#پروفایل🍁
#پسرانه🏵
#مذهبی✨
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
#پروفایل🍁
#عاشقانه_دونفره💑
#مذهبی✨
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
❤️...رمان...❤️ #از_روزی_که_رفتی #قسمت22 خانواده ی رویا را خوب میشناخت، اگر قبول هم میکردند شرایط س
❤️...رمان...❤️
#از_روزی_که_رفتی
#قسمت23
دخترک را دید که این پا و آن پا میکند، انگار منتظر کسیاست. به رویای
هر شبش نگاه کرد:
_الان برمیگردم عزیزم!
رویا با لبخند نرمی سر تکان داد و به سمت خواهرش چرخید و به
صحبت با او مشغول گشت. مَرد برخاست و به رها نزدیک شد.
-دنبال کی میگردی؟
رها نفس عمیقی کشید و دستش را روی قلبش گذاشت. چند ثانیه مکث
کرد و گفت:
_دنبال مادرتون میگشتم!
-حتی تو صورت اونم نگاه نکردی؟! اونم نمیشناسی؟! اگه من متوجه
نمیشدم میخواستی چیکار کنی؟
_خدا هوامو داره. شام حاضره لطفاً تا سرد نشده مهمونا رو دعوت کنید!
رها به آشپزخانه رفت و صدای همسرش را شنید که مهمانها را برای شام
دعوت میکند. ظرفهای میوه و شربت بود که روی میزها گذاشته شد و
هر کس ظرف غذایی کشید و مشغول شد. رها ظرفها را جمع کرد و
نشست. در آن میان گاهی ظرف غذایی را برای شام پُر میکرد. تازه
ظرفهای میوه را شسته بود و خشک کرده بود که صدایی شنید:
_خانم بیا بچه رو بگیر، تمیزش کن، شامشو بده!
رها به در آشپزخانه نگاه کرد. پسرک پنج سالهای تمام صورتش را کثیف
کرده بود. به سمتش رفت و او را در آغوش کشید. متوجه شد مردی که او
را آورده بود، رفته است. صورت پسربچه را شست، دستای کوچکش را هم
شست و با حوله خشک کرد و روی میز درون آشپزخانه نشاندش. پسرک
ریز نقشی بود با چهرهای دوستداشتنی!
_اسمت چیه آقا کوچولو؟
-من کوچولو نیستم، اسمم احسانه!
چهرهی رها در هم رفت. احسان... باز هم احسان!
احسان کوچک فکر کرد از حرف اوست که چهره در هم کشیده است
❤️ادامه دارد ...
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
❤️...رمان...❤️ #از_روزی_که_رفتی #قسمت23 دخترک را دید که این پا و آن پا میکند، انگار منتظر کسیاست.
❤️...رمان...❤️
#از_روزی_که_رفتی
#قسمت24
احسان کوچک فکر کرد از حرف اوست که چهره در هم کشیده است، پس
دلجویانه گفت:
-ناراحت شدی؟ اشکال نداره بهم بگی کوچولو!
رها لبخندی زد به احسان کوچک...
_اسمت چیه؟
_رها!
_من رهایی صدات کنم؟
لبخند رها روی چهرهاش وسیعتر شد:
_تو هر چی دوست داری صدام کن!
_رهایی من گشنمه شام میدی؟
_چی میخوری؟ کباب بیارم؟
_نه! دوست ندارم؛ کشک بادمجون دوست دارم!
رها صورتش را بوسید و گفت:
_کشک بادمجون نه کشک بادمجون!
احسان پاهایش را تاب داد:
_همون که تو میگی، میدی؟
_اینجا ندارم که... برو از روی میز بیار بهت بدم.
احسان اخم در هم کشید:
_اونجا نیست؛ کلی نقشه کشیدم که بذارن بیام اینجا که از تو بگیرم، آخه
میگن من نباید بیام پیش تو!
رها آه کشید و به سمت یخچال رفت:
_صبر کن تا برات درست کنم.
رها مشغول کار بود:
_تعریف کن چه نقشهای کشیدی بیای اینجا؟
_هیچی جون تو رهایی!
-جون خودت بچه!
صدای همان مَردش بود... همسرش! رها لحظهای مکث کرد و دوباره به
کارش ادامه داد
❤️ادامه دارد ...
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفهای عجیب بازیگر مشهور در مورد نیاز به منجی موعود
#امام_زمان...💚
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفهای شهاب حسینی در مورد امام زمان عج
#امام_زمان...💚
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
بسیاری از تاریخ نگاران و جهانگردان دنیا ، از حیای زنان ایرانی تعریف و تمجید کرده اند . از جمله گاودانه،" نویسنده و جهانگرد فرانسوی" که می نویسد :
زنان ایرانی ، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین مقید به حجابند. آنها دوست ندارند حتی چشمان خود را به کسی نشان دهند .
اسلام و تجدید حیات معنوی ، محمد قطب ، ص ۲۰۳
#پویش_حجاب_فاطمے
❣️سلام_مولا_جانم❣️
🥀آرزویـــم هـمـه ایــن است....
ڪــــه در خیــمــهی تـ☝️ــو
🥀بــنگــرم از کـــرمــت
بــنـده ی خـدمتــڪـارم
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#امام_زمان
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️