🔹
پس از جنایت داعش در حرم حضرت شاهچراغ، برخی از براندازها به کنایه و طعنه گفتند:
«مگه قاسم سلیمانی پایان حکومت داعش رو اعلام نکرده بود؟!»
احتمالا اون موقع هم که امام علی (ع) توسط یکی از خوارج شهید شد بعضی گفته اند:
«مگه علی پس از جنگ نهروان پایان خوارج رو اعلام نکرده بود؟!»
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀🌺🍀
همســـــران گرامی!
حرفها و منظور خود را مستقیم با کلام مطرح کنید نه با رفتار.
چرا که از کلام همان برداشت میشود که شمـــا میگوییـــد، اما از رفتارتان ممکن است هزاران برداشت نادرست شود که می تواند زمینهساز بدگمانی و کینه شود.
#باغچه / خانوادگی
مشاور
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳 شاید باورتان نشود که قهرمان وزنه برداری خانمها در کانادا یک مرد است!
🔸 یعنی خودشون از این همه حماقت خنده شون نمی گیره؟!
همجنسبازی
تغییر جنسیت
گمراه تر از حیوان
┄┅┅┅┅♦️┅┅┅┅┄
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌳 باغ شاهزاده ماهان
/ کرمان
#ایرانَما
/ نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیــروی انتظامی عکــّاس آتلیــه نیست...
نظر دختران انقلاب در خصوص لایحه عفاف و حجاب....#قسمت_اول
صحبت های کامل را از لینک زیر دریافت کنید
https://telewebion.com/episode/0x81c32e4
#شبکه_قرآن
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
18.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴
می خواهی مبلّغ دین باشی؟
برای تبلیغ دین، قدرت نیاز است!
#نردبان 🪜
/دینی، اخلاقی
………………………………………
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
☘
پاکی ولی این جمله ام در خاطرت باشد:
جز من نباید هیچ چشمی زائرت باشد!
در چاپ های بعدی لبخند خود، بگذار
تنها نگاه مهربانم ناشرت باشد
باید که سر -هر بار- بسپارد به سنگ من
هرکس در این کوچه بخواهد عابرت باشد!
از صفر دارد داستانت می شود آغاز
این فصل کافی نیست فصل آخِرت باشد!
«محمد علی نیکومنش»
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌿🌸🌿
اگر می خواهید سالم زندگی کنید،
زندگی خود را به یک هدف ارزشمند گره بزنید، نه به مردم.
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بود» ⏪ بخش ۱۰۳: مرد عصبی شد و دستش را با ضرب از حصار انگشتان دانیال ب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مثـل بیـروت بود»
⏪ بخش ۱۰۴:
هوای درون ون گرم و مطبوع بود.
ونی سفید با سامانه های ویژه ی رایانه ای؛ درست شبیه به آن چه در فیلمهای تلویزیون میدیدم. دلم برای خانه پر کشید. انگار سالها در اسارت بودم.
جوانی ریز نقش با موهای فرفری که حالا میدانستم همان عباس داستان است، لیوانی چای از فلاسک روی میز پر کرد و با چند بیسکویت به دستم داد.
ـــ بخورید. حالتون رو جا می آره.
مرد موطلایی با چهره ای رنگ پریده، نشسته بر یکی از صندلیهای آن طرف ون، دندان روی دندان فشار میداد تا دکتر زخمش را معاینه کند.
_ شانس آوردی گلوله توی استخوان گیر کرده. اگه یکم پایینتر خورده بود قلبت سوراخ میشد.
عباس مزه پرانی کرد.
_ ای بخشکی شانس! رفیق مردم رو خمپاره شصت میگیره، اون وقت ببین رفیق ما رو چی گرفته. گفتم عکس دو نفره مون رو توی فضای مجازی می فرستم، بعد زیرش مینویسم «رفیق شهیدم» با همین عکس می رم نامزد انتخابات می شم و رأی می آرم؛ البته تف به ریا فقط جهت خدمت به خلق و لاغیر.
دکتر، با آن سیبیلهای اتو کشیدهاش، گازهای خونی را درون سطل انداخت و چند گاز دیگر روی زخم گذاشت.
_ نگران نباش! این بیکله اگه این جوری ادامه بده، خللی توی برنامه ی انتخاباتی تو پیش نمی آد.
دانیال در حالی که پلک بر پلک خوابانده بود، لجبازانه زمزمه کرد که حالش خوب است. متوجه نمیشدم. چه چیزی قرار بود ادامه پیدا کند؟
دکتر که موهای مجعد خرمایی اش را آب و شانه کرده بود سری از تأسف تکان داد و روی نزدیکترین صندلی به من نشست تا زخم زانویم را معاینه کند.
_ خون زخمتون بند اومده. بهتره همین جوری بمونه تا برید بیمارستان.
در ون باز شد و پدر داخل آمد؛ پدری که حالا دیگر یقین داشتم، یک پاسدار ساده و معمولی نیست. دانیال به سرعت چشم گشود.
_ چی شد حاجی؟
بابا روی صندلی کناری ام نشست و بی توجه به سؤال دانیال، دکتر را خطاب قرار داد.
_ اوضاعش چه طوره؟ میتونه ادامه بده؟
چه چیز را ادامه دهد؟ مرد موطلایی چون طفلی عجول، گوی سبقت را از دکتر ربود.
ـــ من خوبم، حاجی طوریم نیست.
دکتر نگاه عاقل اندر سفیهَش را از دانیال گرفت و به پدر سپرد.
_ خوب نیست، قربان. بهتره زودتر بره بیمارستان.
دانیال چون ببر زخمی روی صندلی اش جابه جا شد.
ـــ چرا چرت و پرت می گی احسان؟!
دکتر که حالا میدانستم نامش احسان است، ابرو گره زد و گفت:
«چرت و پرت رو تو داری می گی مرد حسابی. بدبخت، از خون ریزی میمیری.»
دانیال از کوره در رفت.
_ به درک!
متحیرانه به دعوای دو مرد نگاه میکردم و دلیل این حرفها را نمیفهمیدم. عباس ابرویی بالا انداخت و با دست اشارهای به حضور من کرد.
_ اِ، رفقا... مراعات کنید!
عجز در حال و روز دانیال دوید و پدر را خطاب قرار داد.
_ حاجی، فقط یه قدم مونده. به چی فکر کنم که این یه قدم رو برندارم؟ به هزاران آدم بیگناهی که فرستاد سینه ی قبرستون؟ به زندگی هایی که نابود کرد؟ به پدرم. مادرم یا سارایی که ازم گرفت؟ به چی؟! من حق دارم. حاجی، من فقط یه چیز میخوام، اون هم این که تقاص آرزوها و رؤیاهایی که کشته رو پس بده.
نگاه نافذ پدر بر چهره ی رنگ پریده ی مرد موطلایی خیمه زده بود. خشمی خفته در صدای بیحال دانیال موج میزد.
_ من باید این مأموریت رو تموم کنم، حاجی! مرده و زندهم هم فرقی نداره.
سکوت سنگین برای چند ثانیه حاکم شد. پدر چشم از چشم دانیال نمیگرفت. من این نگاه پدر را خوب میشناختم، میخواست از قدرت پشت آن جملات مطمئن شود. مبهوت جنگ مردمکهایشان بودم که پدر دکتر را خطاب قرار داد.
_ یعنی ادامه دادن براش خطرناکه؟
دکتر نگاه از آشوب دانیال گرفت. نفسهای مرد موطلایی پر از حرص و آشفتگی بود.
دکتر درنگی کرد و سپس گفت:
«سعی میکنم فعلاً با دارو رو به راهش کنم.»
پدر عباس را خواند.
ــــ عباس! بپر تو ماشین، دانیال و عقیل رو آماده کن.
با گفته شدن این جمله نفسی راحت از جان دانیال برخاست. دکتر احسان سری به نشانه تأسف تکان داد. آماده برای چه کاری؟ پر از ابهام بودم. صدای متعجب عباس بلند شد.
_ حاجی، یعنی میخواید به عقیل اعتماد کنید.
تبسمی پر اطمینان بر صورت پدر نشست.
ـــ نگران نباش! اون میدونه که اگه دست اونا بهش برسه، واسه ی لو نرفتن اطلاعاتی که ازشون داره میکشنش.
این هم میدونه که اگه پاش به دادگاه خودمون هم برسه، به جرم خیانتی که کرده حکمش اعدامه. من بهش قول دادم که به شرط همکاری، واسه ش تخفیف بگیرم؛ اون هم قبول کرد. عقیل میدونه راه پس و پیش نداره، پس واسه ی نجات خودش از مرگ هر کاری که ما میخوایم انجام میده.
همکاری؟ همکاری برای چه؟ پدر در ون را گشود. دستم را گرفت.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
جواب محبت آدم ها را به موقع بدهید!
محبت های تاریخ گذشته،
عطر و طعم اصلی را ندارند.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امروز مال تو و آرزوهاته
قشنگش کـن درست عین خودت!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
▫️شبهه:میگن هرکسی رو تو قبر خودش میخوابونن به تو چه که تذکر بدی، فضولی نکن، سرت به کار خودت باشه!
پاسخ: اینکه هرکسی رو تو قبر خودش میخوابونن مربوط به آخرت هست، جامعه به کشتی تشبیه شده و کسی نمی تواند جای خود را سوراخ کند و بگوید فضولی نکن!
پیامبر فرمود: " کلّکم راع و کلّکم مسئول..
➕میثم آذربخش
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff