شیروانیِ قرمزِ او
آیدای کوچولوی من! همه ی شادی هایم در یک لبخند تو خلاصه می شود؛ و کافی است که تو قیافه ناشادی بگیری ت
کیستی که من این گونه به اعتماد،
نام خود رابا تو می گویم
کلید خانه ام را در دستت می گذارم
نانِ شادی های ام را با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم و بر زانوی تو
این چنین آرام به خواب می روم؟
کیستی که من، این گونه به جِد
در دیار رؤیاهای خویش
با تو درنگ می کنم...
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
کیستی که من این گونه به اعتماد، نام خود رابا تو می گویم کلید خانه ام را در دستت می گذارم نانِ شادی
~پیش از اینها نیز یکی دو بار تصور میکردم
عاشق شدهام. اما عشق من به تو ،
به هیچ چیز شبیه نیست: تو برای من همهی زندگی ، همهی امید ، همهی دنیا شدهای.
نقش تو، در ذهن من ، همه چیز را میزداید
و جانشین همه چیز میشود.
واقعیت قضیه یک سخن بیش نیست:
تو، یا مرا به آسمان خواهی برد یا به گورستان؛
اما تا هنگامی که زندگی و امکان زندگی هست،
باقی چیزها حرف مفت است.
من با تو میخواهم آسمان را فتح کنم:).
- از نامههایشاملو به آیدا
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
~پیش از اینها نیز یکی دو بار تصور میکردم عاشق شدهام. اما عشق من به تو ، به هیچ چیز شبیه نیست: ت
نامه های شاملو به آیدا 💌:
~آیدای عزیز من
هر چه بیشتر میبینمت احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود. دیروز چند لحظه ی کوتاه بیشتر ندیدمت. تمام سر شب، تنها و بی هدف در خیابانهای تاریک و خلوت این اطراف راه رفتم و به تو فکر کردم شاید اگر بیرون نمیرفتم میتوانستم دفعات بیشتری ببینمت ولی چون به ات گفتم که بروی بخوابی و قبول نکردی ناچار رنج ندیدن تو را به خودم هموار کردم و از خانه بیرون رفتم که بروی استراحت کنی فکر نمیکنی اگر مریض بشوی و بیفتی با این وضعی که داریم چه خواهد شد؟
در هر حال ساعات درازی در خیابانهای خلوت راه رفتم و همان طور که گفتم به تو فکر کردم. به شخصیت و خانمی و برازندگی ،تو به مهربانیت و به لبخنده هایت فکر کردم به حرفهایی که از تو شنیده ام و اگر چه خیلی زیاد
نبوده مرا این طور خوش بخت کرده اند فکر کردم به تو گفتم: «زیاد خیلی خیلی زیاد دوستت دارم. » جواب دادی: «هر چه این حرف را تکرار کنی، باز هم می خواهم بشنوم!»🤍
- هفتم خرداد ۱۳۴۱
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
نامه های شاملو به آیدا 💌: ~آیدای عزیز من هر چه بیشتر میبینمت احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود. دیروز چند
‹از نگاه تو شاید آیدا فقط یک زن باشد،
اما برای من معنایی وسیعتر از این دارد.
بهتر بگویم آیدا برای من بهانهی زندگی کردن
و انسان بودن است.او تمثیل همهی مردمی
است که من دوستشان دارم. همانها که
با محبت خود مرا نوازش میکنند.
پس آیدا یک بهانه است.
او اشارتی به من و جامعهی من است.👩🏻♥️›
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
‹از نگاه تو شاید آیدا فقط یک زن باشد، اما برای من معنایی وسیعتر از این دارد. بهتر بگویم آیدا برای م
نه به خاطر آفتاب، نه به خاطر حماسه
به خاطر سایهی بام کوچکش
به خاطر ترانهای کوچکتر از دستهای تو
نه به خاطر جنگلها، نه به خاطر دریا
به خاطر یک برگ
به خاطر یک قطره
روشنتر از چشمهای تو
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
نه به خاطر آفتاب، نه به خاطر حماسه به خاطر سایهی بام کوچکش به خاطر ترانهای کوچکتر از دستهای تو
آیدای خودم؛ آیدای احمد...!
اما با همه ی این ها با همه ی خاطره هایی که هر بار پس از رفتنت در ذهن من باقی می ماند؛ با همه این خاطره هایی که هر بار از هنگام رفتنت تا بار دیگر که بازآیی در ذهن من تکرار می شود، و با همه ی عطر جنون انگیزی که پس از رفتنت تا ساعات دراز، خاطره ی تو را در این کلبه ی درویشانه زنده نگه می دارد،_ باز، همین که پا از کنار من کنار گذاشتی، آن ناباوری عظیم همیشگی چون کوهی بر سرم فرود می آید و وادارم می کند که باها و بارها، با تعجب از خودم بپرسم:
«_آیدا؟ آیدای من؟ این جا بود؟ کنار من بود؟
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
از تو حرف میزنم
چنان نوبرانه میشوم؛
که بهار هم
دهانش آب میافتد …!
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
از تو حرف میزنم چنان نوبرانه میشوم؛ که بهار هم دهانش آب میافتد …! #لیلی_و_مجنونِ_معاصر
حوصلهات که سر میرود
با دلم، با دوست داشتنم بازی نکن
من در بی حوصلگیهایم با تو زندگیها کردهام!
#لیلی_و_مجنون_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
حوصلهات که سر میرود با دلم، با دوست داشتنم بازی نکن من در بی حوصلگیهایم با تو زندگیها کردهام! #
کوچکترین لبخند تو مرا از تمام بدبختیها نجات میدهد.
#لیلی_و_مجنون_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
کوچکترین لبخند تو مرا از تمام بدبختیها نجات میدهد. #لیلی_و_مجنون_معاصر
احمد شاملو به آیدا
«آیدا ...!
سکوت تو ، شعر را در روح من می خشکاند! شعر، زندگی من است. حرف های تو مایه های اصلی این زندگی است و مایههای اصلی این زندگی می باید باشد»
#لیلی_و_مجنون_معاصر
میایم تو کانال شیروانی قرمز او چیا رو چک کنیم؟
اول از همه پریزاد کیه؟
https://eitaa.com/gableghermez/17727
دوم چه هشتک هایی رو بیینیم؟
#ولاگ :مال خودت پریزادِ
#و_اما_عشق :ویدویی های سریال های قشنگ ِ
#احوالات_روح :پادکست هایی که روحت رو نوازش میکنه
#... :اسم شاعر محبوبت :)
#جناب_چاوشی: مشخصا برای جناب چاووشیه:)
#لیلی_و_مجنون_معاصر :نامه های ایدا و شاملو
#کتاب: پی دی اف کتاب های قشنگِ
#بایگانی_های_قلبم :متن های خود پریزاد :)
#انباکس:طبعا انباکس های خود پریزاد:)
#جناب_قربانی :دیگه مشخصه دیگه
#ولاگ_درسی
#چشم_ها_گواهند
#هر_روز_یه_نوشیدنی
#واگویه
#وایب
#چیز_قشنگ
#مود
#حق_گویی_تا_ابد
#حال_بهتر
#زندگی
#تلنگر
#حرف_در_گوشی
#باهم_درس_بخونیم
و کانال دوم؟ @parizadlife