eitaa logo
گاهی...قلم...
391 دنبال‌کننده
122 عکس
19 ویدیو
0 فایل
یا ابا صالح ادرکنی.... دست نوشته های م. رمضان خانی انتشار مطالب با ذکر منبع حلال است. ارتباط با نویسنده @maede_68
مشاهده در ایتا
دانلود
جزیره اسرار آمیز لالا یا ترویج زندگی مجردی؟ قصه ی پسری که نمی دونم چطوری وارد یه جزیره میشه و خیلی خوب و راحت به تنهایی با دوستانش زندگی می کنه! فقط گاهی به یاد پدر و مادرش میوفته، اما این تأسف خیلی کوتاه با وجود دوستاش از بین می‌ره. دقت کنید. ایراد کار کجاست؟ دیدتون رو برای دیدن برنامه ها وسعت بدید... نکته ی اول همون بحث ترس از غیب شدن ناگهانیه که تو بچه ها نهادینه میشه. اما نکته ی دوم که اینجا خیلی بیشتر بهش پرداخته شده، حس خوب زندگی مجردیه! دارن برای بچه هامون تنها زندگی کردن رو به یک مدینه ی فاضله تبدیل می کنند! دارن القا می کنند تو می تونی بدون خانواده زندگی کنی و خوشبخت باشی. حتی با وجود موجوداتی که شباهتی به تو ندارن! در واقع میشه جای خالی اطرافیان رو با حیوانات خانگی پر کنی! پدرت کجاست؟ مادرت کجاست؟ خب آره اینم مهمه... برای همین گاهی دلتنگت‌شون میشی، اما خب دوستات خیلی زود کاری می کنند این احساس رو فراموش کنی. چند سال دیگه بچه هامون بزرگ میشن و از خونه ی مجردی، یه خونه ی آزاد، با کلی حیوون خوشگل رنگارنگ تو ذهنشونه! ✍م. رمضان خانی @gahi_ghalam
در مورد جزیره اسرار آمیز لالا، یکی از دوستان پیام دادن بچه شون گفته چرا پسره لباس نداره؟ مامانش گفته چون تو جنگله. بچه گفته پس چرا حیوونا لباس دارن؟😂 من از همین جا از این کوچولو دعوت به همکاری می کنم😁
سلام. خب بعد از این‌همه خبر بد در مورد برنامه های کودک، حالا می‌ریم سراغ معرفی یه کارتون ایرانی خوب. قصه های ریرا. چهارچوب اصلی داستان تو محیط خونه اتفاق میوفته و روندی کاملا طبیعی و منطقی داره. اگر قرار باشه ماجرایی بیرون از خونه رو تجربه کنه، بچه کوچیک با یک دلیل قانع کننده از محیط امن خارج میشه (مهد کودک) حضور مادر، پدر ، حتی پدر بزرگ و مادربزرگ، به صورت زمینه ای در داستان وجود داره و غیبت شون باعث ترس و سوال بچه نمیشه. اتفاقات به صورت آزمون و خطا و نه نصیحت ، میوفته. و به بچه ها اثبات می کنه راهی که شما می خواید برید رو یه دختر بچه ای رفته و نتیجه رو خودش با رفتار کودکانه نشونتون میده. این بچه به گلدونش ماکارونی داده! با چترش قایق بازی کرده. با حسادت دفتر نقاشی دوستش رو خط خطی می کنه. ولی خیلی زود می فهمیم نتیجه ی این کارها چی میشه. نکته ی خیلی مثبت این قصه، وجود یک راوی هستش که با سلیقه هرچه تمام تر نقشش رو یه پیرمرد مهربون ایفا می کنه. ✓بزرگ نمایی نقش بزرگتر در تک تک صحنه های زندگی. ✓اثبات تجربه ی میانسالی، و آینده نگری آنها برای بچه ها. یکی از شیرینی های این قصه اینه که تمام لوکیشن ها از نگاه یک کودک تصویرسازی شده! شما هم نگاه کنید، متوجه می‌شید که بچه هاتون دنیا رو چطوری می‌بینن. پی نوشت: پس میشه ایرانی ساخت و همه چیزو توش رعایت کرد😊 ✍م. رمضان خانی @gahi_ghalam
کانال به دوستان تون معرفی کنید☺️
زن از لابلای جمعیت عبور کرد و خودش را جلو کشید! بازهم مجبور بود بی خیال سرویس شود و خودش به مدرسه برود. هنوز زنگ را نزده بودند. به طرز غریبی سعی می کرد کسی نبیندش! اما... همان زن با چشم هایی ریز شده خیره نگاهش می کرد. معذب لبخندی تحویل داد و برای سلام دادن مجبور شد جلو برود! هر دو با اکراه دست دادند. بقیه ی مادرها هم... _بازم خودت اومدی دنبالش؟ نفس گرفت که توضیح دهد اما زبانِ همان چشم های ریز شده، سریع تر بودند! _والا که خوشبختی! تو این اوضاع هم سرویس گرفتی واسه بچه ت هم شوهرت ماشین انداخته زیرپات که گاهی بیای دنبالش! بقیه نیشخند کوتاهی زدند! _به خدا من اگه ماشین داشتم، از این پولا نمی دادم. مامان بابات هم که نزدیکت هستن! چه غم داری دیگه! چی از خوشبختی کم داری؟ چیزی سنگین شد روی قلبش... گفت خوشبختی؟! تکرار این کلمه عذابش می داد! او اصلا می داند معنی ۲۸ سال نخوابیدن را؟! می فهمد بیش از حد بار بلند کردن ، چه مفهومی دارد؟ معنی ده سال دیدن رنج پدر و دم نزدن را چطور؟! در دل لعنتی فرستاد به زبانی که با بغض گلو قفل می شود! زنگ مدرسه به صدا درآمد و صاحب چشم های ریز شده، با پیروزی و حسرت به در خیره ماند. زن دست دخترش را گرفت و دوان دوان از لای جمعیت، به طرف ماشین امانتی گریخت! سوار شد و با سرعت به طرف جایی که باید تکیه گاه می بود، راند! ✍م. رمضان خانی @gahi_ghalam
من برم جلیقه ضد گلوله مو بپوشم بیام ، تحلیل جدید بذارم😁
خب بریم سراغ تنها در خانه. من خودم کلیییی با این فیلم خاطره دارم. و یادمه آرزو می کردم یکبار هم که شده تو خونه جا بمونم.( خداروشکر به آرزوم نرسیدم😄) نکته ی اول اینکه بچه با دیدن این فیلم یه ذهنیت عجیبی نسبت به دزدا پیدا می کنه و اون هم اینه که دزدها آی کیو خیلی پایینی دارن. پس وقتی تو خیابون یکی اومد بدزدتت، چهارتا تیله بریزی رو زمین حله! حالا ایراد این دیدگاه چیه؟ اینکه به آدم دیدگاه شجاعت بدون عقلانیت میده. یعنی من می تونم برم تو خیابون بدون اینکه کسی حریفم بشه! چون سارقینی که سازمان هوایی آمریکا هم دنبالش بود، نتونست به بچه ها آسیب بزنه(قسمت سوم تنها در خانه) نکته ی دوم. ضربه ها به این راحتی آدم هارو نمی کشند! این نقدیه که همیشه به تام و جری هم وارد بوده‌. اما حالا پا رو فراتر گذاشتیم و اینو داریم توی فیلم نشون می دیم. شما برید مصاحبه ی بچه های بزهکار، یا کسایی که به خاطر نزاع خیابونی تو زندان هستن رو بخونید. تو ۹۵ درصد با این جمله مواجه می شید: (فکر نمی کردم با این ضربه بمیره!)😒 نکته سوم. دزدهای این مجموعه خیلی احمق هستن، برای همین گیر یه بچه افتادن. اما من احمق نیستم و خیلی راحت از پسش برمیام! بچه در تمام مدت فیلم همزاد پنداری می کنه و میگه من اگه جای دزده بودم الان اینکارو نمی کردم. و آخرش این نتیجه گیری تو ذهنش ایجاد میشه که اونا احمقن، اما من اگه بخوام این کارو بکنم از پسش برمیام! همین جرقه ی بزه رو تو دل بچه می اندازه. (این آخری شامل همه ی بچه ها نمیشه، بلکه بچه هایی با روحیات خاص دچارش میشن که در این مقال نمی گنجد😄) در مورد تنها موندن پسره و لذت نبودن پدر و مادر هم چیزی نمی گم! (ترویج لذت شهر بی قانون) ✍م. رمضان خانی @gahi_ghalam
مگر ژنرال ها هم می میرند؟! دیگر نداریمت سردار! تضاد چشم های آرام و اخم های گره کرده ات... لبخند ملیح و سکوت عجیبت! و قلب داغدارت.... سردار! قلب تکه پاره ات را کدام نطفه پاکی می تواند انکار کند؟ چند جوان در آغوشت جان دادند؟ چند یتیم را با بغض بوسیدی؟ چند مادر داغ نگاهشان ، قلبت را هدف گرفت؟ هرگز ندیدمت! اما تو که دیدنی نبودی... تو شنیدی هستی! خواندنی هستی... رفتنی هستی! باید شنید و خواند و راهت را ادامه داد! داغ دارد نبودنت! اما مادر محکم ایستاده است... پسرانمان حاج قاسمی دیگر می شوند! م. رمضان خانی
انتشار مطالب با ذکر منبع آزاد است
امشب استاد کاشانی در برنامه ی جهان آرا فرمودن امیر قطر برای این به تهران اومده بود تا پیغام آمریکا رو به ایران برسونه. این پیغام ننگین این بود. _شمااز انتقام چشم پوشی کنید، ما تحریم هارو برمی داریم!!! برای همین یه جمله همین امشب سر بذاریم بمیریم کفایت می‌کنه. آمریکا هم فهمیده یه عده اینجا دارن اکسیژن اضافی مصرف می کنند و تنها خواسته شون از کائنات رفع تحریمه! وای از روزی که خون سردار ما بشه دسته چک سفید امضای لیبرال جماعت! وای از امروز که داغ داریم و یه دولت بی عرضه کنارمونه! ظریف اعلام کرده این پیشنهاد رو رد کردن! خداوکیلی خیلی مردونگی کردی! عمرمون کفاف بده جبرانی بزنیم براتون😏 جناب ظریف... غیرت تونو لابلای برجام تون جا گذاشتید که نوکر آمریکا تو خونه ی خودمون ، جرأت کرده همچین پیشنهادی بده! به قول استاد کاشانی، باید از این ننگ سرمونو بکوبیم به لبه ی تیز دیوار! پی نوشت: حالا می فهمم چرا خانواده سردار آنقدر بی قرارن! خدا می دونه چی می دونن و چی می شنوند! @gahi_ghalam