#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت پنجاهم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
... در هر کامیون تقریبأ بیست اسیر سوار میشد ، با تکمیل ظرفیت هر کامیون ، سربازان مسلح آن هم سوار شده و کامیون به توقفگاه اولیه ی خود باز میگشت ، بلافاصله نیز کامیون دیگری جای او را میگرفت ، اما ظاهرأ سوار کردن اسرا بیش از زمان پیشبینی شده ی عراقیها وقت میبرد و ضربات کابل و فشار سربازان هم نمیتوانست آنقدر به کار سرعت دهد که عقب افتادگی برنامه های نامعلوم آنها را جبران کند !! شاید به همین دلیل بود که ملازم کریم چند نفر داوطلب دیگر را به یاری مترجمِ به آنها پیوسته فرا خواند و خیلی برایم درد آور و تأسف برانگیز بود وقتی که دیدم بیش از ده نفر برای اینکار داوطلب شدند!! البته ملازم کریم فقط سه نفر از آنها را انتخاب کرده و با خارج کردن آنها از صف سایر اسرا ، آنها را در کنار خود نگه داشت و سپس مانند دیوانگان با سر و صدا و اشاره دستها دو کامیون دیگر را هم فرا خواند و مقرر کرد که در هر مرحله بصورت همزمان سه کامیون بارگیری شوند !! تا رسیدن کامیونها کریم سه مترجم جدید را هم با کابل تجهیز کرده و از آنها خواست با کمک سربازان عراقی ، هرچه زودتر اسرا را سوار بر کامیونها کرده و مهیای حرکت شوند ، کامیون سوم که در محل مورد نظر توقف کرد من هم جزء کسانی بودم که باید سوار میشدم ، با کمک چند نفر از اسیران تا پای کامیون رفتم اما نه خود توان سوار شدن داشتم و نه اسرای دیگر توانی برای بالا بردنم! ضربات کابل سرباز عراقی که بر پیکرم و کابل مترجم ایرانی که بر جسم و روحم نواخته میشد هم کاری از پیش نبرد ناگزیر کریم خود مداخله کرد ، همچون دیوی خشمگین ، فریاد کنان خودش را به من رساند و با زدن چندین ضربه کابل ، تَه مانده ی توانی را هم اگر بود از من گرفت بگونه ای که بر زمین افتاده و دیگر نای حرکت نداشتم ، اما کریم دست بردار نبود تا اینکه خدا باز هم به یاریم آمد چند نفر از اسیران سالم باز هم ایثار کرده و خود را بین من و کریم حائل کردند ، و همینطور که کابل در دست کریم میچرخید و بر تن و جانشان فرود میآمد ، مرا از زمین بلند کرده و دو اسیر دیگر هم از بالا بازوانم را گرفته و به درون کامیون کشاندند...
ادامه دارد...
بین الطلوعین فاصله زمانی از طلوع فجر و اذان صبح تا طلوع آفتاب است که حدود یک ساعت و نیم طول میکشد.
انسان اگر در این ساعات بیدار بماند و ذکر خاصی را که در اعمال این ساعات آمده بخواند، از زیانهای مالی و از دست دادن اصل سرمایه درامان خواهد بود.
(خصال، جلد 2، صفحه 622 و بحارالانوار، جلد 83، صفحه 249، حدیث 11)
♥️͜͡🥀
بیناینآشفتگیهابیشترحسمیکنم
جایخالیکسیرادرجهاناینروزها..(:
سلام امام زمانم💞
سلام آرزوی دوچشمانم😍
♥️¦⇠#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
#سه_شنبه_های_مهدوی🌱
#گاه_عاشقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عاقبت افرادی که برای #امام_زمان ارواحنا فداه کار می کنند ؟
🎙حجتالاسلام و المسلمین#جعفر_ناصری
از امام صادق، علیه السلام، روایت شده که فرمودند: هر کس چهل روز صبح هنگام، دعاى عهد را بخواند از یاران قائم ما است و اگر قبل از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را در زمان ظهور از قبر بیرون مى آورد که در خدمت حضرت باشد. خداوند به هر کلمه اى از این دعا هزار حسنه عطا فرماید و هزار گناه محو مى نماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراهِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَهِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَهَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَهِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَهَ الرَّشیدَهَ وَالْغُرَّهَ الْحَمیدَهَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَهٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ.
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
هدایت شده از گاه عاشقے
♥️✨
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج❤️
#امام_زمان
استادپناهیانمیگن
هدفمارسیدنبهجاییاست
کهبتونیمبهراحتیاز"راحتی"
بگذریم..🌱!'
وقت نماز
التماس دعا
چرا تو ولنتاین نمیگن پول هدایا و خرسارو بدید فقرا؟
آهان فقط خرج حج و محرم و هیأت و زیارت رو باید داد به فقرا وگرنه باطله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_خاطرات_آزادگی
قسمت پنجاه و یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست
خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری
... ، بدین ترتیب من هم بالاخره سوار بر کامیون شدم در حالی که درد شرمندگی از رنج و زحمتی که بخاطر من به اسرای یاریگرم تحمیل شده بود به دردهایم افزوده شده و دلم ریش و آشوب بود ، دوست داشتم از آنها عذرخواهی و تشکر کنم اما در آن حال حتی نای حرف زدن هم نداشتم ، و از آنجا که آن عزیزان را نمیشناختم بعدها هم هرگز این امکان و فرصت برایم پیش نیامد و نتوانستم از آنها عذرخواهی کرده و کسب حلالیت کنم و همچنان خود را مدیون بزرگی ، ایثار و روح بلند آنان میدانم. همزمان با حرکت کامیون حامل ما و فاصله گرفتن از صفوف اسرا در گوشه ای از صفوف ولوله و سر و صدایی بلند شد و سربازی دوان دوان از آن نقطه خود را به ملازم کریم رساند و پس از ادای احترام مطلبی به او گفت که باعث شد کریم ، دو سرباز و یک مترجم سرآسیمه به آن سمت بدوند ، متأسفانه قبل از اینکه من متوجه دلیل آن سر و صدای اسرا و آشفتگی کریم شوم کامیون ما از صفوف اسرا فاصله گرفت ، ما هم با رسیدن به توقفگاه اولیه کامیونها به دو کامیون قبل از خود پیوسته و با توقف کامیون زیر تابش آفتاب سوزان و در هوای تفتیده ی منطقه منتظر سایر کامیونها ماندیم ، حدود یک ساعت و نیم طول کشید تا همه کامیونها آماده ی حرکت شدند ، رائد هشام کامیونها را به گونه ای سازماندهی کرد که جیپ حامل خودش در جلوی ستون ، جیپ کریم در انتهای ستون و پشت سر هر پنج کامیون هم یک جیپ نظامی با پنج سرباز مسلح قرار گیرد. مترجمین ایرانی هم به دستور ملازم کریم بین جیپها تقسیم شده و هریک از آنها با یک جیپ همراه شد ، بالاخره ستون اسرا براه افتاد ، از پادگان خارج شده و پس از پیمودن جاده فرعی وارد جاده اصلی کوت به العماره شده ، به سمت العماره برگشتیم ، ظاهرأ خبر ورود کاروان اسرای ایرانی به العماره از قبل به مردم شهر اعلام شده بود ، چون با وجود شرجی و گرمای شدید هوا ، تجمعهای مردمی با افراشتن پارچه نوشته های تبریک ، پرچمهای عراق و تصاویر بزرگی از صدام در حالتهای مختلف در دو سوی جاده ی ورودی به العماره منتظر تماشای کاروان اسرا بودند ،....
ادامه دارد....