذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِين🦋َ.
سلام بر تو ای ولیّ خدا، سلام بر تو ای حجّت حق و بنده پاک خدا، سلام بر تو ای پیشوای مؤمنان و وارث پیامبران و برهان محکم پروردگار جهانیان، درود خدا بر تو و اهل بیت پاکیزه و پاکت باد، ای سرور من یا ابا محمّد حسن بن علی، من دل بسته تو و اهل بیت توأم، این روز روز پنجشنبه و روز توست، و من در آن میهمان و پناهنده به توأم، پس به نیکی پذیرایم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاکیزه و پاکت🦋.
💖
💖التماس دعا
@G_IRANI
رفقایکی ازدوستان بایکی
تصادف کرده ومتاسفانه اون طرفی که باهاش تصادف کرده
فوت شده لطفابرای حل شدن مشکلش یک بارسوره ی نازعات وبخونید❤️
هرکس مایل هست بخونه به ایدی زیراطلاع بده👇👇👇
@Khbavi
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
منهال، گوید: به او گفتم امیر! من به سفر حج رفته بودم و حال خدمت رسیدم. آنگاه همراه او به راه افتاد
منهال گوید:مختار
من همچنان با چشمان حیرتزده، در کنار مختار ایستاده و منظره را تماشا میکردم، هنگامی که بدن حرمله، میسوخت با صدا گفتم «سبحانالله!» مختار ناگهان رو به من کرد و گفت: ها! منهال! تسبیح خدا گفتی، خوب اما علتش چه بود؟! گفتم: ای امیر! گوش کن تا برایت بگویم، در همین سفر که از مکه برمیگشتم به خدمت علی بن الحسین امام سجاد(ع) رسیدم، او از من حال حرمله را پرسید، من جواب گفتم: که هنوز زنده است. دیدم، امام(ع) دستها را به سوی آسمان بلند کرد، و دوبار فرمود: «خدایا، سوزش شمشیر بر او بچشان و خدایای سوزش آتش را بر وی بچشان.»
مختار، با حالت تعجب پرسید: راستی تو خودت از امام این را شنیدی؟!
گفتم: آری، به خدا سوگند از خودش شنیدم.
منهال، میگوید: دیدم مختار، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجدهاش را طولانی کرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد «حرمله»، به ذغال تبدیل شده بود، با هم به راه افتادیم تا به محله خودمان نزدیک خانهام رسیدیم،اینجا تعارف کردم و گفتم: لطف کنید سرافرازم فرمائید و برای رفع خستگی چند لحظهای به منزل من تشریف بیاورید و تغیر ذائقهای بدهید و چیزی میل بفرمائید.
مختار نگاهی کرد و گفت: منهال! تو چهار دعای امام سجاد را برایم گفتی و خداوند دعای حضرتش را بدست من به اجابت رساند، آنگاه مرا به غذا دعوت میکنی؟ خیر، امروز وقت روزه شکر است و به این توفیقی که خدا نصیبم کرد نیت روزه کردم (3) و «حرمله» هموست که سر بریده حسین(ع) را حمل میکرد. (4)
حال با توجه به این سند تاریخی مستند ، سازندگان مختار نامه که انصافاً زحمت زیادی هم برای این مجموعه ارزشمند کشیده اند ، از کجا دوئل مختار و حرمله را آورده اند ، الله اعلم!
1- تاریخ طبری، ج 5، ص 448
قسمت3⃣
قسمت🎈پایانی
🎈ادامه دارد ....