″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🌺 #در_مسیر_عشق 🌺 💐 #پارت پنجاه و یکم💐 محمد : علی ؟ علی سایبری: بله محمد : آخر هفته با خانواده ات
🍃 #در_مسیر_عشق 🍃
🍂 #پارت پنجاه و دوم🍂
محمد : رسول یه لحظه گوش کن به حرفام هیچ واکنشی نشون نده آروم باش
رسول: بله چشم
محمد : ببین علی از زهرا خوشش اومده اخر هفته میخواد بیاد خونه مون فقط هیچی نمیدونه از نسبت هامون
فقط این چند روز کلا عین غریبه با زهرا رفتار کن تا نفهمه میخوام وقتی با ما رو به رو شد تازه بفهمه
رسول : 😡علی سایبری؟؟
چشم هاش کار میکنه 😡😡
غلط کرده از زهرا خوشش اومده
محمد : اروم باش رسول چه گناهی کرده بنده خدا
رسول : گناهش اینه سرش اگر تو کار خودش بود عاشق نمیشد🤬
غلط کرده عاشق شده 🤬
محمد : آرررووووممممم بسه دیگه
رسول: چشم
محمد : طوری رفتار میکنی که خبر
ندارن🤨 اوکی؟
رسول : 😳
محمد : چیه😐
رسول : آخر جمله تون چی گفتید؟
محمد: 😐😐😐 اوکی😐😐😐
رسول : جدا؟😳
محمد : بابا ماهم آدمیم ها😑 حق نداریم از این کلمات استفاده کنیم؟
رسول: بهتره نکنیم . خودمون داریم با افسر های انگلیس مبارزه میکنیم بعد اون وقت ما اصطلاحات شون رو به کار ببریم😑
محمد : احسنت افرین جمله خوبی گفتی امتحانت رو خوب پس دادی
رسول: 😐عه جدا؟
محمد : 🙄به کارت برس رسول
رسول: چشم اقا😂
محمد: 🤦🏻♂
ادامه دارد....
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🍃 #در_مسیر_عشق 🍃 🍂 #پارت پنجاه و دوم🍂 محمد : رسول یه لحظه گوش کن به حرفام هیچ واکنشی نشون نده آروم
🌿 #در_مسیر_عشق 🌿
✨ #پارت پنجاه و سوم✨
محمد : خب سعید و رسول شما امشب منطقه رفت وزیر رو پوشش میدید
رسول: آقا من ؟؟؟😳
محمد : چیه ؟ همش که نباید از تو سایت و پشت سیستم مارو همراهی کنی . فعال شو برادر من
سعید : راست میگه اقا محمد . توهم مزه ی شیفت در بیرون اونم شب رو بچش😂 والا همش ماها نباید کارهای بیرون رو انجام بدیم😂
رسول: وقت دنیارو میگیری😒
سعید : دیگه چیزی نمیگم تا نگیرم😂
محمد : خیلی خب بچه ها پس فردا سفر وزیر هست یه چیز از زیر دستمون در بره کلا کارمون رو هواست الانم پاشید برید حواستون به اون دور و اطراف باشه
سعید : چشم
رسول : چشم و رفتن
~•~•روز سفر وزیر خارجه روسیه به ایران•~•~
محمد : تغییر فرکانس بدید بچه ها
فرشید سعید شما وسط حلقه رو به عهده بگیرید با چندتا از بچه های ناجا
منم آخر میام
سعید و فرشید: چشم آقا
سی دقیقه بعد
رسول: آقا بچه های واحد چک و خنثی اطلاع دادن یه بسته شکلات تلخ(بمب) تو مسیر شناسایی شده
محمد : خیلی خب
محمد : سعید سریع ماشین هارو هدایت کنید به سمت خیابون های فرعی
سعید : وسط خیابون از ماشین پیاده شدم و جلوی ماشین هارو نگه داشتم و نزاشتم جلوتر برن
محمد : داود این ماشین مشکوک میزنه نگه دار .
داود: چشم آقا
محمد : شناسایی شون کردیم درگیر هم شدیم داود به پاش تیر خورد و پلان سه شون هم خنثی شد . برای همه جاش نقشه ریخته بودن و همدیگه رو پوشش میدادن .
ادامه دارد....
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🌿 #در_مسیر_عشق 🌿 ✨ #پارت پنجاه و سوم✨ محمد : خب سعید و رسول شما امشب منطقه رفت وزیر رو پوشش میدید ر
🌸 #در_مسیر_عشق 🌸
🌺 #پارت پنجاه و چهارم🌺
محمد : اتاق دهقان فداکار اینجاس؟😃
داود : عع سلااام😃
محمد: سلام دهقان جان😂 بهتری؟
داود : 😂 خداروشکر شروع شد سوژه جدید گیر آوردید؟
محمد : دیگه به بچه ها بگو 😂 پات چطوره ؟ ردیف شدی ایشالا؟
داود: دیگه اینطوریم فعلا 😅
داود : چه خبر چیشد ؟
محمد : اوه اوه باید میدیدی
بعد از اون که موبایل طرف و ازت گرفتم دادم رسول نقطه داد رفتم بالا . بازوکا رو شونه طرف اشراف داشت به سالن اجلاس هیچی دیگه اینم کارشو ساختیم😂
داود : عه پس حسابی جای ماهم خالی بوده
محمد : حالت بهتره ؟ چرا پریدی جلوی رگبار گلوله شون ؟ 🧐
داود: گفتم طرف شاید اطلاعات مهمی داره اینجور به رگبار میبندن شاید میخوان حذفش کنن
محمد : بعله
•°•° چهار ساعت بعد •°•°
سعید : به به آقا داود چطوری؟
فرشید : سلاااام😃
داود : سلام خوبم شکر شما چطورید؟
فرشید : خوب عالی
سعید : تو نمیخوای زودتر روپا بشی؟
داود : چرا چیشده مگه؟
فرشید: صحبت از این بود آقا محمد میخواد جات نیرو بزاره
داود : 😳
سعید : نتونستم جلوی خنده خودمو بگیرم و زدم زیر خنده
داود : سعیییددد چرا میخندی😠 و کوله ام رو پرت کردم سمتش
فرشید : نچ نچ نچ نچ آدم گلوله بخوره اخلاقش عوض نشه سعید جان یادت باشه گلوله خوردی اخلاقت عوض نشه😂😜
سعید : شوخی بود بابا
داود : ای بابا من از دست شما دوتا چه کار کنم🙄
سعید : بگذر اَزمون😂
داود : بله بله اونکه حتما
فرشید: من میگم این اخلاقش عوض شده میگی نه خودت مشاهده کن
سعید : حق با توعه😔✋🏻🤣
ادامه دارد...
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🌸 #در_مسیر_عشق 🌸 🌺 #پارت پنجاه و چهارم🌺 محمد : اتاق دهقان فداکار اینجاس؟😃 داود : عع سلااام😃 محمد:
☘ #در_مسیر_عشق ☘
#پارت پنجاه و پنجم
علی سایبری: کلی ذوق و شوق داشتم که بالاخره شبی که میخواستم رسید 😃
به آدرسی که آقا محمد فرستاده بود رفتیم.یه خونه توی کوچه تقریبا باریک که معلوم بود قدیمیه.
زنگ در خونه رو با استرس زدم
~~~~~ در خانه محمد ~~~~~
رسول : با حرص فقط داشتم کارهامو میکردم که زهرا وارد شد
زهرا : داداش میخوام یه چیزی بهت بگم.
رسول: میشنوم
زهرا : من جوابم مشخصه فقط چون بابا با علی آقا صحبت کرده بود گفتم بیان و آخرش خودم رد میکنم
رسول : با حرف زهرا سرم رو از روی برگه بلند کردم .
: واقعا جوابت منفیه؟ 😐 بزار بیاد حرف بزنه بعد
زهرا : لازم نیست حرف بزنه من جوابم همینه بزار بیان چند روز دیگه جوابم و میگم و تموم میشه
رسول : بله صحیح😐
حالا برو آماده شو اینجا واینسا
زهرا : بله چشم آقای حسینی
رسول:😐😐😐😐😐😐
°° سی دقیقه بعد °°
محمد: الان علی با ما رو به رو میشد عکس العملش خب قطعا تعجب میکرد .
صدای زنگ در خونه اومد و رفتم که باز کنم رسول هم تو حیاط
علی : تا سرم و بالا آوردم آقا محمد رو دیدم😵 یا خدا اینجا چه کار میکنه
سلام اقا😶
محمد: سلام علی آقا بفرمایید تو
( من دیگه سلام و احوالپرسی های خانواده علی با خانواده محمد رو نمی نویسم )
علی سایبری: آقا شما اینجا چه کار میکنید ؟😳
محمد : بعدا میفهمی😉
رسول : سلام علی جان خوبی ؟
علی : 😶😶😶رسووولللل
رسول: بله؟😐💔
علی : تو اینجا چه کار میکنی؟😶
رسول : اونم بعدا میفهمی
علی : کلی سوال تو سرم ایجاد شده بود . آقا محمد و رسول اینجا چه کار میکنن از همه مهم ترش بود
ادامه دارد ...
دعای روز چهارم #ماه_رمضان:
اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَهِ أَمْرِک وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَهَ ذِکرِک وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکرِک بِکرَمِک وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِک وَ سِتْرِک یا أَبْصَرَ النَّاظِرِین
خدایا مرا در این روز برای اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شیرینی ذکرت را به من بچشان و برای ادای شکر خود به کرمت مهیا ساز و در این روز به حفظ و پرده پوشی مرا از گناه محفوظ دار ای بصیرترین بینایان عالم.
این هم از اعمال مشترک ماه رمضان که فضیلت و خواص چند تاشون رو میگیم..
بـا خـٰامنہ اے عھدِ شھادت بستیم
جان بر کف و سربندِ ولایت بستیم
کافے ست اشاره اے کنـــد رهبرِمـا
بـے صبر و قرار دل بـرایش بستیـم...🌿 ⃟
#رهبرانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#حنین_شهید
غمهاییهستڪہڪوهرومیشكنہ
اماانسانمومنرونمیشڪنہ!(:✨✌️🏿.
#آسیدعلیخامنہای'
همهی ما...
روزی!
غـروب خواهیم کرد
کاش اون غروب رو
بنویسن:
#شهادت..💔🚶🏾♂
چگونہسرباز #امام_زمان شویم؟! قدمهاییبرایخودسازی یاران امام زمان﴿؏ـج﴾:
☝️🏻 ¹-قدم اول: نماز اول وقت☝️🏻📿
²-قدم دوم: احترام به پدرومادر🙃♥️
³-قدم سوم: قرائت روزانه دعای عہد📖🖇 ⁴-قدم چهارم: صبر در تمام امور✋🏻
⁵-قدم پنجم: وفای به عہد با امام زمان
⁶-قدم ششم: قرائت روزانہ قرآن همراه بامعنی📚 ⁷-قدم هفتم: جلوگیری از پرخوری و پرخوابی✋🏻😴
⁸-قدم هشتم: پرداخت روزانہ صدقہ💴
⁹-قدم نہم: غیبت نکردن🤐
¹⁰-قدم دهم: فرو بردن خشم🤬
¹¹-قدم یازدهم: ترڪ حسادت🙁😬
¹²-قدم دوازدهم: ترڪ دروغ⛔️
¹³-قدم سیزدهم: ڪنترل چشم👀
¹⁴-قدم چهاردهم: دائم الوضو بودن💦
¹⁵- قدم پانزدهم: ترک فحش 😠🤭
¹⁶- قدم شانزدهم: پاکیزه بودن 💚
¹⁷- قدم هفدهم: عمل به واجبات و مستحب ها 📒📿
¹⁸- قدم هجدهم: منتظر امام زمان بودن 🙄
¹⁹- قدم نوزدهم: دعا برای ظهور 🤲🏻
²⁰- قدم بیستم: حرف زدن با امام زمان درمورد یار شدنش 😊
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
*حرف اول اسمتون چیه؟*
*آ🌹☘️ ۲صلوات*
*ب🌹☘️۲صلوات*
*پ🌹☘️۶صلوات*
*ت🌹☘️۵صلوات*
*ث🌹☘️۴صلوات*
*ج🌹☘️۸صلوات*
*ح🌹☘️۳صلوات*
*خ🌹☘️۴صلوات*
*د🌹☘️ ۱صلوات*
*ر🌹☘️۲صلوات*
*ز🌹☘️۵صلوات*
*س🌹☘️۸صلوات*
*ش🌹☘️۳صلوات*
*ص🌹☘️ ۹صلوات*
*ط🌹☘️۲صلوات*
*ظ🌹☘️۱۲صلوات*
*ع🌹☘️ ۴صلوات*
*غ🌹☘️۴صلوات*
*ف🌹☘️۶صلوات*
*ق🌹☘️۱۴صلوات*
*ک🌹☘️۵صلوات*
*گ🌹☘️۹صلوات*
*ل🌹☘️۱صلوات*
*م🌹☘️۲صلوات*
*ن🌹☘️۸صلوات*
*و🌹☘️۱۰صلوات*
*ه🌹☘️۳صلوات*
*ی🌹☘️۴صلوات*
🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹
*میدونی اگه اینو بفرستی تو گروه ها چقدر صلوات برای امام عصر عج فرستاده میشه؟*
*پس پیش قدم باش*
*فقط به عشق 💚 حضرت مهدی علیه السلام*🌹☘️🌹☘️
*ثوابش رو تقدیم کن به نیت ظهور مولامون صاحب الزمان*😊
گلآرائی محل #شهادت حاج شیخ محمد اصلانی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
یارب فرج امام ما را برسان
آن صاحب انتقام ما را برسان!😭
#شهید_اصلانی #امام_زمان #چهارشنبه_های_امام_رضایی