#عکس_نوشت
این چشمها بود که پدر شدن مرا آغاز کرد.
نازنینکم! چشمانت به آبی امید همیشه روشن.
روز دختر مبارکت، آلای زندگی مـــا.
#پدر_دختری_طور
@gahnevis
گاه نوشتههایم
#بریدۀ_کتاب خلقت ما یک ضعف دارد. همانطور که میتوانیم چشمهایمان را ببندیم که بعضی چیزها را نبینی
⚠️بزرگواران!
بدانید و آگاه باشید که طبق اعلام دستاندرکاران غرفه #نشر_خوب، قیمت کتاب #دیار_اجدادی پس از تجدیدچاپ، بالای یک میلیونودویست خواهد بود.
اوصیکم به خرید هر چه سریعتر این کتاب با قیمت قدیم.
#پست_موقت
#عکس_نوشت
#طنزطور
نمیدانم همراه اول، در منِ ناقابل چه دیده که مرا «زائر محترم خانه خدا» خوانده است. اگر رفتم که حلالم کنید! قابل باشم دعاگو هستم؛ اگر هم نرفتم و شما رفتید که حلالتان میکنم لذا دعایم کنید؛ اگر هم نه من رفتم و نه شما بیایید، آنانی را که از اطرافیان و آشنایان میروند حلال کنیم به امید این که دعایمان میکنند.
@gahnevis
#عکس_نوشت
#غذای_روح_و_جان_در_یک_قاب
دو رهاورد از روز پنجم نمایشگاه؛ کتاب به پیشنهاد آقا مصطفا جواهری و آب معدنی به لطف جناب سیبویه.
@gahnevis
هدایت شده از [ هُرنو ]
نمایشنامه خوانی #چند_مسافر
اپیزود اول
مسافر یکم: راننده
نقشخوان: #محمد_اسدی
فردا ساعت هشت صبح در هُرنو...
{ولی بذار ما هم به قصهٔ خودمون دلخوش باشیم...}
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از [ هُرنو ]
مسافر یکم.mp3
50.77M
🎭 نمایشنامه خوانی #چند_مسافر
🎧 اپیزود اول
مسافر یکُم: راننده
نقشخوان: #محمد_اسدی
{ولی بذار ما هم به قصهٔ خودمون دلخوش باشیم...}
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم_نوشت
۹ ثانیه فرصت دارید؟
این فیلم را ببینید... بعدا در موردش با هم صحبت میکنیم.
موفق باشید.
@gahnevis
#عکس_نوشت
گفت: «بگو امروز ما را چه تحفه آوردی از هفتمین روز نمایشگاهگردی؟»
ارتجالا هر آنچه در انبان داشتم بر طبق اخلاص پیش پایش نهادم. نگاهی انداخت و سَری از سر تاسف جنباند.
گفتمش: «چه شد تو را یا شیخ؟»
گفت:«دو از یک ابتیاع کردهای بینوا!»
نرم تبسمی کردمش و گفتم: «یا شیخ! دوئیت از برای یک نیست.»
شیخ گریبان نَدرّید و به زاویه در شد.
@gahnevis