گاه عاشقے
#قصه_خاطرات_آزادگی قسمت یکصد و هشتاد و دوم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان ب
#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت یکصد و هشتاد و سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
... و در مسیر عبور ما در داخل این شهرها نیز تجمعاتی کوچک و سازمان یافته از مردم به چشم میخورد!! از ابتدا تا انتهای مسیر ، در حین عبور از داخل شهرها سرعت اتوبوسها کاهشی میشد تا فرصت مناسبی برای تماشای ما به تجمع کنندگان داده شود و به محض خروج از هر شهر دوباره کاروان سرعت میگرفت! چهارمین شهر را که پشت سر گذاشتیم ، پس از عبور از نقطهی بازرسی نظامی ، کاروانِ اتوبوسها از مسیر اصلی خارج شده و در جادهای فرعی به سمت شمال پیچید!! در ابتدای جادهی فرعی یک دستگاه جیپ نظامی که علاوه بر راننده ، یک سرگرد و دو سرباز مسلح نیز در آن نشسته بودند در انتظار رسیدن کاروان در سمت چپ جاده متوقف بود! اتوبوسها یکایک از مقابل این جیپ عبور کرده و در مسیر پیش میرفتند ، ظاهرأ پس از عبور آخرین اتوبوس ، جیپ هم حرکت کرده و با افزایش سرعت از اتوبوسها سبقت گرفته و جلودار کاروان در باقیماندهی مسیر شد! حدود پنج کیلومتر که در جادهی فرعی پیش رفتیم به مجموعهی محصور وسیعی رسیدیم که بر بالای دروازهی ورودی آن نشان (جیش الشعبی) ارتش مردمی و تابلوئی با عنوان (معسکرات الرمادی) پادگانهای الرمادی نصب شده بود! بدون توقف وارد آن مجموعه شدیم! در داخل این مجموعه و در انتهای جادههایی که از مسیر ورودی ما منشعب شده و با آن فاصله میگرفت مجموعههای محصور و جداگانهی دیگری به چشم میخورد!! پس از پیمودن حدود دو کیلومتر و پشت سر گذاشتن چند واحد از آن حصارها در حالی وارد یکی از جادههای انشعابی شدیم که از ابتدای ورود به جاده ، اتوبوسها شروع به زدن بوقهای منقطع و آهنگین کردند!! کمی بعد به مجموعهی محصور شدهای با ساختمانهای دو طبقه رسیدیم که بر روی دروازهی ورودی آن نوشته بود (قفص الاسری رقم ۱۳) اردوگاه شماره ۱۳ اسیران جنگی!! دروازهی اردوگاه کاملأ باز بود و واحد دیگری از همان تونلی که صبحِ آن روز ما را تا سوار شدن در اتوبوسها بدرقه کرده بود، اینجا هم در انتظار استقبال و پذیرایی از ما بود!! اتوبوسها به نوبت در مقابل دروازهی ورودی به گونهای متوقف میشدند که درب اتوبوس در ابتدای تونل باز شده و اسرا به محض پیاده شدن در معرض ضربات سنگین کابل و چوب و باطوم قرار بگیرند!! اگر اسیری در پیاده شدن تعلل میکرد ، دو سرباز حاضر در اتوبوس او را با ضربات مشت و لگد به بیرون پرت کرده و به کفتارهای وحشی تحویل میدادند! ....
ادامه دارد ....
گاه عاشقے
-مےگفت: هرڪسےروز؎ ³ مرتبہ خطاببهحضرتمهد؎'ﷻ' بگہ ↶ ˼بابےانتَوامےیااباصالحالمهد؎˹ حضرتیجورخاصے
بابی انت و امی یا ابا صالح المهدی..😍
گاه عاشقے
__
هر انتخابی تبعاتی داره. مثلا شما اگر
کسی رو بخاطر خوشگلی زیاد یا روابط
اجتماعی بالا انتخاب کنی نمیتونی انتظار
داشته باشی خوشگلیش به چشم هیچکس
نیاد یا رابطهی اجتماعیش فقط با کسانی
که شما میخوای زیاد باشه و با بقیه سرد باشه!
مهمتر از انتخاب، توانایی پذیرفتن تبعات انتخابه(:
_متعهد باش🌱!
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه ما هم
مراقبت کرده بودیم
شهید میشدیم؛
این رعایت کردنهاست
که آدما به یه جایی رسیدن!
#حسین_یکتا
https://eitaa.com/gahe_ashegi