کی گفته شب چله هندوانه بخوریم؟! آثاروحشتناک هندوانه دربدن انسان درفصل سرما❌ به جای هندوانه #کدو_حلوایی میل کنید #حکیم_حسین_روازاده

#به_وقت_لبخند آش نخورده و دهن سوخته🙂🙃😊🥰 بعضی اوقات هر چه بیشتر کار به کار مردم نداری بیشتر کار به کارت دارن و سرک میکشن تو زندگیت اینجاست که حتی اگر آش داغی هم نخورده باشی دهنت میسوزه ... @gahe_ashegi

#به_وقت_لبخند دوربین مخفی @gahe_ashegi

#آرامش عمیق و واقعی چگونه است؟ آرامش به این نیست که گناهان گذشته را فراموش کنی و یا به مرگ و مجازات آینده فکر نکنی. غفلت از گذشته و آینده تنها یک آرامش سطحی و کاذب می‌آورد. آرامش عمیق و واقعی در این است که دربارۀ گذشته و آینده‌ات بارها با خدا حرف بزنی و مناجات کنی. آنگاه این خداست که به تو آرامش می‌دهد و تو را نوازش می‌کند. (استاد پناهیان) @gahe_ashegi

این #روزمره رو خوندین؟ حالا میخوام تا به کارم اتمام ندادم یه اتفاقات خاصی رو که بعضی روزا اتفاق افتاده تعریف کنم شما با زدن #روزمره میتونید خودمونی هایی که در روز اتفاق افتاد رو از من داشته باشید انگار من شما رو دیدم و دارم براتون تعریف میکنم 👇👇

حس و حال خوب یعنی لذت بردن از همه ی لحظات بعضی روزا اما کسلی و دلتنگی و کلافه ومن این موقع ها پناه میبرم به خدا که امروز یه اتفاق خوب سر راهم بیفته و یک سوژه داشته حتی اگر اتفاق سختی باشه اشکال نداره فقط بد نباشه که از حد توان من خارج باشه زیرا که از اتفاقات سخت هم لذت میبرم . اونروز هم برای هم یکی از اون روزا بود بخصوص که ساعت یک تا سه هم مرکز هیچ مراجعی واستادی نداشتیم . تازه از راه رسیده بودم و مشغول گذاشتن کیف و کلید و قفل در جاهای خودشون بودم که دختری ۱۳یا ۱۴ ساله وارد دفتر شد با حالتی پر از التماس پرسید اینجا مشاوره است گفتم آره عزیزم بفرما حدسم این بود اشتباه اومده و میخواد بره سالن ورزشی . گفت الان هم مشاوره میدید گفتم نه عزیزم دکتر هامون هنوز نیامدن ساعت سه میان بعدم میان برا اونایی که از قبل وقت گرفتن وقت مشاوره میخوای ؟؟ گفت آره گفتم میتونم برا اهر وقت برات بزارم و از دکتر خواهش کنم یک ساعت بیشتر برای تو بمونه با غم و پریشانی و التماس که تو چهره اش بود گفت نه من الان میخواستم. دیدم ااااای جانم 🥺چقدر دلش پره و... گفتم عزیزم دکترامون نیستن من که هستم و بالاخره اینجا پیش دکترا به چیزایی یاد گرفته بیا بشین بگو ببینم چی شده یکم دلت که سبک میشه تا این و گفتم شد گوله ی اشک و مرواریدهای قشنگش سرریز شدن . گفت تو خونه بحثم شده زدم بیرون و چون میخوام برم کلاس ورزش سر راه اومدم اینجا . گفتم خیلی خوب کاری کردی چقدر تو دختر خوبی بودی و خدا دوست داشته که اومدی ابنجا میتونستی الان سر از خیابون و محیط های نا امن بیرون در بباری بگو ببینم چی شده عزیزم. #روزمره

#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی_عج 🌼💚برجلوه ی روی ماه مهدی صلوات برجذبه ی هر نگاه مهدی صلوات ما را نبود چو هدیه یی درخور او  بفرست به پیشگاه مهدی،صلوات 💚الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ     💚وَآلِ مُحَمَّدٍ        💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ           💚وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌@gahe_ashegi

آقای حاج حسین اسکندری🌷: 🌹 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز چهارشنبه پانزدهم آذر و بیست و دوم جمادی الاول و نیز عاقبت شما و منتسبین محترم به خیر ، روزگارتان منور به نور هدایت و رحمت الهی و متبرک به برکات آل الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین باشد ان‌شاءالله. 📿 ذکر روز چهارشنبه: یکصد مرتبه: 💐 یا حی و یا قیوم💐 ☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️ زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت از دستم التماس دعای مرا گرفت یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت یک پارچه گره زد و تا سالهای سال سهمیه‌ی امـام رضای مرا گرفت  صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو حتی مجال کرب‌وبلای مرا گرفت ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات نـوكــرنـوشـت: یا امـام رضـا حَرَمَت جای گنهکار پشیمان شده است تو نگفتی که گنهکار نیاید حَرَمَت صلي الله عليک يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسين 🌸🌷🌺🌹 *اللهم اجعَلنیٖ وَ المُتَلَقّیٖ هٰذِهِ الرِّسٰالةِ و جَمیٖعِ المؤمنینِ وَ المؤمِناتِ و المسلِمینِ و المُسلماتِ وَ مَنْ لَهُ حَقٌّ عَلَیَّ وَ مَنْ قَلَّدَنیٖ الدُّعاءَ فی دِرعِکَ الحَصینَةَ الَتیٖ تَجعَلُ فیهٰا مَن تَشاءُ و أَنزِلْ عَلَینا مِنَ السَماءَ ماءََ غَدَقأََ طَهوُرأََ وَ مِدْرارأ وَ صَلِّی اللهُمَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ و عَلیٰ آلِهِ الطَّیبین الطّاهِرین .* 🌸🌷🌺🌹

یک پارچه گره زد و تا سالهای سال سهمیه ی امام رضای مرا گرفت یا امام رئوف بطلب آقا جان #چهارشنبه_های_امام_رضایی

سلام به چهارشنبه ۱۵ آذر خوش آمدید امروز براتون دو تا آرزوی قشنگ دارم اول سلامتی و کانونی گرم از عشق و محبت دوم آرامش و دل خوش امیدوارم خداوند هر دو را به شماخوبان عنایت بفرماید چهارشنبه تون پراز موفقیت❤️⚘️ @gahe_ashegi

زندگی ‌شیرین‌ست مثل‌ شیرینی ‌یک ‌روز قشنگ زندگی ‌زیبا‌ست مثل‌ زیبایی ‌یک ‌غنچه‌ ی باز زندگی‌ تک‌تک ‌این‌ ثانیه هاست زندگی‌ چرخش ‌این‌ عقربه‌هاست امیدوارم صبح روز چهار شنبه تون خوش مملو از خیر و برکت باشه @gahe_ashegi

🔴 انسان در عالم برزخ همسر و خانواده خود را می شناسد؟ هنگامی که خدا روحی را قبض می‌کند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت می‌فرستد. علامه طباطبائی در کتاب حیات پس از مرگ از قول شیخ مفید در کتاب امالی حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده: هنگامی که خدا روحی را قبض می‌کند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت می‌فرستد. این ارواح در آن جا می‌خورند و می‌نوشند. هنگامی که شخصی بر آنان وارد می‌گردد، آنها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند می‌شناسند. آیت الله دستغیب در کتاب معاد، ص ۶۰ در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند. یکدیگر را می‌شناسند و از یکدیگر سؤال می‌کنند . هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد می‌شود می‌گویند: او را رها کنید زیرا از هول عظیمی به طرف ما می‌آید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی می‌پرسند: فلان کس چه شد؟ اگر بگوید : زنده بود، اظهار امیدواری می‌کنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید: از دنیا رفته بود، می‌گویند :سقوط کرد (اشاره به اینکه به دوزخ رفته است) . البته این روابط بسته به میزان آزادی عملی است که در برزخ به اموات داده می شود که آن هم رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارهای انسان در دنیا دارد. اگر دو نفر هر دو در دنیا از جمله نیکوکاران و مومنان باشند ، در برزخ (قبر) امکان ملاقات آن ها بسیار است .در هر حال باید گفت امکان این امر با توجه به برخی شرایط و ویژگی ها وجود دارد . @gahe_ashegi

سلام امام زمانم ❣ صبح دلمان چون شب تار است، بیا! غم بر شب و روز ما  هوار است بیا! دور از تــو دل عــالـم و آدم یــخ زد ای سـبـزتـر از هـرچه بهـار است، بیا! اللهم عجل لولیک الفرج🌷 صبحتون معطر به عطر صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)✨ @fekreno7 👈

رضا پهلوی: "اگه قرار باشه به اسلام توهین شود، همان بهتر که جمهوری اسلامی سر کار باشد" 🔆 بوی تعفنِ لجن‌پراکنی و شدت فحاشی وحوش سلطنت‌طلب و حامیان جنبش ولنگاری بحدی رسیده که حتی خود ربع پهلوی در مصاحبه گفته: «من خودم #شیعه هستم و کسانی که فحاشی می‌کنند #بیماران_روانی هستند که باید از آن‌ها اعلام #برائت کنیم!» ✍ یعنی این وحوش بی‌هویت‌‌ترین و کثیف ترین قشر در #تاریخ_ایران هستند که حتی رهبرانشون این‌ها رو گردن نمی‌گیرند! #رضا_پهلوی #اسلام #تشیّع #هویت #سلطنت_طلبان #جنبش_بی_دینی

دانشمندا دلیل چاقی ایرانیا رو کشف کردن...

#داستان_اموزنده ✍زنی به روحانی مسجد گفت: من نمی‌خوام در مسجد حضور داشته باشم!روحانی گفت: می‌تونم بپرسم چرا؟ زن جواب داد: چون یک عده را می‌‌بینم که دارند با گوشی صحبت می‌کنند، عده‌ای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند، بعضی‌ها غیبت می‌کنند و شایعه‌پراکنی می‌کنند، بعضی فقط جسمشان اینجاست، بعضی‌‌ها خوابند، بعضی‌ها به من خیره شده‌اند ...روحانی ساکت بود، بعد گفت: می‌توانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟ زن گفت: حتما، چه کاری هست؟روحانی گفت: می‌خواهم لیوان آبی را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. زن گفت: بله می‌توانم! زن لیوان را گرفت و دو بار دور مسجد راه رفت، برگشت و گفت: انجام دادم!روحانی پرسید: کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی را دیدی که غیبت کند؟ کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟ کسی را دیدی که خوابیده باشد؟زن گفت: نمی‌توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد ... روحانی گفت: وقتی به مسجد می‌‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد. برای همین است که حضرت محمد فرمود: «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکزتان بر خدا مشخص شود. @gahe_ashegi 🍃🌺🍃

#انگیزشی 👌زندگی سخته ولی تو سر سخت تر هستی ... @gahe_ashegi

خاطرات آزادگی قسمت صد و چهل و هشتم

#قصه_خاطرات_آزادگی قسمت یکصد و چهل و هشتم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری ....‌ با یادآوری مصائب اهل بیت پیامبر صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین ، سختیها ، دردها و رنجهای مستولی شده بر خود را حقیر و کوچک دیده و کمی آرامش یافتم ، سعی کردم کمی استراحت کنم ، کنار دیوار بر روی کمر دراز کشیده و چشم به آسمان دوختم ، روحم نا‌آرام و ذهنم مغشوش بود و هر لحظه به جایی کشیده میشدم ، دوران کودکی ، نوجوانی ، مدرسه ، محیطهای کاری ، خانواده ، همسر و تنها فرزندم که شش ماه بیشتر نداشت ،  دوستان محله ، همرزمان شهید و مفقود و جانبار ، وضعیت جبهه‌ها ، علل پیروزیهای عراق در روزهای اخیر و چرایی شکستهای پی در پی ما و از دست دادن مناطقی که با هزینه های گزاف مادی و انسانی بدست آورده بودیم و.... توان متمرکز کردن فکر و ذهن خود را نداشتم ، سعی کردم به شمردن ستارگان آسمان مشغول شوم! چند بار یک نقطه از آسمان را مبدأ قرار داده و شمارش را شروع کردم ، اما پراکندگی ستارگان ، چسبندگی پلکها و ضعف دید ناشی از وضعیت عمومی بدن ، بازی ستاره شماری مرا به هم میزد!! ضمن اینکه هرچه از شب میگذشت از درخشندگی ماه کاسته شده و بر تعداد و تراکم ستارگان افزوده میشد!! از ادامه‌ی بازی با ستارگان منصرف شدم ، چشمهایم را بستم و سعی کردم کمی بخوابم‌! هنوز چشمهایم گرم نشده بود که صدای دو گربه‌ای که روی دیوار یا پشت بام ساختمان ظاهرأ با هم به اختلاف خورده و به جنگ رسیده بودند خواب از چشمانم ربود!! به یاد تهدید خمیس افتادم و فکر کردم نکند آن دو گربه به توافق رسیده و به سراغ من بیایند!! توان دفاع در برابر گربه‌ها را در خود نمیدیدم!! کمی نگران شده و با انصراف از خوابیدن ، دوباره نشسته و به دیوار تکیه دادم ! نمیدانستم چند ساعت از شب گذشته و چقدر تا صبح باقی مانده است ! در افق دید محدود چشمان تضعیف شده‌ام هیچ انسانی دیده نمیشد! برای لحظه‌ای از تنهایی ، غربت و وضعیت خود دلم شکست!! اما ناگاه مطلبی از ذهنم گذشت که شیرینی خاصی را در وجودم جاری کرد!! با خود گفتم حتمأ باز هم خدا خواسته که با من خلوت کند !! چه حالتی برای پناه بردن به آغوش مهر خدا بهتر از آن لحظات؟!!! اسیر! غریب ! مجروح! دردمند! تنها ! گرسنه! تشنه! و .... به سمت قبله چرخیدم ، دست بر زمین زده و تیممی ساختم ، اندکی تأمل کردم تا از تأثیر شرایط محیطی رها شده و به آرامش برسم ، بعد دعای توسل را خوانده و از آل‌الله صلوات الله و سلامه علیهم استمداد طلبیدم ، از دعا که فارغ شدم حالم بهتر شده بود! .... ادامه دارد....