eitaa logo
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
254 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
33 فایل
@gandoiiii مهربان خدای من @emamhosein113 فکر می‌کردم، نـ⛔️ـمی‌شه پرسـ🧐ـید؛ اما...🤩 ‌+ثبت نام؟ بعله بفرمایید☺️ http://Bn.javanan.org
مشاهده در ایتا
دانلود
یه کار باحال فرهنگی 🎁 هدیه ای به حضرت علی علیه السلام 🎁 💌 متولدین فروردین: ده صلوات 💌 متولدین اردیبهشت: پنج سوره حمد 💌 متولدین خرداد: چهارده صلوات 💌 متولدین تیر: سه سوره قدر 💌 متولدین مرداد: ده سوره توحید 💌 متولدین شهریور: پنج صلوات و دو سوره حمد 💌 متولدین مهر: پنج سوره ناس 💌 متولدین آبان : یک آیه الکرسی 💌 متولدین آذر : پنج سوره فلق 💌 متولدین دی: پنج سوره کافرون 💌 متولدین بهمن: پنج صلوات با پنج سوره توحید 💌 متولدین اسفند: ده صلوات و یک سوره حمد اگه تونستین نشر بدین هم خودتون ثواب میکنین هم دیگران... ذخیره بشه برای آخرتتون.
「💛」 آقا جان دیگه از انتظار نگو،از وصال بگو از پایان جمعه های بی تو بگو! بگو می آیی و مرهم دل شکسته ما می‌شوی بگو که دیگر غریب نیستیم(:!
「🍩」کاش برگردیم به اون دوران که دغدغمون حفظ تعادل بین این دوتا بود!🥲💔
سلام رفیق! همین الان بدون اینکه از خدا چیزی بخوای ازش تشکر کن و بگو که دوستت دارم🙂
عیدی چو غدیر این قدر معظم نیست حبلی چو ولایتش چنین محکم نیست بر رشته‌ی محکم ولایت صلوات بیچاره بود هر که مستعصم نیست 💐عید بزرگ غدیرخم مبارک باد 💐
Ali Ghelich - Iliya.mp3
10.77M
♡‌ ‌━━━━━◉──────── ♡ ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ . . حتی محال ها شدنی♥️🖇 معنی اسم ایلیا: به زبان عِبرۍ و در لغت سُریانے و همینطور در تورات نامِ "امیرالمومنین" علی‌ابن‌ابی‌طالب(؏) است!✌️🏻 💛✨ 🧡🍂 💙🦋 💜🔮 💚🍃 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━━━━━━ 🌱 @gandoooooooi |•° ┗━━━━━━━━━━━━━
32.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اول و آخر ایلیا 🌿 🍃 علی مولا ✨ علی مولا ❤️ 💛✨ 🧡🍂 ❤️🌹 💙🦋 💜🔮 💚🍃 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━━━━━━ 🌱 @gandoooooooi |•° ┗━━━━━━━━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگه ڪھ: بنے آدم اعضایِ یڪ پِیڪرند، همه یڪ به یڪ نوڪرِ حیدرند :) تو به وَلله تمامِ منی...♥️ ♥️🖇 💛✨ 🧡🍂 ❤️🌹 💙🦋 💜🔮 💚🍃 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━━━━━━ 🌱 @gandoooooooi |•° ┗━━━━━━━━━━━━━
Aliakbar-ghelich.Sobhe-ghadir(128).mp3
4.34M
♡‌ ‌━━━━━◉──────── ♡ ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ روح الرحمان . . علی جانم♥️ علم الانسان . . علی جانم♥️ 💛✨ 🧡🍂 💙🦋 💜🔮 💚🍃 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━━━━━━ 🌱 @gandoooooooi |•° ┗━━━━━━━━━━━━━
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
خادم‌الحسین: 💐 #در_مسیر_عشق 💐 🍂 #پارت_صد‌و‌سی‌و‌نهم🍂 فرشید : برو اصلا برو هرکاری میخوای بکن اصلا به
🌸 🌸 🌺 صد‌وچهلم🌺 _شب ، تهران _ عطیه : محمد؟! محمد : بله؟ عطیه : ساعت یازده شبه زهرا کجاست؟😐 محمد : نمیدونم امروز تو اداره دعوامون شد دیگه از ظهرش رفت خبری ندارم ازش عطیه : 😶😶 یعنی چی آخه؟ از زهرا بی خبری؟ واقعا که اصلا برات مهم نیست اگر بلایی سرش اومده باشه؟ محمد : هووفف‌ عطیه جان خواهشا ول کن بچه که نیست بگم شب پاشه‌بیاد خونه عطیه : محمد اون جایی رو نداره بفهم اینو خونه نداره که بگیم باشه اصلا شب خونه خودش میمونه اینو میفهمی؟ ؟ جایی رو ندارههه محمد : آقا اصلا ولش کن دوست داشت برمیگرده دیگه عطیه : اصلا میخوای جنازش و تحویلت بدن راحت‌شی از تو بعیده آقا محمد واقعا انتظار همچین رفتاری رو از شما نداشتم شما که خودت هوای خانوادت رو داری حتی به بچه های محل کارتون هم میرسی اون وقت پای اینا که میاد وسط رفتارت عوض میشه ؟ ها ؟ این درسته بنظرت؟ محمد : عطیه حق داشت😔💔 از من که همیشه اینطور آدمی نبودم بعید بود که با بچه هام این کارو کنم : خب الان میگی من چه کار کنم؟ عطیه : زنگ بزن خبر بگیر ازش خب محمد : باش. زنگ زدم گوشی خودش خاموش بود زنگ زدم فرشید : سلام اقا داماد چطوری؟ فرشید : سلام خیلی ممنون شما خوبید؟ خانواده خوبن؟ محمد : شکر همه خوبیم میگم فرشید از زهرا خبر داری؟ فرشید: با شنیدن اسم زهرا خشکم زد😶 یعنی اونا بی خبرن😨 : ن...نه آقا از ظهر دیگه ندیدمش محمد : باشه ممنون کاری نداری؟ فرشید: آقا یعنی چی خبری نیست ازش؟ محمد : نگران نشو بهت خبر میدم خدافظ __ زهرا : از این تهران خسته شده بودم تصمیم گرفتم یه سر به فاطمه اینا بزنم ولی اگر اجازه ندن که ببینم‌شون چه کار کنم بلیط کردستان واسه شب بود گوشی هم که الحمد الله خاموش بود محافظ هارو هم پیچوندم تو سالن انتظار فرودگاه نشسته بودم که یه آقایی اومد و ... آقا : سلام وقت بخیر خانم حسینی مقدم؟ زهرا : شما؟! اقا : از حفاظت فرودگاه مزاحم تون میشم شما با من تشریف بیارید زهرا : چشم . خب اگر منو هم ببرن مشکلی نیست😃💔 رسیدم به گشت های سپاه دوست بابا رو دیدم اومد سمتم یعقوبی : سلام زهرا خانم چه عجب ما شمارو دیدیم چقدر بزرگ شدی زهرا : سلام یعقوبی : بیا بریم تو اتاق دخترم بیا همراه من خب چیشد سر از فرودگاه درآوردی زهرا : همه چیز و از سیر تا پیاز توضیح دادم یعقوبی: عجب از محمد بعید بود این رفتار اصلا ادمی نبود عصبی بشه اگرم میشد نشون نمی داد عجیبه این رفتارش زهرا : و منی که میدونم اتفاقی شما با بابا تماس گرفتید و متوجه شدید که از ظهر خبری از من نیست و گفتید بد نیست بگردم فرودگاه رو
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🌸 #در_مسیر_عشق 🌸 🌺 #پارت صد‌وچهلم🌺 _شب ، تهران _ عطیه : محمد؟! محمد : بله؟ عطیه : ساعت یازده شبه
☀️ ☀️ 🌞 صد‌و‌چهل‌ویکم🌞 یعقوبی : تو از کجا فهمیدی؟ 😶😶😶 زهرا : بیشتر پیدا شدن های من وقتی خبری نیست ازم اینجوره که از طریق دوستای بابا خبر میرسه به خانواده اونم فقط یه تماس احوال پرسی یعقوبی: پس عادت داری😂 زهرا : بله . اما حاجی من اینو بهتون بگم بعد از پریدن هوایپما لطفا خبرش رو به بابا بگید من نمیخوام جلوم رو بگیرن چون دیگه نمیتونم اینجا رو تحمل کنم یعقوبی : از دست شماها خیلی خب حالا بیا برو سوار‌شو سلام منم به خواهرت برادرت برسون زهرا : ممنون حاجی چشم حتما با‌اجازه تهران محمد : بفرما عطیه خانم دیدی گفتم سالمه دوستم خبر دادن خانم تشریف بردن کردستان عطیه : چییی؟؟ کردستان؟ محمد : دلتنگ شدن دیگه عطیه : لا اله الا الله این دختر چرا بدون خبر میره🔪 محمد : بعدا دارم براش نشونش میدم عطیه : نه توروخدا محمد جان دوباره میزنی خراب میکنی خانواده از هم میپاشه 😒🔪 محمد : 😐😐😐😐 عطیه : بسه حالا گفتی به فرشید خبر میدی خب بده _ کردستان _ زهرا : من رسیده بودم جلوی اداره شون اما اگه اجازه ندن برم بالا چی؟ بالاخره یه نفر و پیدا کردم زهرا : سلام آقا طرف : سلام بفرمائید زهرا: ببخشید من میتونم آقای رسول حسینی رو ببینم؟ طرف : شما چه نسبتی با ایشون دارید؟ زهرا : خواهرش هستم طرف : کارت شناسایی لطفا زهرا : بله چشم . کارت اداره و ملی رو دادم بهش : خدمت شما طرف : بعد از اینکه کارت اداری رو دیدم ملیش رو هم تو سیستم زدم و درست آورد : بفرمائید این کارت هارو بگیرید همینجا منتظر باشید من برمیگردم زهرا : چشم طرف : آقا رسول؟! رسول : جانم طرف : یه خانمی اومدن بالا منتظر‌تون هستن رسول : کیه؟! طرف : شما بیاید متوجه میشید رسول : باشه خیلی خب میام اها فقط صالح جان (همون طرف😂) صالح : بله؟! رسول : شناسایی کردی دیگه؟! صالح: بله