eitaa logo
گاهی با دوستان خدا
34 دنبال‌کننده
878 عکس
332 ویدیو
16 فایل
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب می شود گاهی نمیشودکه نمیشودکه نمی شود گویی به خواب بودجوانیمان گذشت گاهی چه زودفرصتمان دیرمی شود کاری ندارم کجایی چه می کنی بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود/قیصرامین پور ارتباط با ما @rahj00
مشاهده در ایتا
دانلود
زنها فرشته اند. روی آخرین تخت کنار دیوار دراز کشیدم.پرده را تا اخر کشیدم.به شوهرم گفتم برود و یک خانم پرستار را بیاورد برای تزریق سرم.رفت و برگشت و گفت:"میگن ول کن حاجی این حرفها دیگه گذشته .این روزها با این اوضاع دیگه وقت این حرفها نیست بابا" گفتم:" خب بیاد ؛من که نمیزنم." بعد از ده دقیقه کش دادن، یکی پرده را کشید و آمد کنار تختم.موهاش را کامل داده بود بیرون؟ نه داده بود داخل و ساق دست هم زده بود.علیه السلام بود خلاصه.آستینم را که بالا زدم گفت راستش امشب حسابی کمبود نیروی خانم داریم." گفتم خداخیرتون بده.ان شاالله خدا شما رو حفظ کنه و سلامتی بهتون بده. سِرُم رو زد ورفت.اینکه سِرم حدودا شش هفت ساعت طول کشید و آخرش هم حالم بد شد و معلوم شد بهش حساسیت داشتم و خدا رحم کرده بود که آهسته زده بودن به کنار؛شبش تا صبح خوابم نبرد.مثل چند تای دیگر.با این فرق که اونها از درد خوابشان نمی برد من از صدای درد آنها؛تخت بغل جوانکی بود که از پرستارها شنیدم بخاطر تنگی نفس مانده بود توی اورژانس و بعد از سه روز می گفت تحمل جدا شدن از اکسیژن را ندارم.نمی رفت خانه. تخت کناری او مادربزرگ پیری بود که صدای ناله هاش پر از لهجه ی روستایی بود که نمی فهمیدمش.بیچاره انقدر لرز و درد داشت که با هر حمله، سه چهار دقیقه ، لالایی میخواند ؛انگار کسی را صدا می زد یا اینکه تب داشت وناخوداگاهش بیدار شده بود و اینها زبان ناخودآگاهش بود. چشمم را چرخاندم که ببینم دیوارها تمیز هستند یا نه.تعریفی نداشتند.هی سرم را می کشیدم بالا و منتظر بودم سرم تمام شود.که آن هم نمی شد ؛ به من نگفته بودند شش ساعت طول می کشد؛ سِرُم شش ساعته تاحالا ندیده بودم.بعد به خودم گفتم لابد دستور دکتری اش این جوری بوده دیگر؛ ولی از داروخانه گوگل که سوال پرسیدم نهایتش یکی دو ساعت را زده بود.هر چه بود خدا با من یار بود که نیم ساعته به رگم تزریق اش نکردند.شوهرم را با اصرار فرستاده بودم توی ماشین بخوابد که مثلا این هوای پر از درد مریضش نکند.حالا انگار توی خانه کرونا نداشتیم! خب نداشتیم دیگر. از همان روز اول مریضی قرنطینه را جدی گرفته بودم تا لااقل یکی سالم بماند و هوای بقیه را داشته باشد.توی حال وهوای خودم با سروصداهای سالن قصه می نوشتم؛ البته نه روی کاغذ ، نه توی موبایل، روی دیوار خیال؛که چیزی لغزید.اولش صدای تکان خوردن و کشیده شدن می آمد .انگار آماده شدن پیش از حادثه بود.چند ثانیه ای آماده شدنها طول کشید تا اینکه صدا بلند تر شد و به تقه بلندی شبیه افتادن ختم شد. از پشت پرده صدای داد و بیداد پرستار آمد که مردها را صدا میزد به دادش برسند.خانم دکتر زودتر از بقیه رسیده بود.با صدای بلند می گفت: مریض افتاده؛ پرستار! میاید کمک؟ خانم پرستار هم که لابد زورش به مریض مرد نمی رسید داد و بیداد می کرد تا مردها برسند.من که نمی دیدم ولی فکر کنم تخت را روی خودش وارونه کرده بود.بنده خدا احتمالا یا خواب بوده یا داروهای آرام بخش هوشیاری اش را پایین آورده بودند؛ حالا چرا از روی تخت کله پا شده بود نمی دانم.آن آمادگی ها هم برای سقوط از تخت بود.از مریض پرسیدند: _حالا جاییت درد نمی کنه؟ سر درد نداری ؟ حالت به هم نمی خوره؟ مریض اصلا نا نداشت جواب دهد.صدای افتادنی که من شنیدم حواس که هیچ، بعید می دانم جای سالم براش مانده باشد.این وسط پرستار هم وقت گیر آورده بود و غر می زد.حق هم داشت. _ببین خانم دکتر ! همراه، مریض را آورده انداخته و گفته این کرونا داره تحویل شما.من می ترسم نمی مونم.اصلا به من زنگ نزنید. یه کاری می کنه انگار خودش کرونا نداره.تو که توی خونه بودی حتما گرفتی." مریض را توی اورژانس گذاشته بود و رفته بود؛ چند تخت آن طرف تر ،خانمی بود که بی قراری هایش زیاد بود.ریه هاش پر از آب شده بود و نفس اش در نمی آمد.رفتند ساکشن کنند و آب را بیرون بکشند ازبس دردها امانش را بریده بود بی طاقتی کرد و زیر ساکشن زد.پرستار جیغی کشید ورفت عقب .آبهای ساکشن روی صورتش ریخته بودند.باز شروع کرد به گلایه کردن.طرف حسابش این دفعه همراه بیمار بود.حاج اقا چرا شما اومدید؟باید دختری عروسی زنی می اومد.مرد که اصلا زبون این خانم را نمی فهمه.حتی نمیتونه راضیش کنه که سرمش را عوض کنیم. همراه هم صدایی ازش در نمی آمد.فقط سعی می کرد دستهای مریض را بگیرد که ان هم فایده نداشت.سرم را هم از دستش کند و خون زد بیرون.پرستار گفت : اقا خواهشا برو بگو یک خانم بیاد که بتونه با محبت آرومش کنه." اخر سر مریض را با محبت مرفین آرام کردند .دم صبح بود که دیگر خوابید.لالایی مادربزرگ هنوز می امد.همه ی شب را بیدار بود .دو سه ساعتی یک بار ،وقتی لالایی ها و لرزها اوج می گرفت مردی که همراهش بود بیدار می شد و خیلی خونسرد می پرسید: الان کجات درد می کنه؟ پیرزن می گفت: وای،همه جام. دوباره مرد آرام می شد و خوابش می برد.کلا فکر کنم دوبار بیدار شد.خوب خوابید. @gahneveshtha
ادامه👇 بین مریض ها زنی بود که از لهجه اش فهمیدم کرمانی است.از آه و ناله اش پیدا بود زیاد درد دارد. سرویس که می رفت کلی انتقاد و پیشنهاد علیه مدیر بیمارستان روی سر کادر،هوار می کرد.آنها هم انگار از خدا خواسته، آدرس مدیر را می دادند دستش.با اینکه دردش زیاد بود ولی حواسش به باقی مریض ها هم بود .تختها را توی فاصله برگشتن از سرویس تا تختش چک می کرد، ولی حال حرف زدن نداشت .فقط چشمش به تخت ها می افتاد. صبح وقتی صبحانه را اوردند مریض ها که از شب بیداری ، به زور خوابشان برده بود حالا بیدار شده بودند.هیچ کس ناله نمی زد.همین یکی دو ساعت خواب آرام ترشان کرده بود.پیرزن را دیدم که نشسته.صدایی هم ازش در نمی آمد.انگار نه انگار همان مادربزرگ دیشبی بود.چشمم به همراهش افتاد .پیرمردی بود .فکر کنم پسر یا دامادش بود.خانم کرمانی سرحال تر شده بود .آمد سراغ تختها و با مریض ها حال و احوال کرد.انگار این چند روزی که آنجا بوده با همه آشنا شده بود.مثل خواهر مهربان از دردهای مریض ها می پرسید.زن و مرد هم نداشت.برای همه دلسوزی می کرد.رسید سر تخت مادربزرگ .بعد از حال واحوال با پیرمرد ازش پرسید: _مادر چطوره؟ لرزهاش تمام شده؟ فلان دردش بهتر شده؟ پیرمرد گفت: _چی ،کدوم ،؟ او گفت: بیچاره دیشب انقدر داد وبیداد کرد! تلویحا داشت می گفت یعنی شما خواب بودی ؟این بیچاره تا صبح می نالید؟ تعجب گره خورده با سردرگمی مرد هم گویا بود که واقعا خواب بوده و زیر غرّش این همه درد فقط لالایی هاش را می شنیده. مرد است دیگر😊. زنها فرشته اند. 🔹گاهی با دوستان🔹 @gahneveshtha
دلت نمی سوزد برای من؟ 🌸اللهم !عرّفنی نفسَک 🌸 ⚡️خدایا! خودت را نشانم بده.⚡️ زیر یک کوه از خودم له شده ام. اگر به خودم باشد که سالی یکبار هم زیر آوار این مَن، مَن، ها در نمی آیم.هوای این زیر پر از نشناختن است.آینه من هم که این پایین کدر شده ؛خودم را داخلش نمی بینم.زیاد شده که یکی یکی خناسها دوره ام کرده اند و از پشت و جلو دست گذاشتند روی چشمم که نبینم.لابد من صدایشان زدم.اینجا کسی دور غریبه ها جمع نمی شود ،مگر خودش گم شده باشد.نوچه های شیطان، آشنا گیر آورده اند .یکی مثل خودشان.یکی که وقتی از آسمان صدایش می زنند چموشی می کند و (خودم برای خودم بس ام) در می آورد و زیر این همه ادا واطوارهایی که بین او و بالایی ها دره می زنند، منِ الهی اش پوسته پوسته می شود و می ریزد زمین .حتما فرشته ای هست که ورق های نازک فطرتش را با احتیاط از روی زمین بردارد.ازبس قشنگ اند دلش نمی آید بماند روی زمین .شاید به هم بچسبند؛ نگه شان می دارد برای روزی که می خواهد برگردم. برگردم تا امانتی را پس دهد. روزی که دلش می خواهد زودتر بیاید و شیطانکها نمی خواهند. خیلی وقت است پر از دلشوره ام؛💘 مثل خیلی ها؛ مثل هر کس که گوش اش پر شده از کپک گناه؛ دلم می سوزد برایش؛💔 برای او که روزش را با صدای جیز و ولیز خودکرده هایش باز می کند وتا شب هیچ صدایی از تو نمی شنود. 💔دلم می سوزد برایش که دور خودش وول می خورد و هر بار که یکی برایش خلخالی می اندازد مثل ندیده ها می پرد و برش می دارد.می بندد دور پاهایش؛بیچاره نمی داند که خلخال اش میخ دارد؛ درست می نشیند توی ساق اش.چشمش به دستبندهایی است که دلقکها از آن بر برایش تکان می دهند .تا خودش را از زیر این همه بار بکشد و برسد به دستبند ،صدبار خورده زمین و بلند شده. حواسش نیست که زانوهایش زخم افتاده .حواسش نیست که می شود زخمها همه تن اش را بگیرد.می رود تا برسد به دستبند وخودش را بفروشد به زنجیر و بند و نکبت های رنگ و رو رفته ی دنیا که با هزار جور لعاب چشم نوازش کرده اند. 💔دلم می سوزد برای او که غفلت ،افیون شده و اغوایش کرده؛مثل دیوانه ها سرش را می کوبد به در و دیوار دنیا، بلکه از این همه دلواپسی خلاص شود؛ولی از بالا هم که صدایش بزنند نا ندارد بلند شود؛دست و پا و دل و سر و همه را داده به اسارت؛می خواهد، ولی نمی شود. 💔دلم می سوزد برای او که شبها لالایی اش مرور با توبودنهای روزش نیست. نه؛ خوابش با خیال با تو نبودنهای فردایی است.با فکر خط ونشان کشیدن برای بقیه.به عشق پا گذاشتن جا پای خناس.برای سر جایش نشاندن هر کس که به ساحتِ فرعونی او توهین کرده؛هر روز حساب نکرده هایی را دارد که فردا باید انجامش دهد. از جنسِ ▪️یکی را از چشم دیگری انداختن؛ ▪️بدگفتن از بقیه؛ ▪️آبرو بردن از بنده های خدا.حتی شده به قدر یک جمله با پیف و آوخ و اَه. 💔دلم می سوزد برای او که کوله اش کهنه و پاره است؛از درزهای وصله شده اش می شود تل انبار حق الناس را دید.سنگین است؛انقدر که دیگر بوی ناامیدی می دهد.هر گوشه اش را که می گیرد یک گوشه ی دیگرش در می رود.با این وضع اگر بگذاردش روی ترازو، همه می ریزد بیرون.می ریزد وسط جماعتی که روز حساب صف کشیدند برای دیدن کشکول همدیگر.می خواهند ببینند چه گلی به سرمان زدیم در دنیا.همه را به هم نشان می دهند. 💔دلم می سوزد برای تنهایی اش.حواسش نیست که لای بَه بَه و چه چه های مجازی و حقیقی کسی با او نیست و خدا نگاهش نمی کند.هر چند دلش خوش باشد به سرگرم شدن با آنها. این بَه بَه بوی بهشت نمی دهد. دلم می سوزد برایش .💔 ❤️خدایا !❤️ دلت نمی سوزد برایش؟ برای من؟ اگر عدد غیبت هایم زیاد شده؛❌ اگر کارهایم پر از رنگ و روی ریا شده؛❌ اگر به جای تو، دلبستن ام به هوای دنیا شده؛❌ شرمنده ام.💧 تا دست تو نباشد زیر این همه تغییر،نمی شود جُم بخورم.پوستین فطرت ام نازک شده. تا تو نخواهی دستم برای خلاصی از آوار ،دراز نمی شود. بخواه !که با صدای قشنگ ،صدایت کنم؛جوری که خوشت بیاید و نگاهم کنی. 🌸خدای من!🌸 همه را شنیده ای نه؟ حالا چه؟ دلت نمی سوزد برای هر که مثل من؟ برای من چطور ؟ 💖اللهم!💖 عرفنی نفسک 🌸خدایا!🌸 خودت را نشانم بده.💞 @gahneveshtha
برای دوستان انقلاب که صلاحیت نامزدهاشان احراز نشده؛ 🔸دیدید و دیدیم که برای نگه داشتن این خط ،آقا چه خون دلها خوردند. از غریبه ها که انتظاری نیست.آنها که همیشه خوردند وبردند و نمکدان شکستند.تاکتیک شان در تخریب شورای نگهبان از ده متری بوی تعفن فتنه می دهد.اینها که خدای زبان بازی اند.به جای اینکه بیایند و بگویند این هشت سال چقدر امید، به باد دادند یقه شورا را گرفته اند که چرا قانون دست گرفتی با آن متر می زنی؟ چرا نگذاشتی دولت سوم روحانی تَکرار شود؟ اینها که چنگ انداختن به قانون و زدن زیر میز ،کار همیشگی شان بوده.ولی بچه های حزب الله چرا؟ تا وقتی نامزد ما تایید می شد، شورای نگهبان قانون اساسی بود و هتکش حرام؛ حالا که نامزد ما صلاحیتش احراز نشده، شده شورای سلیقه ای و دشمن مشارکت ؟با این وصف همه آن سالهایی که فتنه گرها علیه شورا هوچی گری می کردند حق داشتند.و همه ان سالها پشت شورا ایستادن های ما مصنوعی بود.هر چه باشد آنها هم هوادار نامزدشان بودند و او را صالح می دانستند. بارک الله !به همت تان. با اینکه خوب می دانید که اعلام عمومی دلایل عدم احراز صلاحیت ها طبق قانون ممنوع است ،باز به صورت شورا سیلی می زنید؟ گفتید چرا دلایل برای نامزدها فرستاده نشده؛ اگر شده باشد چه؟ به شما می گوید؟ خدا کند اینطور نباشیم که : اگر نامزد ما بود مشارکت حداکثری است و فضا گل وبلبل؛اگر نبود صحنه چینی است. ✍ره جو 🔹فتح قلم🔹 @fatheGalam
✍️ پاسخ به ۹ استفتا پیرامون انتخابات 🔹 واحد فقه و احکام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) به دلیل نزدیکی به ایام انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، به بررسی برخی از استفتائات حضرات آیات و مراجع عظام تقلید آیت الله خامنه ای، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله سیستانی در مورد انتخابات پرداخته است که به شرح ذیل است؛ ❓ آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران شرعا واجب و عدم شرکت، حرام است؟ 💡 آیات عظام خامنه ای و مکارم: شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی، اسلامی و الهی است. ❓ آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران واجب عینی است یا کفایی؟ آیات عظام خامنه ای و مکارم: واجب عینی است. ❓آیا شرکت نکردن در انتخابات به خاطر عدم تأیید کاندیدای مورد حمایت ما از طرف شورای نگهبان، جایز است؟ 💡آیات عظام خامنه ای و مکارم: خیر جایز نیست و شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی، اسلامی و الهی است. ❓ آیا خارج شدن زن از منزل برای شرکت در انتخابات بدون اجازه شوهر جایز است؟ 💡آیات عظام خامنه ای و مکارم: شرکت در انتخابات بر همگان واجب عینی است و نیازی به اجازه شوهر نیست. ❓آیا افشای عملکرد منفی سیاسی و اقتصادی نامزدهای انتخاباتی یرای روشنگری مردم جایز است؟ 💡آیات عظام خامنه ای، سیستانی و مکارم: بیان ضوابط و شرایط و نقد برای روشن شدن اذهان مانعی ندارد، ولی باید از هتک حرمت، تهمت و توهین اجتناب کرد. ❓آیا به خاطر عدم شناخت نامزد اصلح، دادن رأی سفید جایز است؟ 💡آیت الله خامنه ای: اگر دادن رأی سفید موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است. 💡آیت الله مکارم اگر به شخص خاصی اعتماد نباشد، می توان رأی سفید داد، ولی تا جایی که ممکن است، از دادن رأی سفید پرهیز شود. ❓آیا در ایام تبلیغات انتخابات، طلاب و دانشجویان متدین و انقلابی لازم است درس و بحث خود را تعطیل کرده و برای روشنگری مردم و حضور حداکثری آنان در انتخابات برای تقویت نظام اسلامی و تبلیغ کاندیداهای اصلح به نقاط مختلف کشور سفر کنند؟ 💡آیت الله خامنه ای: (((همگان به ویژه خواص و علما وظیفه دارند با حداکثر دقت، افراد اصلح را با حجت شرعی شناسایی کرده و به مردم معرفی کنند))) و مردم را در انتخاب درست یاری دهند. عدم دخالت خطرناک است؛ دخالت بدون بصیرت و حجت هم خطرناک است. 💡آیت الله مکارم: برای تبلیغ شرکت در اصل انتخابات مانعی ندارد ولی بهتر است از تبلیغ شخصی اجتناب کنند. ❓بیان کردن مسائلی که باعث دلسرد شدن مردم از انتخابات و حضور آنان در صندوق های رأی می شود، چه حکمی دارد؟ آیات عظام خامنه ای و مکارم: این کار که باعث می شود مردم نسبت به حضور در انتخابات که وظیفه شرعی آنهاست سستی کنند، جایز نیست. ❓برخی از افراد متدیّن از باب احتیاط و به این دلیل که احتمال دارد نمایندگان مجلس یا رئیس جمهور منتخب در آینده مرتکب گناه و خیانت شوند و لذا به خاطر رأی دادن به آنها در گناه آنان شریک باشند، در انتخابات شرکت نمی کنند؛ آیا این مسأله می تواند بهانه ای برای عدم شرکت در انتخابات باشد؟ 💡آیات عظام خامنه ای و مکارم: اگر وی در انتخاب طبق موازین شرعی عمل کرده است، مسؤول نخواهد بود و این مسأله نمی تواند بهانه ای برای عدم شرکت در انتخابات باشد. خبرگزاری‌حوزه @gahneveshtha
14000306_40588_1281k.mp3
11.59M
🎙بشنوید | صوت کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی. ۱۴۰۰/۰۳/۰۶ 💻 @Khamenei_ir
چگونه مشارکت حداکثری رقم می خورد؟ مقام معظم رهبری: اگر نامزدهایی که امروز در صحنه‌اند بتوانند به مردم نشان بدهند و بیان کنند که دارای این کارآمدی هستند، مردم پای صندوقها هم، میروند مشارکت بالایی هم خواهد بود ان‌شاءالله./ در دیدار تصویری نمایندگان مجلس۱۴۰۰/۳/۶ @gahneveshtha
❇️مرور کلام رهبری و پاسخ چند سوال ⁉️سوال: آیا عدم احراز صلاحیت نامزدهای مشهور در انتخابات ریاست جمهوری ضربه به مشارکت حداکثری نیست؟باعث دلسردی مردم نمی شود؟ ⁉️سوال:چرا شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدها سختگیرانه عمل کرد و برای جلب مشارکت مردمی دایره احراز شدگان را وسعت نداد؟ مگر نه اینکه افزایش مشارکت هم از مصالح عالی کشور است؟ 🔻پاسخ مقام معظم رهبری؛ 🔷مردم دنبال اسم ها نیستند.🔷 مقام معظم رهبری: درمورد مسئله‌ی مشارکت که بعضی نگرانند که مشارکت کم خواهد شد؛ بنده به نظرم این‌جور میرسد که عامه‌ی مردم، عموم مردم دنبال اسم این و آن نیستند، عامه‌ی مردم دنبال اینند که ببینند چه کسی دارای یک مدیریتی است، دارای یک قوّت عملی است، یا دارای قوّت اراده‌ای است، دارای یک کارآمدی‌ای است که میتواند مشکلات کشور را از میان بردارد؛ دنبال اینند. 🔹 اینکه حالا چه کسی با چه نامی، با چه عنوانی، از چه جناحی وارد میدان بشود، برای عموم مردم این چیزها مطرح نیست؛ اگر نامزدهایی که امروز در صحنه‌اند بتوانند به مردم نشان بدهند و بیان کنند که دارای این کارآمدی هستند، مردم پای صندوقها هم، میروند مشارکت بالایی هم خواهد بود ان‌شاءالله.۱۴۰۰/۳/۶در دیدار تصویری نمایندگان مجلس شورای اسلامی. 🔹فتح قلم🔹 @gahneveshtha
🔰 احکام | وظیفه خواص در معرفی نامزد اصلح به مردم ❓وظیفه روحانیون و خواص در قبال شناساندن فرد اصلح چیست؟ آیا از لحاظ شرعی تکلیفی بر عهده آنها می باشد؟ 🔹همگان به ویژه خواص و علما وظیفه دارند با حداکثر دقت، افراد اصلح را با حجت شرعی شناسایی کرده و به مردم معرفی کنند و مردم را در انتخاب درست یاری دهند. عدم دخالت خطرناک است؛ دخالت بدون بصیرت و حجت هم خطرناک است. ⬇️ مطالعه نسخه کامل این شماره خط حزب‌الله: farsi.khamenei.ir/news-content?id=47940
🏴 روح امام در او حلول کرده 🔸️خدا را شكر می‏كنیم كه بعد از (ره) ، خدای متعال كسی را مقرر فرمود كه به تعبیر بنده نسخه بدل امام است، به تعبیر دیگر گویا روح امام(ره) در او حلول كرد. بنده به عنوان فردی كه در این كشور زندگی می‏كنم وظیفه خودم می‏دانم بالا‌ترین مراتب شكر را به پیشگاه الهی در حد توانم عرض کنم به خاطر این نعمتی كه هر قدر درباره‏اش صحبت بشود زیاد نخواهد بود. 🔺️ تهران، اجلاس خبرگان رهبری ۸۹/۰۶/۲۳ 💻 @mesbahyazdi_ir