نباید اینقدر آرایش کنین که وقتی میخواهیم روبوسی کنیم نصف آرایشتون به صورت ما منتقل بشه
@gahe_ashegi
گاه عاشقے
من از امام حسین(ع) یاد گرفتم: «هَیْهاتْ مِنا الذِّلَة» #امام_حسینم #تلنگر @gahe_ashegi
من از سوره یوسف یاد گرفتم که بیمار شفا خواهد یافت ،
وغایب باز خواهد گشت،
وغمگین خوشحال خواهد شد،
سختی ها برطرف خواهند شد،
ارزوها محقق خواهند شد و
اگر خدا نخواهد کسی نمیتواند کسی را خار و ذلیل کند.
@gahe_ashegi
گاه عاشقے
#قصه_خاطرات_آزادگی قسمت هشتاد و پنجم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدس
#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت هشتاد وششم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
.... خمیس و عدنان همچنان بالای سرم بودند ، چهار سرباز عراقی از فاصله ای دورتر نظاره گر بودند و مترجم پشت سر عدنان ایستاده بود!! ستوان خمیس خطاب به من پرسید : خب حسین چیز دیگری نمیخواهی ؟!! پیشنهاد دیگری نداری ؟!! گفتم چرا ؟! دارو و پزشک میخواهیم !! بعضی از مجروحین لازم است به بیمارستان منتقل شوند!! اگر به مجروحین و بیماران رسیدگی نشود بعضی از آنها مثل چهار شهید دیشب باز هم شهید میشوند!! این را که گفتم خشم خمیس و عدنان فوران کرد!! با چوب و کابل به جانم افتادند و آنقدر زدند تا روی زمین ولو شدم !! وقتی خسته شدند خمیس جلوی پوتینش را بر دهانم گذاشت و سعی کرد آن را وارد دهانم کند و در عین حال با فریاد میگفت شما شهید نمیشوید!! شما میمیرید!! شما مجوس هستید و کشته هایتان به جهنم میروند!! آنها شهید نیستند!! نگو شهید!! بگو مرده!! و من توان حرف زدن که نه!! امکان تنفس هم نداشتم!! چند بار سعی کردم با دستانم پایش را از روی دهانم کنار بزنم اما عدنان با ضربات کابلی که بر دستانم میزد مانع میشد!! در حال دست و پا زدن و جان دادن بودم که از حال رفتم!! نمیدانم چند دقیقه بیهوش بودم !! که با پاشش آب به صورتم بهوش آمدم!! احساس کردم لبهایم متورم و زخمی شده و دهانم بر از خاک و ماسه های کف پوتین خمیس بود!! مترجم با یک آفتابه ی آب بالای سرم ایستاده بود و هنوز داشت با دست ذره ذره آب به صورتم میپاشید !! وقتی دید بهوش آمده ام آفتابه را زمین گذاشت و کمک کرد که بنشینم و به دیوار تکیه دهم ، از خمیس و سربازان خبری نبود!! فقط عدنان در کنار سربازان نگهبان دروازه ، زیر سایه درخت ایستاده و از دور ما را زیر نظر داشت ، به مترجم گفتم آفتابه را بدهد تا دهانم را بشویم و آبی بخورم ! اما ظاهرأ خودش از من تشنه تر بود!! نگاهی به اطراف کرد و بعد آفتابه را به دهان برد و چند جرعه آب نوشید!! بعد آفتابه را به من داد ، دستهایم به سختی توان بالا گرفتن آفتابه را داشت!! چند بار دهانم را شستم و آب آلوده به خاک و خون و ماسه را بیرون ریختم ، بعد لوله ی آفتابه را به دهان برده و به حالت مکیدن ذره ذره آب خوردم تا اینکه آب آفتابه که حدود یک لیوان بود تمام شد و من خدا رو شکر کردم !! هنوز خوشی نوشیدن آن آب را خوب احساس نکرده بودم که عدنان به طرفمان آمد!! اما وسط محوطه که رسید در نقطه ای ایستاد و از مترجم خواست که مرا به آن نقطه ببرد!!....
ادامه دارد...
آقای حاج حسین اسکندری🌷:
🌷 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
☀️ صبح یکشنبه بیست و یکم خرداد ، بیست و دوم ذی القعده و عاقبت شما و منتسبین محترم به خیر ، روزگارتان منور به نور هدایت و رحمت الهی و متبرک به برکات آل الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین باشد انشاءالله.
📿 ذکر روز یکشنبه یکصد مرتبه:
💐 یاذالجلال والاکرام💐
☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️
☘️🌴☘️🌴☘️🌴☘️
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید هم چو دل شب سیاه بود
دانی چـرا جبین عـلــی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
نوكر نوشت:
بغض علی جهنم و حبش جنان ماست
این شیعهزادگی شرف خاندان ماست
ما عـاشق عـــلـی شدیم و بدون شک
این هم ز پاک دامنی مـادران ماست
صلي الله عليک يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسین ع
🌸🌷🌺🌹
*اللهم اجعَلنیٖ وَ المُتَلَقّیٖ هٰذِهِ الرِّسٰالةِ و جَمیٖعِ المؤمنینِ وَ المؤمِناتِ و المسلِمینِ و المُسلماتِ وَ مَنْ لَهُ حَقٌّ عَلَیَّ وَ مَنْ قَلَّدَنیٖ الدُّعاءَ فی دِرعِکَ الحَصینَةَ الَتیٖ تَجعَلُ فیهٰا مَن تَشاءُ و أَنزِلْ عَلَینا مِنَ السَماءَ ماءََ غَدَقأََ طَهوُرأََ وَ مِدْرارأ وَ صَلِّی اللهُمَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ و عَلیٰ آلِهِ الطَّیبین الطّاهِرین .*
🌸🌷🌺🌹
12.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یادگیری
⁉️در مواجهه با پیامهای تبلیغاتی چه واکنشی نشان میدهید؟
🔺متقاعدسازی و اقناع مخاطب از اهداف مهم رسانهای خصوصاً در فضای مجازیه، برای اقناع مخاطب روشهای مختلفی مانند استفاده از تصاویر و نقلقول شخصیتهای مشهور، فنون طنز، ترس و همراهی با جماعت وجود داره که »»
بیشتر در پیامهای تبلیغاتی به چشم میخوره، شما در مواجهه با پیامهای تبلیغاتی چه واکنشی نشان میدهید؟
بهترِ در مقابل اینگونه پیامها و فنون اقناعی با هوشمندی، به دنبال سندی برای صحت و درستی آن پیام باشید😬☝🏻
@gahe_ashegi