#پس_زمینه🌼
#حسین_آرام_جانم♥️
#کربلا...🔸
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
💫 به نام حضرت دوست ...💚
🎊 چالش ( دوره چهارم ) شوع خواهد شد .🎉
موضوع : #رهبر...😍
لطفا افراد شرکت کننده به پی وی روبه رو مراجعه کنند . @bi_nam_neshan
اگر کسی شرکت کند و پی وی اعلام نکند . جایزه به او تعلق نخواهد گرفت ...✔️ زمان شروه چالش : جوالی ساعت 19😊
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
❤️...رمان...❤️
#از_روزی_که_رفتی
#قسمت9
رها پالتویش را بیشتر به خود فشرد. از زیر چادری که سوغات آیه از
مشهد بود هم سرما میلرزاندش! باید چند دست لباس گرم می خرید؛
شاید میتوانست اندکی از حقوقش را برای خود نگاه دارد. خسته شده
بود از این زندگی؛ باید با احسان صحبت میکرد تا زودتر ازدواج کنند.
اینطوری خودش خلاص میشد اما مادرش چه؟ او را تنها میگذاشت؟
به خانه رسید؛ خانهی نسبتا بزرگ و خوبی بود، اما هیچ چیز این خانه
برای او و مادرش نبود. زنگ را فشرد... کسی در را باز نکرد. میدانست
مادرش اجازهی باز کردن در را هم ندارد؛ هیچوقت این حق را نداشت.
این مادر و دختر هیچ حقی نداشتند، داستان تلخی بود قصّه زندگی رها و
مادرش...
امروز کلیدش را جا گذاشته بود و باید پشت در میماند تا پدر دلش
بسوزد و در را باز کند. ساعتی گذشت و سرما به جانش نشسته بود.
ماشین برادرش رامین را دید که با سرعت نزدیک میشود. ترمز سخت
مقابل در زد و با عجله پیاده شد؛ حتی رها را هم ندید! در را باز کرد و وارد
خانه شد... در را باز گذاشت و رفت. رها وارد شد، رامین همیشه عجیب
رفتار میکرد؛ اما امروز این همه دستپاچگی، عجیب بود!
وارد خانه که شد، به سمت آشپزخانه رفت، جایی که همیشه میتوانست
مادرش را پیدا کند.
رها: سلام مامان زهرای خودم، خسته نباشی!
_سلام عزیزم؛ ببخش که پشت در موندی! بابات خونهست، نشد در رو
برات باز کنم! چرا کلید نبرده بودی؟ آخه دختر تو چرا اینقدر بیحواسی؟
رها مادر را در آغوش گرفت:
_فدای سرت عزیزم؛ حرص نخور! من عادت دارم!
❤️ادامه دارد ...
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
❤️...رمان...❤️
#از_روزی_که_رفتی
#قسمت10
صدای فریاد پدرش بلند شد:
_پسرهی احمق! میدونی چیکار کردی؟ باید زودتر فرار کنی! همین حالا
برو خودتو گم و گور کن تا ببینم چه غلطی کردی!
رامین: اما بابا...
-خفه شو... خفه شو و زودتر برو! احمق پلیسا اولین جایی که میان
اینجاست!
رها و زهرا خانم کنار در آشپزخانه ایستاده بودند و به داد و فریادهای پدر
و پسر نگاه میکردند. رامین در حال خارج شدن از خانه بود که پدر دوباره
فریاد زد:
_ماشینت رو نبریها! برو سر خیابون تاکسی بگیر! از کارت بانکیت هم
پول نگیر! خودتو یه مدت گم و گور کن خودم میام سراغت!
رامین که رفت، سکوتی سخت خانه را دربرگرفت. دقایقی بعد صدای زنگ
خانه بلند شد... پدرش هراسان بود. با اضطراب به سمت آیفون رفت و از
صفحه نمایش به پشت در نگاه کرد. با کمی مکث گوشی آیفون را
برداشت:
_بفرمایید! بله الان میام دم در...
گوشی را گذاشت و از خانه خارج شد. رها از پنجره به کوچه نگاه کرد.
ماشین ماموران نیروی انتظامی را دید، تعجبی نداشت! رامین همیشه
دردسرساز بود!
❤️ادامه دارد ...
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
💫 به نام حضرت دوست ...💚
🎊 چالش ( دوره چهارم )شروع شد!🎉
موضوع :#رهبر...😍
قوانین 🚫 : تقلب ممنوع❌ سوالات این دوره بسیار اسان هستند...✔️
زمان پاسخگویی: ⏱ 7 تا 22 ⏱
#جوانان_ایرانے
✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️
√••• @G_IRANI ❤️
⚜️سوال اول
💠{ EitaaBot.ir/poll/9ul }💠
⚜️سوال دوم
🔅 {EitaaBot.ir/poll/r5kt3 }🔅
⚜️سوال سوم
〽️{EitaaBot.ir/poll/g6b }〽️
⚜️سوال چهارم
♻️{EitaaBot.ir/poll/mkv }🔰
⚜️سوال پنجم
🔱 {EitaaBot.ir/poll/zt6q } 🔱
⚜️سوال ششم
🎈{EitaaBot.ir/poll/kw0om }🏮
⚜️سوال هفتم
▪️{EitaaBot.ir/poll/f54i }▫️
⚜️سوال هشتم
🔸{EitaaBot.ir/poll/x9wc0 }🔸
⚜️سوال نهم
♦️{EitaaBot.ir/poll/kt3il }♦️
⚜️سوال دهم
🇮🇷{EitaaBot.ir/poll/7leg }🇮🇷
animation.gif
17.72M
فیلم دست ندادن دختران شجاع مسلمان با شاهزاده نروژ
#پویش_حجاب_فاطمے
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
⚜️سوال اول 💠{ EitaaBot.ir/poll/9ul }💠 ⚜️سوال دوم 🔅 {EitaaBot.ir/poll/r5kt3 }🔅 ⚜️سوال سوم 〽️{EitaaBot
زمان چالش به پایان رسید ... شرکت کنندگان عزیز خسته نباشید...🙏🏻🙏🏻