eitaa logo
گاه عاشقے
120 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
6 فایل
﷽ سلام خیلی خوش اومدید ✨🌱 @gahe_ashegi خوشحال میشم پیشنهاد ، انتقاد و نظراتتون رو با ما مطرح کنید . @takladani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم الله الرّحمن الرّحیم💖👇 🦋 کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْنا حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاًوَتُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا" 🕋اللّهم عجّل لولیک الفرج به حقّ حضرت فاطمهء زهرا(سلام الله علیها)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺اثرات دعا🌺 اصلا دعا می تواند تقدیراتی که خدا برای ما نوشته عوض کند؟ 🌼خیلی شنیدنی @gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلاااااااااااام صبح بخیر رررررررر😁😁😁 الهی امروز کبک تون خروس بخونه @gahe_ashegi
در این دنیادو چیز بهترینند "زندگی کردن"ازسرشوق! و"خندیدن" از ته دل! هر دورو براتون آرزو کردم 😊❤️ @gahe_ashegi
تمام چیزی که الان به آن احتیاج داری این است که احساس خوبی داشته باشی. هر چه احساس خوب بیشتری داشته باشی، چیزهای بهتر بیشتری را سمت خود جذب خواهی کرد @gahe_ashegi
عکس مراسم ازدواج رزمندگان دهه ۶۰
432.8K
خاطرات ازدواج رزمنده و آزاده ی عزیز حاج حسین اسکندری
🌸🌸خاطرات ازدواج💕 رزمنده و آزاده ی سرافراز اقای حاج حسین اسکندری ♦️قسمت دوم ، گفتم پس من به مسجد میروم و صبح برمیگردم ، من از خانه خارج شدم ، پدر کلون گلنگدنی در خانه را بست و رفتند که بخوابند ، من هم به مسجد رفتم و سری به نیروهای پایگاه زدم! حدود یک ساعت تا نماز صبح باقی مانده بود ، با دوستان خوش و بشی کردم و بعد رفتم که آماده‌ی نماز شوم ، وضویی ساخته و در شبستان مسجد به نماز ایستادم ، کم‌کم و یکی‌یکی پیرمردهایی که هر شب نماز شبشان را در مسجد میخواندند وارد شده و هر‌کدام در در محل همیشگی خود به نماز ایستادند ، نزدیکیهای اذان صبح وقتی که نشسته و مشغول ذکر بودم ، ملا حسین امام جماعت غیر آخوند ولی اهل دل مسجد هم وارد شد و قبل از رفتن به سمت محراب بطرف من آمد ، مسیر حرکتش را که دیدم بلافاصله بپا خاسته و به سمت او رفتم ، همدیگر را در آغوش گرفتیم ، احوالی از من پرسید و خوش آمد گفت ، تشکر کردم و از هم جدا شدیم ، او بطرف محراب رفت ؛ و من به جای خود برگشتم ، دقایقی بعد با اشاره‌ی ملاحسین بلند شده و به سمت منبر رفتم ، آمپلی فایری را که زیر منبر بود روشن کردم ، با دمیدن در میکروفونی که روی پایه نصب بود بلندگو را آزمایش کرده و به نشانه‌ی دمیدن فجر صادق اذان گفتم ،‌ جمعیت از منازل اطراف مسجد به صفوف نماز پیوسته و نماز جماعت اقامه شد ، حدود یک ساعت بعد از نماز به منزل رفتم ، درب خانه به نشانه‌ی بیداری اهل منزل باز بود ! وارد که شدم همه را بیدار و منتظر دیدم ،  بساط نان و پنیر و چای شیرین صبحانه به راه بود ، پس از سلام به همه و گفتن صبح به خیر نشستم ، بساط صبحانه که جمع شد دوباره یادآوری کردم که باید به خواستگاری بروند ، مادر که در این چند ساعت چند دختر را در نظر گرفته بود رو به من گفت : من آماده‌ام خودت و پدرت آماده شوید که برویم!  گفتم من نمیآیم!  اهل محل همه مرا کاملأ میشناسند ، شرایطم را هم که گفته‌ام با هر کس به توافق رسیدید من حرفی ندارم ! همان خوب است!! و اینطور شد که در عرض سه روز بیش از بیست خواستگاری رفتند و همه یک شرط داشتند : آن هم اینکه پس از ازدواج از رفتن به جبهه دست کشیده و به کاری در پشت جبهه مشغول شوم!  شرطی که برایم قابل قبول نبود و از قبل موافقت با ادامه‌ی حضورم در جبهه را جزء شرایط خود اعلام کرده بودم ، ظرف دو سه روز همه‌ی اهل محل و فامیلهای دور و نزدیک خبردار شدند که حسین قرار است ازدواج کند! وضعیت به گونه‌ای پیش میرفت که گاه از یک مجلس خواستگاری خارج شده و به مجلسی دیگر میرفتند و منتظر پاسخ خانواده‌ی قبلی نمیماندند... @gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام‌علیک‌یا‌بقیه‌الله❤️ مولای من، یا صاحب الزمان درحوالیِ‌نام‌ نازنینت ‌روزم متبرک میشود و لحظه هایم جان می گیرد من در پناهِ نگاه پدرانه ات امیدوار و سرزنده ام.... ♥️ @gahe_ashegi