eitaa logo
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
315 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
559 ویدیو
1 فایل
💎 تو خاص هستی پس باید خونه ات خاص باشه، باتابلو های ما خاص باش 💎سفارش دیوارکوب وتابلو پذیرفته میشود از طریق دایرکت👇 @dp_ssss ارسال به سراسر کشور 💎گالری دختر پاییز
مشاهده در ایتا
دانلود
💑تابلو عاشقانه به سبک ورق طلا 💑دکوری زیبا و شیک برای دکور اتاق خواب زوج های جوان 💑 ورق بزن ببین چقد دکور اتاق با این تابلو شیک و خاص میشه 💑هویت بصری هر فضایی با وسایلی که ما انتخاب ما انتخاب میکنیم با این تابلو فضای اتاق خوابتونو عاشقانه کنید😍❤️ 💑برای سفارش ، هماهنگی واطلاع از قیمت با این آی دی دایرکت بدید👇 @paeezan27 و یا ازطریق شماره واتساپ که بیو زدیم 💑تابلو ژورنالی ولی قابل سفارش واجراست در سایز دلخواه شما🌹🙏 💑شما میتونید با پرو مجازی ،قبل از خرید تابلوی مورد نظرتونو رو تو خونه تون ببینید ، اگه علاقه داشتید و قصد خرید برای پرو تابلو و دیوارکوب داشتید کلمه تابلو، رو دایرکت بفرستید تا مشاوره رایگان بگیرید، فقط کافیه عکس ارسال کنید ،تابلو نتخابی رو با نرم افزار رو دکور اتاق تون قرار میدیم که ببینید 🤗🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ When the world was created you were also created to beautify it , You have done your work perfectly all world is smiling for you today   Happy women’s day   زمانی که این جهان خلق شد ، تو نیز خلق شدی تا به این جهان زیبایی ببخشی ، تو کارت را به نحو احسن انجام دادی ، تمام دنیا امروز به تو لبخند میزنند   🍁 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
🍁دختر پاییز: 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_پ
🍁دختر پاییز: 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 وقتے نامہ📜 رو خوندم دست و پاهام میلرزید احساس میڪردم ڪاملا یخ زدم احساس میڪردم هیچ خونے توے رگ هام نیست اشڪام بند نمیومد...😭 خدایا چرا؟! خدایا مگہ من چیڪار ڪردم؟! خدایا ازت خواهش🙏 میڪنم زندہ باشہ... خدایا خواهش میڪنم سالم باشه. ((از حسادت دل من مے سوزد، از حسادت بہ ڪسانے ڪہ تو را مے بینند! از حسادت بہ محیطے ڪہ در اطراف تو هست مثل ماہ و خورشید ڪہ تو را مےنگرند مثل آن خانہ ڪہ حجم تو در آن جا جاریست مثل آن بستر و آن رخت و لباس ڪہ ز عطر تو همہ سرشارند از حسادت دل من مےسوزد یاد آن دورہ بہ خیر ڪہ تو را مے دیدم)) 😭😭😭😭😭😭😭😭 ڪارم شدہ بود شب و روز دعا ڪردن🙌 و تو تنهایے گریہ ڪردن😭 یهو بہ ذهنم اومد ڪہ بہ امام رضا متوسل بشم خاطرات سفر🚌 مشهد دلم رو آتیش💔 میزد. اے ڪاش اصلا ثبت نام نمیڪردم ولے اگہ سید رو نمیدیدم معلوم نبود الان زندگیم چطورے بود شاید بہ یڪے شبیہ احسان جواب مثبت میدادم و سر خونہ زندگیم بود ولے عشق چے؟!...💔😔 آقا جان... این چیزیہ ڪہ شما انداختے تو دامن ما...حالا این رسمشہ تنهایے ولم ڪنے؟!😔😭 آقا من سید رو از تو میخوام🙏 یڪ ماہ بعد: یہ روز صبح دیدم زهرا پیام📩 فرستادہ (ریحانہ میتونے ساعت 9🕘 بیاے مزار شهداے گمنام؟! ڪارت دارم) اسم مزار شهدا اومد قلبم♥️ داشت وایمیستاد.. سریع جوابشو دادم و بدو بدو🏃♀ رفتم تا مزار -چے شدہ زهرا -بشین ڪارت دارم -بگو تا سڪتہ نڪردم ریحانہ این شهداے گمنامو میبینے؟! -ارہ..خب؟؟ -اینا هم همہ پدر و مادر داشتن...همہ شاید خواهر داشتن...همہ ڪسے رو داشتن ڪہ منتظرشون بود...همہ شاید یہ معشوق❣ زمینے داشتن ولے الان تڪ و تنها اینجا بہ خاطر من و تو هستن. -گریم گرفت😥 -پس بہ سید حق میدے؟! -حرفات مشڪوڪہ زهرا -روراست باشم باهات؟ -تنها خواهش منم همینہ -ریحانہ تو چرا عاشق سید بودے؟! -سرمو پایین انداختم و گفتم خب اول خاطر غرور و مردونگیش و بہ خاطر حیاش😌 بہ خاطر ایمانش.. بہ خاطر فرقے ڪہ با پسراے دور و برم داشت -الانم هستے؟؟ -سرمو پایین انداختم -قربون قلبت💜 برم... این چیزهایے رو ڪہ گفتے الحمدللہ هنوز هم داره☺️ -یعنے چے این حرفت؟! یعنے ... -بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا...😳 ادامه دارد...🍃 🥀🥀🥀___________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
🪴🍓|| ناامید نشدنت،ادامه دادنت،تلاش کردنت، به موقع رفتنت،‌ صبوری کردنت، لبخند زدنت، گریه کردنت،واسه روزای که حقت رو از زندگی نگرفتی و نتونستی بگیری ولی خیلیا جلوی تو به حقشون رسیدن و از غصه دق نکردی و قوی تر ادامه دادی، مرسی! 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 @gallerydpaeez27
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲نحوه قیمت گذاری روی دیوارکوب و نقاشی چطوریه؟ 📲برای شماهم سوال بوده؟ پس واجب کلیپ و حتما باز کنید😊صوتی دختر پاییز به شما جواب میده 📲 این کلیپ برای همکاران نقاش مناسب و شاید دوستانی که تازه تواین عرصه وارد شدن براشون سوال باشه، این دوست عزیز هم که ازما سوال کردن ازهمکاران و هنرجوهایی بودن که تازه شروع کرده بودن و بلد نبودن قیمت گذاری کنن، پس بفرستید برای دوستان وهمکارانی که نقاشن وتازه شروع به کار کردن 📲البته برای مشتری ها و دوستان وفالوور هایی که قصد خرید دیوارکوب هم دارن مناسب، شاید قیمت کارای منو ببینید وبراتون سوال باشه که برچه اساسی این قیمت وگذاشتم، یا مثلا فک کنید گرون، ولی وقتی بفهمید دلایل منو بفهمید مناسب وگرون نیست 📲درکل نقاش و کلا کسی که پیج وکانال فروشگاهی داره باید خودش بتونه قیمت گذاری کنه و تقلید نکنه، البته تجربه هم مهم دراین عرصه، و من خودم چهارسال دراین کار هستم و تجربه کسب کردم 📲و حرف اخر اینکه هنر دست قیمتش بالاتر ازهرچیزیه هم مشتری باید قدر کاردست وبدونه هم همکاران مفت فروشی نکنن وقتی همه چی گرون شده، چرا هنر دست و تابلو یا دیوارکوبی که نقاش چندین روز روش کارکرده نباید ارزش واقعی خودشو داشته باشه و مفت و ارزون باشه؟ 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جدید باصدای دختر پاییز 🔊آدم هرچقدر هم قوی باشه یه زمانی کم میاره ودلش میخاد یکی پشتش باشه آدم هرچقدر هم که به تنهایی عادت کنه بالاخره یه شبی دلش میخاد یکی باشه خیلی ساده بلدش باشه یکی که با خیال راحت بتونه بهش تکیه کنه وبگه "راستشو بخوای امشب حالم اصلا خوب نیست" 🔊 کپی ممنوع⛔️ 🔊یادداشتی براین دکلمه باقلم خودم👇 این قسمت: آدم قوی آدم قوی اصلا وجود دارد؟ آدم قوی درهمه زمینه ها قوی است؟ من میگویم انسانی که ازهمه لحاظ قوی باشد وجود ندارد و اتفافا اگر کسی درظاهر ابراز کرد که قوی است دردرون خیلی هم ضعیف است تا ما این ضعیف بودن را چگونه معنی کنیم بگذریم شاید من هم گاهی با خود زمزمه کرده ام که قوی هستم یا حتی به دیگران باصدای بلند گفته ام من قوی ام اما... باید اعتراف کنم گاهی انقدر احساس ضعف میکنم که دوست دارم چون دخترکان کوچک زارزار گریه کنم وسط کوچه روی خاک ها بنشینم آب دماغم سرازیر شود با خاک بازی کنم و ته دلم بگویم کاش مادرم بیاید بغلم کند اززمین بلندم کند اول دلداری ام دهد بعدهم باپشت دست محکم به پشتم ضربه بزند که زلیل مرده چرا انقد خودرا کثیف کرده ای همین قدر کوکانه گاهی دراین سن بزرگسالی هم عجیب چون دخترکی کوچک ضعیف میشوم و دلم بغل میخواهد دلم میخواهد کسی نازم کند کسی که بشود به او تکیه کنم و بگویم حالم خوب نیست اوهم محکم درآغوشم بگیرد تا حس تنهایی نکنم 🥀🥀🥀___________________________ 🥀 @raheeshgh88
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
#دکلمه جدید باصدای دختر پاییز 🔊آدم هرچقدر هم قوی باشه یه زمانی کم میاره ودلش میخاد یکی پشتش باشه آدم
یه کار جدید😁☺️ازخودم دوستان این کلیپ باصدای خودمه دکلمه باصدای خودم وادیت وفیلمبرداری هم ازخودم ازین به بعد به جز پست های کپی کانال ازین پست هام میذارم که تولید خودمه و اینکه چون به گویندگی ودکلمه علاقه دارم😊 اگه گوش دادید خوشحال میشم نظرتونو بگید اینجا👇 @paeezan27
🎨 ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ 🌸 دیوارکوب ست ورق طلا باطرح برگ وگل 🌸دکوری زیبا برای پذیرایی منزل شما،یا هدیه به عزیزان یا دکور محل کار ❤️دوسش داری؟ معطل چی هستی دایرکت بده راهنمایی کنم باید چکار کنی برای سفارش و اطلاع ازقیمت اینم ای دی من🤗🌹👇 @paeezan27 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🍁🍁🍁————————🍁🍁🍁 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
🍁دختر پاییز: 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_ش
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 یعنے ... -بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا... -خونہ‌ے سید؟؟😳 همراہ هم رفتیم و رسیدیم جلوے در خونہ‌ے🏠 آقاسید -زهرا اینجا چرا اومدیم؟!🤔 صبر ڪن خودت میفهمی😬 بیا بریم تو.نترس وارد حیاط شدیم... زهرا سر راہ پلہ وایساد و دستم رو گرفت و گفت: ریحانہ... ریحانہ... و شروع ڪرد بہ گریہ ڪردن😭 -چے شدہ زهرا؟؟🙄😳 -محمد مهدے یہ هفتس برگشته😕 -چے؟😦 راست میگے؟ اصلا باورم نمیشہ😳 خدا رو شڪر خب الان ڪجاست؟ -تو خونہ🏠 هست -خب بریم پیششون دیگه -صبر ڪن باید حرف بزنم باهات در همین حین مادر سید اومد بیرون -زهرا جان چرا تو نمیاین؟!😕 -الان میام خالہ جون.. ریحانہ جان از بچہ هاے پایگاہ هستن☺️ -سلام دخترم.خوش اومدی😍 -سلام -الان میایم خالہ -ریحانہ..سید دوتا پاش رو توے سوریہ جا گذاشتہ واومده😔 این یڪ هفتہ اے ڪہ اومدہ با هیچڪس حرف نزدہ و فقط اروم اروم اشڪ میریزہ😭 .ریحانہ گفتم شاید فقط دیدن تو بتونہ حالش رو بهتر ڪن😞 ولے... هنوز هم اگہ منصرف شدے قبل اینڪہ بریم داخل برو دنبال زندگیت🚶‍♀ -چے میگے زهرا😳 من تازہ زندگیم برگشتہ...بعد برم دنبال زندگیم؟!😡 و بدون توجہ بہ زهرا رفتم بہ سمت داخل خونہ و زهرا هم پشت سرم اومد و بہ سمت اطاق رفتیم. آروم زهرا در🚪 اطاق رو باز ڪرد سید روے تخت دراز🛌 ڪشیدہ بود و سرم💉 بهش وصل بود و سرش هم بہ سمت پنجرہ🖼 بود بہ باز شدن در واڪنشے نشون نداد😒 خیلے سعے ڪردم و از اشڪام خواهش ڪردم ڪہ این چند دقیقہ جارے نشن😓 -اهم...اهم...سلام فرماندہ👮 با شنیدن صداے من سرش رو برگردوند و بهم نگاہ ڪرد👀 ویہ نفس عمیقے ڪشید و برگشت سمت پنجرہ🖼 -زهرا : ریحانہ جان من میرم بیرون و تو هم چند دقیقہ🕢 دیگہ بیا ڪہ بریم. زهرا رفت و من موندم و آقاسید😍 -جالبہ...آخرین بارے ڪہ تو یہ اطاق تنها بودیم شما حرف میزدین و من گوش میدادم مثل اینڪہ الان جاهامون عوض شدہ..😏 ولے حیف اینجا ڪامپیوترے💻 ندارم باهاش مشغول بشم مثل اون روزہ شما🙄 بازم چیزے نگفت😑 من خیلے بہ خوش قولے شما ایمان دارم. توے نامتون📜 چیزے نوشتہ بودید ڪہ... میدونم پر روییم رو میرسونہ ولے امیدوارم روے حرفتون وایسید☝️ باز چیزے نگفت😑 از سڪوتش لجم😤 در اومد و بهش گفتم -زهرا گفتہ بود پاهاتونو جا گذاشتید ولے من فڪ میڪنم زبونتونم جا گذاشتید و بلند شدم و بہ سمت در حرڪت ڪردم🚶‍♀ ڪہ گفت : -ریحانہ خانم؟😍 آروم برگشتم و نگاهش ڪردم چیزے نگفتم😐 -چرا؟ ادامہ دارد...🍃 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ ‌ شاید عشق همون حسیه که قلب هاتونو باهم عوض میکنید بیقرار میشید و برای همینه که بدون هم حس بدی دارید چون بدن میخواد که قلب اصلیش کنارش باشه 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ خلاقیت گلای خوشگل به همین سادگی 😍🌸 ʝσɨŋ... . . ┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅ 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 آموزش نقاشی 🖌نقاشی روی چوب 🖌🖌🖌🖌🖌🖌🖌🖌🖌🖌 علم بهتر است یا ثروت؟ هیچکدوم! یه دل خوش، یه خیال راحت، یه زندگی ساده :) 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
[وقتی توی خوشی و غمت از کسی انتظار نداری اونوقت برنده ای..💚💗] 👱‍♀ 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮 درحال کار روی یه کار مذهبی وسفارش جدید و جذاب ازونا که خودم خیلی دوسش دارم وباعشق کارمیکنم😊 🔮منتظر باشید بزودی تکمیل شده کارو میبینید 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
🎨 با طرح لانه عشق ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ 🌸 دیوارکوب گل وپرنده 🌸دکوری زیبا برای پذیرایی منزل شما،یا هدیه به عزیزان یا دکور محل کار، باتکنیک برجسته ❤️دوسش داری؟ معطل چی هستی دایرکت بده راهنمایی کنم باید چکار کنی برای سفارش و اطلاع ازقیمت، توکانال هم قیمت همه ی کارها هست اینم ای دی من🤗🌹👇 @paeezan27 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن ✍ سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_هفتم یعنے ...
🍁دختر پاییز: 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 ✍سید مهدے بنے هاشمے 🌹 بهم نگاه کرد👀 و با چشمهای قرمز پر از اشکش😭 گفت: -چرا؟!😢 -چی چرا؟؟😯😯 -شما دعا کردید که شهید نشم؟!😢 سرم رو پایین انداختم😔 -وقتی تیر🔫 خوردم و خون زیادی ازم میرفت یه جا دیگه حس کردم هیچ دردی ندارم...حس کردم سبک شدم...جایی افتاده بودم که هیچکس پیدام نمیکرد...هیچکس...چشمام بسته بود...تو خیالم داشتم به سمت یه باغی حرکت میکردم🚶♀😊...اما در باغ بسته بود🚪😔...از توی باغ صدای خنده های😅 اشنایی میومد😢...صدای خنده سید ابراهیم😢...صدای خنده سید محمد😢...صدای خنده محمدرضا😢...خواستم برم تو که یه نفر دستم✋ رو گرفت. نگاش کردم و گفت شما نمیتونی بری😢 گفتم چرا؟؟😯 گفت امام رضا فرمان داده هنوز وقتش نشده و برگردونینش😔😢 یهو از اون حالت پریدم و بیرون اومدم .دیدم تو امبولانسم🚑 و پیدام کردن😢 شما از امام رضا خواستید شهید نشم؟!😐 اخه من تو مشهد کلی از آقا التماس کردم شهادتم رو بهم بده😓 اونوقت... -اشک تو چشمام حلقه بسته بود😭 نمیدونستم چی جوابشو بدم و گفتم - آقاسید فکر نمیکردم اینقدر نامرد باشی😐 میخواستی بری و خودت به عشقت❤️ برسی ولی من رو با یه عمر حسرت تنها بزاری؟! این رسمشه؟؟😔 -الانم که برگشتم هم فرقی نداره😐 خواهر اون نامه📜 اون حرفها همه رو فراموش کنین... من دیگه اون آقاسید نیستم...😔 -چی فرق کرده توی شما؟! ایمانتون؟!غیرتتون؟! سوادتون؟؟ درکتون؟! چی فرق کرده؟!😡😕 -نمی بینید؟؟😐 من دیگه حتی نمیتونم سر پای خودم وایسم😔 حتی نمیتونم دو رکعت نماز ایستاده بخونم😢 نمیتونم رانندگی کنم😔 برای کوچیک ترین چیزها باید به جایی تکیه کنم اونوقت از من میخواین مرد زندگی و تکیه گاه باشم؟!😔 -این چیزها برای من باید مهم باشه که نیست.نظر شما هم برای خودتون😐 -لازم نیست کسی بهم ترحم کنه😑 -میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره😊 عین شین قاف...❤️💜💚 -لااله الا الله😐 به نظرم شما فقط دارید احساسی حرف میزنید😒 -اتفاقا هیچ موقع اینقدر عاقل نبودم☺ با بلند شدن صدای ما، زهرا و مادر سید اومدن توی اطاق و مادر وقتی بعد اومدن اولین بار صدای پسرش رو شنید از شدت گریه😭 بغلش کرد...من هم اروم اروم اطاق رو ترک کردم و اومدم تو پذیرایی خونشون. بعد یه ربع مادر سید و زهرا هم اومدن بیرون و در اطاق رو بستن🚪 مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان زهراگفت: این خانم.. این خانم.. همون کسی هستن که...😍😌 ادامه_دارد...🍃 🥀🥀🥀___________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
🍁دختر پاییز: 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن ✍سید مهدے بنے هاشمے 🌹 #قسمت_بیست_و_ه
🍁دختر پاییز: 💚🔅💛🔅💙🔅💜 سیــدمهدےهاشــمے مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان؟!😯 زهرا: خاله جان این خانم این خانم همون کسی هستن که محمد مهدی به خاطرش دوبار رفتنش عقب افتاده بود☺ -اونکه میگفت به خاطر کامل نبودن مدارکشه😯 -دیگه دیگه 😆 صورتم از خجالت سرخ شده بود و سرم رو پایین انداختم😶دوست داشتم میتونستم همون دقیقه برم بیرون ولی فضا خیلی سنگین بود😕 مادر سید گفت دخترم خیلی ممنونم ازت که اومدی..پسرم از اونروز که اومده بود یک کلمه با ما حرف نزد ولی با دیدن شما حالش عوض شد☺معلومه شما با بقیه براش فرق داری☺ زهرا: خاله جون حتی با من😐😉 -حتی با تو زهرا جان 😄 دخترم تو این مدت که خبر برنگشتنش رو به ما دادن یه چشمم اشک بود یه چشمم خون😢میگفتن حتی جنازش هم بر نمیگرده😢باور کرده بودم که پسرم شهید شده😔ولی خدا رو شکر که برگشت🙏 -خدا رو شکر🙏 یک ماه از این ماجرا گذشت و من چندبار دیگه رفتم عیادت آقا سید و اون هم کم کم داشت با شرایط جدیدش عادت میکرد و روحیش بهتر میشد ولی همچنان میگفت که من برم پی زندگی خودم😐 -خانم تهرانی بازم میگم اون حرفهایی که توی نامه زدم رو فراموش کنید 😔 من قبل رفتنم فقط دوتا گزینه برا خودم تصور میکردم😕 اینکه یا شهید میشم یا سالم برمیگردم اصلا این گزینه تو ذهنم نبود...😔 شما هم دخترید و با کلی ارزو ارزو دارید با نامزدتون تو خیابون قدم بزنید😕 با هم کوه برید 😕 با هم بدویید 😕 ولی من..😔 بهتره بیشتر از این اینجا نمونید😔 -نه این حرفها نیست😑بگید نظرتون درباره من عوض شده.بگید قبل رفتن فقط احساسی یه نامه نوشتید و هیچ حسی به من نداشتید.😐 -نه اینجور نیست😯 لا اله الا الله😐 -من میرم و شما تنها بمونید توی پیله خودتون... ولی آقای فرمانده... این رو بدونید هیچ وقت با احساسات یه دختر جنگ نکنید😐 و فقط به کسی از عشق حرف بزنید که واقعا حسی دارید😔 -خواهرم شما شرایط من رو درک نمیکنین😕 -من حرفهام رو زدم خداحافظ😐 و از اتاق اومدم بیرون و به سمت خونه رفتم یک هفته بعدش صبح تازه بیدار شده بودم و رو تختم دراز کشیده بودم.نور افتاب از لای پرده ی اتاق داشت روی صورتم میزد.فکر هزار جا میرفت.که مامان اروم در اتاق رو زد و اومد تو -ریحانه؟؟ بیداری؟؟😯 -اره مامان😴 -ریحانه تو کلاستون به جز این پسره احسان بازم کسی...؟!😯 -چی؟! 😯نه فک نکنم..چطور مگه؟؟😕 -اخه یه خانمی الان زنگ زد و اجازه خواستگاری میخواست میگفت پسرش هم دانشگاهیتونه😐 -چی؟! خواستگاری؟!😐کی بود؟ -فک کنم گفت خانم علوی😐 ادامه دارد..... 🥀🥀🥀___________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه دیالوگ کاتون جودی باصدای دختر پاییز دیالوگ کاتون جودی ابوت برای همه خاطره انگیز،با صدای خودم ضبط کردم امیدوارم دوست داشته باشید😅🙏🌸 💁‍♀همراه با کلیپ آب وآینه ، ارائه آینه چوبی با نقاشی جودی ابوت،و آهنگ خاطره انگیز کارتون جودی 👒آینه چوبی دسته دار نقاشی شده با یه طرح نوستالژیک، یک طرف نقاشی جودی ابوت،یک طرف آینه👓👍👩‍🎤 👗باب دل دختران خوش ذوق💄👱‍♀ وعلاقه مند به شخصیت دوست داشتنی جودی 💰دوست داشتید جهت سفارش مجدد این کار دایرکت هماهنگ کنید😉😄😎 🙋‍♀کیا به کارتون جودی ابوت علاقه دارن؟ 🧥👗👠👗👚👠👒👑👛👜👓💁‍♀ 💑بابا لنگ دراز عزیزم تمام دلخوشی دنیای من به این است،که ندانی ودوستت بدارم 💑وقتی میفهمی ومیرانی ام،چیزی درون دلم فرو میریزد ...چیزی شبیه غرور 💑بابا لنگ دراز عزیزم ،لطفا گاهی خودت رابه نفهمیدن بزن،وبگذار دوستت بدارم __________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
🍁دختر پاییز: 💚🔅💛🔅💙🔅💜 #عشقینه #قسمت_بیست_و_نهم سیــدمهدےهاشــمے #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن مادر س
🍁دختر پاییز: 💚🔅💛🔅💙🔅💜 سیــدمهدےهاشــمے -فک ڪنم گفت علوی -چییی😯😯علوی؟!؟! -میشناسیش؟؟همکلاسیتونه؟؟😯 -چی؟!😨 ها؟!ا😕آهان..اره..فک کنم بشناسم☺ بعد اینکه مامان از اتاقم بیرون رفت نمیدونستم از شدت ذوق زدگی چیکار کنم 😊😊یعنی بالاخره راضی شد بیاد؟! 😯 ولی شاید یه علوی دیگه باشه؟!😯نه بابا مگه چند تا علوی داریم که هم دانشگاهی هم باشه. تو همین فکرها بودم که زهرا برام یه استیکر لبخند😊 فرستاد منظورش رو فهمیدم و مطمئن شدم که خواستگار اقا سیده😊 -سلام زهرایی..خوبی؟! -ممنونم..ولی فک کنم الان تو بهتری 😊😊😆 -زهرا؟؟ چطوری حالا راضی شدن؟؟😯 -دیگه با اون قهرهایی که شما میکنی اگه راضی نمیشد جای تعجب داشت😃 -ای بابا 😂😂 روزها گذشتن و شب خواستگاری رسید...دل تو دلم نبود😕...هم یه جوری ذوق داشتم و هم یه جوری استرس شدید امانمو بریده بود..یعنی مامان و بابا با دیدن سید چه عکس العملی نشون میدن؟! یعنی سید خودش چیکار میکنه امشب؟؟ اگه نشه چی؟! 😔 و کلی فکر و خیال تو ذهنم بود و نفهمیدم اون روز چجوری گذشت..😕 اصلا حوصله عیچ کاری نداشتم و دوست داشتم سریع تر شب بشه😊 بابا و مامان مدام ازم سوال میپرسیدن؟؟ حالا این پسره چی میخونه؟؟ وضعشون چطوریه؟! و کلی سوالاتی که منو بیشتر کلافه میکرد هرچی ساعت به شب نزدیک تر میشد ضربان قلب منم بیشتر میشد...صدای کوبیدن قلبمو به راحتی میشنیدم. خلاصه شب شد و همه چیز آماده بود که زنگ در صدا خورد.😓 از لای در اشپزخونه یواشکی نگاه میکردم😞 اول مادر سید که یه خانم میانسال بل چادر مشکی بود وارد شد و بعدش باباش که یه اقای جا افتاده با ظاهر مذهبی بود و پشت سرشون هم دیدم سید روی ویلچر نشسته و زهرا که کاور مخصوص چرخ ویلچر برای توی خونه رو میکشه و بعدش ویلچر رو اروم حرکت داد به سمت داخل.. با دیدن سید بی اختیار اشک ذوق تو چشمام حلقه زد😢 تو دلم میگفتم به خونه خانم آیندت خوش اومدی😊 بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن دیدم بابام رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو خونه و با یه قیافه متعجبانه گفت: شما رسم ندارین اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆 آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊 که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺ ادامه دارد..... 🥀🥀🥀___________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
هدایت شده از 🌱صراط🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◗غافلان «تشدید» مےخوانند و عشّاقِ تو تـاج🌿' اےبنازم «میم» نامت با مشدّد بودنش":)✨ 🔹 🔹 🥀🥀🥀___________________________ 🥀 @raheeshgh88
🌿عید مبعث مبارک✨🌿 💎تابلو مذهبی 💎تابلو مذهبی مناسبتی ، نقش حرم مطهر پیامبر که برجسته کارشده، و همراه با نوشته یا محمد، وکارشده روی بوم، یه کارشکیل و زیبا 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🔰رسول خدا صلى الله عليه و آله:إسمعوا وَ أطیعوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهِ الْأَمْرِ، فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ. 🔴از حاکمان الهی اطاعت کنید و گوش به فرمان باشید زیرا اطاعت از رهبری مایه «وحدت امت اسلام» است.  📚امالی مفید،ج۱، 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 💎قابل اجرا در سایز های دلخواه شما 💎قیمت: براساس سایز بوم خواهد بود جهت اطلاع از قیمت وسفارش دایرکت درخدمت هستیم با این آی دی هماهنگ کنید🙏👇 @paeezan27 💎تابلو های نقاشی روی بوم درعین خاص بودن شون به هر رنگ ودکوری ست میشن 💎مناسب برای، هدیه به دوستان مذهبی، یا دکور منزل، یا دکور محل کار، یا دکور مسجد و حسینیه 💎 نظرتونه؟ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
🍁دختر پاییز: 💚🔅💛🔅💙🔅💜 #عشقینه #قسمت_سی_ام سیــدمهدےهاشــمے #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن -فک ڪنم گف
🍁دختر پاییز: 💛🔅💚🔅💙 سیدمهدے هاشمی بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن بابا رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو و گفت شما رسم نداریم اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊 که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺ -با شنیدنش لحن صدای بابام عوض شد.. چون اشپزخونه پشت بابام بود نمیتونستم دقیق ببینمش ولی با لحن خاصی گفت شوخی میکنید؟! . که پدر سید گفت نه به خدا شوخیمون چیه...اقای مهندس و ان شا الله ماه داماد اینده همین ایشون هستن با شنیدن داماد یه تبسم خاصی رو لب سید اومد و سرشو پایین انداخت☺ ولی دیدم بابام از جاش بلند شد و صداشو بلند کرد و گفت : اقا شما چه فکری با خودتون کردید که اومدید اینجا؟؟ فکر کردید دختر دسته ی گل من به شما جواب مثبت میده... همین الانش کلی خواستگار سالم و پولدار داره ولی محل نمیکنه اونوقت شما با پسر معلولت پا شدی اومدی اینجا خواستگاری؟! 😡 جمع کنید آقا... زهرا خواست حرفی بزنه ولی سید با حرکت دستش جلوشو گرفت و اجازه نداد😕 پدر سید اروم با صدای گرفته ای گفت پس بهتره ما رفع مزاحمت کنیم😔 -هر جور راحتید... ولی ادم لقمه رو اندازه دهنش میگیره... -مادر و پدر سید بلند شدن و زهرا هم اروم ویلچر رو هل میداد به سمت در... انگار آوار خراب شده بود روی سرم😢 نمیتونستم نفس بکشم و دلم میخواست زار زار گریه کنم😔...پاهام سست شده بود...میخواستم داد بزنم ولی صدام در نمیومد😢.. دلم رو به دریا زدم و رفتم بیرون... پدر و مادر سید از در خروجی بیرون رفته بودن و سید و زهرا رسیده بودی لای در بغضمو قورت دادم و اروم به زور صدام در اومد و سلام گفتم...😢 بابام سریع برگشت و گفت تو چرا بیرون اومدی😯...برو توی اتاقت ولی اصلا صداشو نمیشنیدم.. -زهرا بهم سلام کرد ولی سید رو دیدم که اروم سرش رو بالا اورد و باهام چشم تو چشم شد... اشکی که گوشه ی چشمش حلقه زده بود اروم سر خورد و تا روی ریشش اومد.😢 سرش رو پایین انداخت و اروم به زهرا گفت بریم... و زهرا هم ویلچر رو به سمت بیرون هل داد... بعد اینکه رفتن و در رو بستن من فقط گریه میکردم😭😭 بابام خیلی عصبانی بود و فقط غر میزد...😠 مسخرش رو در آوردن😡 یه کاره پا شدن اومدن خونه ما خواستگاری و رو کرد به سمت من و گفت: تو میدونستی پسره فلجه؟! -منم با گریه گفتم😢بابا اون فلج نیست😢جانبازه😔 -حالا هرچی...فلج یا جانباز یا هر کوفتی...وقتی نمیتونه رو پای خودش وایسته یعنی یه آدم عادی نیست😠 ادامه دارد.... 🥀🥀🥀___________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
🍁دختر پاییز: 💛🔅💚🔅💙 #عشقینه #قسمت_سی_و_یکم سیدمهدے هاشمی #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن بعد اینکه زه
🍁دختر پاییز: 💛🔅💚🔅💙 ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹قسـمـت سی_و_دو -بابا اون اقا تا چند ماه پیش از ماها هم هم بهتر راه میرفت ولی الان به خاطر امنیت من و شما... که بابام پرید وسط حرفو گفت: دختر تو با چند ماه پیشش میخوای ازدواج کنی یا با الانش؟! 😡در ضمن این پسر و این خانواده اگه سالم هم می اومدن من جواب منفی میدادم چه برسه به الان که میدونستم بحث بی فایده هست...اشکامو😭 به زور نگه داشتم و رفتم توی اتاقم..وقتی در اتاق رو بستم بغضم ترکید...صدای گریم بلند و بلند تر میشد..با هر بار یاد آوری آخرین نگاه سید انگار دوباره دنیا خراب میشد روی سرم...دوست داشتم امشب دنیام تموم بشه...ای کاش اتفاقات امشب فقط یه کابوس بود...تا صبح فقط گریه میکردم و مامانم هم هر چند دقیقه بهم سر میزد و نگرانم بود😔 مامانم اومد تو اتاق و گفت : دختر اینقدر خودتو عذاب نده..از دست میریا... -اخه شما که حال منو نمیدونی مامان...دلم میخواد همین الان دنیا تمام بشه😞 -من حال تورو نمیدونم؟! ههه...من حال تو رو بهتر از خودت درک میکنم😌 -یعنی چی مامان؟!😳 -یعنی اینکه....هیچی... ولی دخترم دنیا تموم نشده...کلی خواستگار قراره برات بیاد با کلی افکار و قیافه مختلف نمیگم کیو انتخاب کن و کیو نکن نمیگم مذهبی باشه یا نباشه ولی کسی رو انتخاب کن که ارزشتو بدونه و بتونه خوشبختت کنه اونشب و فردا اصلا تو حال و هوای خودم نبودم اصلا نتونستم بخوابم و همش فکر و خیال صبح شد و دلم گرفته بود دلم میخواست با زهرا حرف بزنم ولی نمیدونستم چی بگم بهش هیچکی نبود باهاش درد دل کنم یاد حرف زهرا افتادم..که هر وقت دلش میگیره میره مزار شهدا لباسم رو پوشیدم و به سمت شهدای گمنام راه افتادم.. نزدیک مزار که شدم.. اااا...اون زهرا نیست بیرون مزار وایساده؟! چرا دیگه خودشه حالا چیکار کنم اروم جلو رفتم -سلام -سلام ریحانه جان و بغلم کرد و گفت: اینجا چیکار میکنی؟😊 -دلم گرفته بود...اومده بودم باهاشون درد دل کنم...تو چرا بیرونی؟! -محمد گفت میخواد حرف بزنه باهاشون و کسی تو نیاد. -زهرا نمیدونم چطوری معذرت خواهی کنم.به خدا منم نمیخواستم... -این چه حرفیه ریحانه.من درکت میکنم اروم به سمت مزار حرکت کردم.و وارد یادمان شدم.صدای سید میومد وکم کم واضح تر میشد ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب ترش نشستم و به حرفهاش گوش دادم ادامه دارد... 🥀🥀🥀___________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
هميشه اميدوار زندگي كن هميشه براي آينده ات برنامه ريزي كن دنيا سخت است ولي با تلاش آسان ميشود پس هيچوقت براي رسيدن دير نيست هر روز مرور کن اهدافت را شك نكن به تمام آنها خواهي رسيد ...🌱 🍁🍁🍁__________________________ 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
🎨 ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ 🌸 دیوارکوب ست ورق طلا باطرح برگ وگل 🌸دکوری زیبا برای پذیرایی منزل شما،یا هدیه به عزیزان یا دکور محل کار ❤️دوسش داری؟ معطل چی هستی دایرکت بده راهنمایی کنم باید چکار کنی برای سفارش و اطلاع ازقیمت اینم ای دی من🤗🌹👇 @paeezan27 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🍁🍁🍁————————🍁🍁🍁 🍁 🍁 @gallerydpaeez27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تابلو/دیوارکوب/آموزش نقاشی
این استیکرو خودم ساختم با لینک کانال خودم😁☺️😎💪💪👇