eitaa logo
گاهی با دوستان خدا
40 دنبال‌کننده
878 عکس
332 ویدیو
16 فایل
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب می شود گاهی نمیشودکه نمیشودکه نمی شود گویی به خواب بودجوانیمان گذشت گاهی چه زودفرصتمان دیرمی شود کاری ندارم کجایی چه می کنی بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود/قیصرامین پور ارتباط با ما @rahj00
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 چند توصیه به بانوانی که به پیاده‌روی اربعین می‌روند @Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفت و برگشت برای زیارت مرقد مطهر امام حسین علیه السلام جزء عمر حساب نمیشه... @gahneveshtha
پوشک و کالسکه رایگان در موکب های جمعیتی عراق
🔰یک قانون مهم... 🔹اون قانون اینه که؛ در مورد بچه‌ها، اعضای فامیل هم باید در مورد آن باشما کنند، یعنی بچه ها به هیچ عنوان نباید چیزی را از خانه کسی خارج کنند و با خود بردارند. 🔸مخصوصا اگر برایش و زاری کنند. اگر شما از ابتدا قاطع اما مهربانانه قبول نکنید، در حالیکه اصلا عصبانی نمیشوید، روی حرفتان بمانید، حتی اجازه دهید فرزندتان گریه و زاری کند تا ببیند موفق نمیشود. 🔹حتی اگر صاحبخانه معذب شد و اصرار کرد؛ بچه‌اس، اشکال نداره، بذارین ببره ⬅️ شما همچنان روی حرفتان بمانید، نگران نباشید به زودی فرزندتان را یاد میگیرد. از کانال روشنان
(۷) 🍂از حضور در موکب فرق انحرافی همچون فرقه _الحسن بپرهیزید و با آنها بحث و جدل نکنید مگر اینکه متخصص در این زمینه باشید. گفته شده موکب اصلی این فرقه بعد از عمود ۵۱۷ می باشد که پرچم "بیعه لله" بر سر در آن نصب شده و با پذیراییهای جذاب زائرین را جذب میکنند.احمدالحسن یکی از منحرفین آخرالزمانی است که خودش را نائب امام زمان معرفی می کند.
4_6001509453701055607.mp3
9.86M
* 🎧 موضوع: امام زمان علیه السلام و زیارت اربعین 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری 🗓تاریخ جلسه: 1397/7/24 دوستانی که امسال مشرف میشن حتما گوش کنند.ان شاءالله در طول سفر حال و هوای معنوی بیشتری داشته باشند. التماس دعا
اسامی یاران.pdf
869.2K
* 💬 ادمین: باسلام و تقدیم احترام 🔻یکی از توصیه‌های حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری برای استفاده بهتر از زیارت این است که اسامی شهدای کربلا را همراه داشته باشیم و سعی کنیم در طول این زیارت ایشان را یاد کنیم؛ از این رو لیست اسامی شهدای عظیم الشأن کربلا توسط بنیاد هاد آماده گردید تا در اختیار همه علاقه‌مندان قرار گیرد. 🔸 به همه دوستان بخصوص صاحبان مواکب حسینی توصیه می‌شود نسبت به تکثیر اسامی این عزیزان و هدیه نمودن آن به زوار همت نمایند. 🖨 این فایل در دو صفحه آماده شده است که می‌توانید در یک برگه پشت و رو چاپ کنید. التماس دعا
💠 حدیث روز💠 💎 ثواب فوق العاده کمک به زائران أباعبدالله الحسین (ع) 🔻امام جعفر صادق علیه السلام: هشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:.. قُلْتُ: فَمَا لِمَنْ یجَهِّزَ إِلَیهِ وَ لَمْ یخْرُجْ لَعَلَّهُ تُصِیبُهُ لِقِلَّةِ نَصِیبِهِ قَالَ: یعْطِیهِ اللَّهُ بِکلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ- مِثْلَ أُحُدٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ یخْلِفُ عَلَیهِ أَضْعَافَ مَا أَنْفَقَهُ وَ یصْرَفُ عَنْهُ مِنَ الْبَلَاءِ مِمَّا قَدْ نَزَلَ لِیصِیبَهُ وَ یدْفَعُ عَنْهُ وَ یحْفَظُ فِی مَالِهِ. ❇️ هشام بن سالم: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین علیه السلام برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند (هزینه هایش را بدهد)، چه اجری دارد؟ ۱. به ازای هر درهمی که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه می نویسد. ۲. چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمی گرداند! ۳. بلاهایی را که فرود آمده تا به او برسد، از او می گردانَد و از وی دور می کند و مالش حفظ می شود. 📚 ابن قولویه، کامل الزیارت، ص ۱۲۹ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• منبع:خبرگزاری حوزه
‏نگویید جامانده ایم. @gahneveshtha
📚 زمان زیارت اربعین 💠 سؤال: آیا زیارت اربعین چند روز قبل یا بعد از روز اربعین، همان ثواب را دارد؟ ✅ جواب: انجام زیارت سید الشهداء (علیه السلام) در هر زمانی، مستحب و دارای ثواب عظیم است؛ ولی ثواب زیارت زمان خاص، مختص به انجام زیارت در همان زمان است؛ البته زیارت کردن قبل یا بعد از آن، به امید رسیدن به آن ثواب مخصوص، مانعی ندارد. 🆔 @leader_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعجاز پسرابوتراب 🔹چقدر باید وقت صرف کنیم برای تبیین این گزاره که 👇((مردم شریف عراق!ما و شما یک پیکریم)). ولی باز هم امام زودتر از ما سرمی رسد؛کاروان آسمانی اش را می آورد تا سرزمین دلها؛پرتوهای هدایتش را می رساند به دل جوانکی از سرزمین همسایه. لابد محبت حضرت حسین در هوای زندگی اش وزیده،حال دلش را خوب کرده تا در روزهایی که زمین جوش آورده برود جلوی حرم و با پیش بندی ساده،یک برس و فرچه به دست ،خاک از کفش زائرها بگیرد. شاید اصلا حواسش نیست کفشی که واکسش می زند مال یک عراقی است یا ایرانی.چه می دانی شاید حواسش به سیاست و فتنه هم نیست.شاید در حال و هوای خودش است وکنار آرام جان ها دارد محبت به ریه اش می کشد؛ولی اکسیر محبت دردانه خدا کارش را می کند. راستش به گمانم دستان این جوان نیست که در گرمای عراق خاک از کفش زوّار می گیرد؛اعجاز محبت پسرابوتراب است که جای منبر و نشست و همایش،غبار کینه از دل رهروان عراقی اش پاک می کند. 🔹گاهی با دوستان خدا🔹 @gahneveshtha
ترجمه جملات آن برادر عراقی👇
یک شهروند عراقی: من زمانی که از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدم این جوان ایرانی و ده‌ها جوان ایرانی دیگر را دیدم که در حال واکس زدن کفش‌های زائران هستند. 🔹این تفاوت میان ایرانی‌هاست با کشورهایی که برای ما خودروهای بمب‌گذاری‌شده می‌فرستند. این کشورها مدعی‌اند که ایرانی‌ها برای عراق خطرناکند اما ایرانی‌ها الان در حال واکس‌زدن کفش‌های زائران هستند. این جوان ایرانی در اوج شرافت قرار دارد.
🔴«قدم»و «اقدام» اول ✍️احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هیچ کسی یکباره قسی القلب نمی‌شود؛ هیچ کسی یکباره معتاد نمی‌شود؛ هیچ انسانی یکباره جنایتکار نمی‌شود؛ هیچ کسی یکباره در ته صف جای نمی‌گیرد. «قدم» و «اقدام» اول است که سرنوشت‌ها را رقم می‌زند، مواظب نخستین قدم‌ها و اقدام‌های خود باشیم. 🔻قرآن کریم چهار نوبت به همگان هشدار داده است که: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ ... لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ(بقره، ۱۶۸) اى مردم ... از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست»
دوستان مجازی من سوگواری هاتون قبول اگر توفیق زیارت نصیب تون شد این کمترین رو هم فراموش نکنید. التماس دعا دارم
استاندار خوزستان: باتوجه به گرمای هوا و جمعیت بالا درخواست می‌شود زائران سفر خود را به اواسط هفته موکول کنند @Farsna
این داستانکی که میزارم رو شاید بعضی از عزیزان خواندن ولی برای اعضای جدید خالی از لطف نیست.از تجربه های چند سال پیش اربعینی ماست. تقدیم به شما👇
❇️سبیل کلفت ؛مثل افسرهای عراقی فیلم جنگی(۱) چیزی به پاهایم می خورد.پتو را کنار می زنم.یکی از خانم هاست که دارد پتویش را جمع می کند. توی اتاق ساعت نیست .گوشیم را نگاه می کنم.ساعت ۷است.سرم را می چرخانم.پتوی یکی از بچه ها کنار رفته؛درستش می کنم.یکی دیگرشان هم بیدار شده و سرجایش دارد وول می خورد. پتویش را جمع می کنم و آماده اش می کنم که بیاید آبی به صورتش بزنم.آن شرجی که دیشب کاظمین را تر کرده بود هنوز هم ادامه دارد.به فکر می زند که کاظمین،قرار بود زندان امام باشد ولی حالا دارالضیافه آقاست. امامین کاظمین مدیون زائرشان نمی مانند؛با همه بدهکاری هایی که به دینشان داریم،مهمانمان کردند. دیشب که فکر می کردیم جایی برای ماندن نیست دستی به دل یکی از اهالی کاظمین کشیده بودند که با ماشین، شهر را بچرخد تا زائر پیدا کند.بعد از رساندن ما به خانه اش،دوباره با زن و بچه اش رفتند و تا ساعت یک شب با ماشینش زائر می آورد.جز ما، سه خانواده دیگر هم مدیون لطف امامین بودند و دیشب کنار مان خوابیدند.خواب که البته .... جمع زنانه وخواب ،ضدین اند.تا چهار صبح که من صدای گپ و گفت ها را می شنیدم.یکی از خانم ها می گوید : "صاحبخانه صبح قبل از بیدارشدن ما آمده و سینی پر از نان وپنیر و کره و قوری چای را گذاشته توی سالن."یکی می رود و سینی را می آورد داخل.سهم ما را جدا می کنند وبقیه را می فرستند برای مردها.به صورت خانم ها نگاه می کنم.با اینکه فقط دو سه ساعت خوابیده اند ولی اصلا خسته به نظر نمی آیند؛این را از لبخند قشنگی که نشسته به لبشان،می فهمم.سلام می کنم و صبح بخیر می شنوم. خانمی با خوشرویی می چرخد سمت جمع؛از حرکتش پیداست که آماده گرم کردن مجلس می شود. انگار دلش می خواهد خستگی در کند.از آن خستگی درکردن هایی که فقط ما خانم ها بلدیم.قبل از بقیه صبحانه اش را می خورد.خوش زبان است و شوخی های تُرد، دسر بعد از صبحانه اش می شود.یک کم سردرد دارم می خواهم بروم آبی به صورتم بزنم که چشمم می افتد به خانمی که از دیشب هر وقت سرچرخاندم، دیدم که داشت ساکش را مرتب می کرد؛دقیقا تا چهار صبح.مانده ام که دو سه تا ساک چقدر خرت و پرت داخلش جا می شود،که از دیشب تا حالا هنوز هم مرتب کردنش تمام نشده؟ برگشتنم به داخل اتاق حکم میان برنامه برای گپ و گفت های خانم ها را دارد .خانم خوشروی جمع هنوز مجلس را در اختیار دارد.گل از گلش می شکفد وماوقع امروزشان را هم تعریف می کند. خوش زبانیش من را هم سر کیف آورده.سردردم کمتر شده. با آب و تابی دلچسب می گوید: _"ما دیروز مهمان امام رضا بودیما" با خودم فکر می کنم لابد موکب آستان بودند.خوش به حالشان؛ولی انگار منظورش چیز دیگر است. ادامه در یادداشت بعد @gahneveshtha
❇️سبیل کلفت؛ مثل افسرهای عراقی فیلم جنگی(۲) ادامه ی یادداشت قبل👇 همین جور که برس را در آورده و موهایش را شانه می زند زبانش هم به خوشمزگی می چرخد: "نجف یک ون سوار شدیم که بیاییم کاظمین؛ وسط راه راننده برای بنزین ایستاد و ماهم پیاده شدیم برای دست به آب؛باک ماشین که پر شد ،همه را صدا زد؛ما هم سوار شدیم .ماشین را روشن کرد؛ هنوز ده متری نرفته بودیم که صدای تقه بلندی،مثل کشیده ای که بخورَد به گوش همه،نگاه مان را یه این ور و آن ور کشاند.صدا جوری بود که فکر کردیم کاپوت به چیزی خورده.ولی ماشین تکانی نخورد.راننده که دستپاچه شده بود بی هوا زد به ترمز؛جا خورده بود." با خودم فکر می کنم بندگان خدا چه بدبیاری آوردند؛تا همیشه یادش می ماند که به داعش خوردند. ادامه می دهد: "ترسی به جان مان انداخت که هی یا ابالفضل می گفتیم.با همان خشونت دلهره آور عربی اش، محکم کوبید به شیشه ماشین. راننده اولش نمی دانست چکار کند.آنقدر هیکلش درشت بود که.." وسط حرفهایش یاد افسر عراقی فیلم های جنگی می افتم.دمپایی اش را آماده می کند برای حمام رفتن،ولی ما منتظر شنیدن ادامه ماجراییم.ادامه می دهد: "راننده مِن ومِن می کرد؛ ترسیده بود ولی شیشه را پایین کشید. مردی آمد کنار پنجره ی راننده و به عربی چیزی بهش گفت.راننده پیاده شد و با آن مرد آمدند آن ور ماشین.چشم ماهم دنبال این دوتا چرخید.درِ کِشویی که باز شد، مرد عرب آمد جلو.سبیل کلفتی داشت. نگاهی داخل ماشین انداخت.چیزی پرسید که راننده جواب داد: " ایرانی." دوباره چیزی گفت.راننده جوابش داد: "مشهد،مشهد" یکی از زائرها گفت: _"چی میگه؟" یکی که عربی بلد بود گفت: "میگه کجایی هستن؟" ما هم هاج و واج مانده بودیم که می خواهد چکارمان کند.دست درشتش را آورد جلو ویکی یکی مان را شمرد؛تا دستش را از جیبش درآورد با صدای کلفتش حرفی زد.باز دستش را محکم کوبید به ماشین.راننده ترمز دستی را کشید که آماده رفتن شود.یکی از زائرها نفس راحتی کشید و گفت: "میگه همه اینها مهمان امام رضا؛مهمان من." کرایه۱۱ نفرمان را داد،هر نفر ۱۲۰تومان) @gahneveshtha
❇️سرگردان ؛مثل دخترک(۱) رسیدیم به گیت های بازرسی کاظمین علیه السلام.اولین جایی بود که می دیدم بازرس های گیت لباس راحتی پوشیده اند و بعضی شان روسری را هم در آورده اند. بچه ها گرمشان بود و از ایستادن توی صف خسته شده بودند‌.از خلق و خوی بازرس ها پیدا بود که حسابی خسته اند. زائرها می رفتند روی یک کرسی می ایستادند تا بازرس که پایین تر از آن ها ایستاده بود آن ها را بگردد. زائرهای ایرانی انتظار داشتند مثل حرم امام رضا خادم ها قربان صدقه شان بروند.یاد حرف یکی از دوستانم افتادم که می گفت خادم های امام رضا اصلا فرق دارند.از گیت که رد شدیم چشمم افتاد به گنبد طلایی امامین کاظمین علیه السلام.بعد از سلام بهشان گفتم که دیشب شرمنده محبت شان شدم. فهمیدم که آن وقت شب دست آسمانی شان، دل یکی از مجاوران را لمس کرده بود که ما را مهمان کردند وگرنه ما کجا وخانه از قبل مهیا شده کجا.با خودم می گفتم روبروی ضریح با نجیب زاده ها چه حرف هایی دارم که بزنم. صدمتر قدم زدیم تا رسیدیم به ورودی حرم.بغل در چند باجه بود برای تحویل دادن گوشی ها.باجه های که متصدی هایش خانم بودند.صف های موبایل که تمام شد،مشرف شدیم به حرم. قرار شد نوبتی بچه ها را نگه داریم.باباشان رفت و برگشت و بچه ها را گرفت. زائرها فشرده روی فرش های صحن نشسته بودند و بعضی ها هم که جایشان نبود روی مقوا خوابیده بودند.داشتم می رفتم به سمت رواق .... تا اینکه چشمم خورد به دختر بچه ی سه چهار ساله ای که کنار صف ایستاده بود و زار می زد. دست و پای لاغر و ریز میزه ای داشت.هی این ور و آن ورش را نگاه می کرد و با گریه دور و بر را می چرخید؛ولی مادرش را پیدا نمی کرد ودستپاچه برمی گشت سرجایش.ترس و سرگردانی که در نگاهش بود من را کشاند به طرفش؛ ادامه در یادداشت بعد @gahneveshtha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا