شیروانیِ قرمزِ او
ز احوالات 1403/7/4
اوه امروز؟ روز مطلوب نبود تو مدرسه... پرسش هارو خراب کردم
البته شنیدم صدای خانم کاظمی وقتی گفتن این چایی خوردن داره.. :)
راه برگشت رو تا یه جاهایی همراه دارم و واقعا خوبه..
قراره امشب کتاب من عاشق امید شدم رو بخونم...
نقاشی ها و... روی میزم رو برداشتم...
و همین :)
تو مرا آزردی ......
که خودم کوچ کنم از شهرت ،
توخیالت راحت !
می روم از قلبت
می شوم دوترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی!
#سهراب_سپهری
نمیدانم رسیدن چیست، اما بیگُمان مقصدی هست که همه وجودم به سوی آن جاری میشود.
#فروغ_فرخزاد
مرا به بوی خوشت جانببخش و زندهبدار
که از تـو چیزی ازین بیشتر نمیخواهم ..
#حسین_منزوی