″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
:))💔
همیشہداغدلـمقبرخلوتحسـناسـت..
بهسرهـوایبقیـعوزیارتحسـناسـت..
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
همیشہداغدلـمقبرخلوتحسـناسـت.. بهسرهـوایبقیـعوزیارتحسـناسـت..
تمامهفتهبرایحسیـنمیسوزم..
ولیدوشنبـهمنوقفغربـتحسناسـت..
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
-
-میدونیدولیفکرمیکنم..
دنیایهسینـهزنـیتوبینالحرمیـنبرایغریبی
آقامونحسـنبههممونبدهـکاره:)💔..
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
✨ #در_مسیر_عشق ✨ 💫 #پارت صدوچهلودوم💫 رسول : فاطمه من میرم بیرون یه هوایی به سرم بخوره برمیگردم
🌟 #در_مسیر_عشق 🌟
✨ #پارت صدوچهلوسوم✨
محمد : سلام زهرا خانم چه عجب ما شمارو تو اداره دیدیم
زهرا : علیک سلام
محمد : حالا که شما رو دیدیم اینارو بگیر بخون کامل کن ترتیب بندی یادت نره🗂📃📄📑📃📄📑📃📄📑🗂 ( خلاصه یه عالمه برگه و پرونده و گزارش ریخت سر زهرا😂 البته نه که بریزه ها کلا سپرد بهش )
زهرا: باشه💔
محمد: آفرین خسته هم نباشی
*********
ایوبی : سلام خانم حسینی اینجا چه کار میکنید ؟ گفتم که نمیخواد بیاید
فاطمه : سلام نمیتونستم خونه بمونم بهتره سرم و با کار گرم کنم🙂💔
ایوبی : بسیار خب پس لطفا تو تکمیل کردن گزارشات بازجویی کمک بدین خیلی ممنون
فاطمه : چشم از داداشم خبری نشد؟
ایوبی : نه متاسفانه 😓 اما بچه ها پیگیرن
فاطمه : 🙂💔
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
فاطمه : سلام آقا محمد خسته نباشین
محمد : سلام ممنون
_*_*_*_* زهرا داشته رد میشده از کنار اتاق محمد اسم رسول که اومده وایساده _*_*_*_*
محمد: از رسول چه خبر خبری نشد ازش؟
فاطمه : نه😓 بابا من میترسم براش اتفاقی افتاده باشه
محمد: نترس اتفاقی نمیفته اگرم افتاده باشه رسول قویه اطلاعات هم نمیده
فاطمه : درسته🙂💔 خیلی خب من میرم🙂💔
محمد: مراقب خودت باش خداحافظ
زهرا با خودش میگه : یعنی چه بلایی سر رسول اومده چیشده که اینا اینطور حرف میزدن😶💔
ادامه دارد....
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🌟 #در_مسیر_عشق 🌟 ✨ #پارت صدوچهلوسوم✨ محمد : سلام زهرا خانم چه عجب ما شمارو تو اداره دیدیم زهرا
سلامتیش مهمه یا اینکه اطلاعات نمیده😐
https://harfeto.timefriend.net/16566770128163
حرف بزنیم؟ :)
میشونم درد و دلا تونو😅🙂